سلامت از نگاه ملی

لطفا با شرکت در نظرسنجی های این وبلاگ به شناخت افکار عمومی کمک کنید

سلامت از نگاه ملی

لطفا با شرکت در نظرسنجی های این وبلاگ به شناخت افکار عمومی کمک کنید

وجدان و شرف بی قیمت شده است.

نگاهی به گذشته و دیدن عملکرد بزرگان و مردان نیک نام جامعه ایرانی بیان فاصله فرهنگی میان مدعیان بزرگی و کرامت امروز را با گذشته راحت می کند. روی صحبتم با انهاییست که داعیه دار فرهنگ و ادب و هنر و علم و دانش هستندُ اری قشر تحصیلکرده جامعه را می گویم. وقتی از دکتر حسابی می شنویم و اینکه چقدر بزرگ بوده است هرگز برای نسل جوان توضیح نداده ایم که حسابی وقتی به ایران آمد کشوری از همه لحاظ عقب مانده را دید اما مایوس نشد و با کمترین امکانات بزرگترین تحولات را در عرصه علم و دانش انهم نه در پایتخت نشینی بلکه با طراحی راههای کشور و خدمت به همه نقاط کشور اغاز کرد انهم در دورانی که برایش حداقل امکانات اجتماعی و زندگی در ایران در مقایسه با غرب وجود نداشت. اما به راستی در شرایط امروز چند متخصص پزشکی حاضر هستند در مناطق دور افتاده کشور حاضر شوند و به ارتقاء سلامت جامعه بکوشند واقعا سهم عالمان جامعه ما در ارتقا شاخصهای بهداشتی و درمانی کشور چیست؟ چرا همه پزشکی در این خلاصه شده است که در پایتخت کشور با امکانات عالی  و با درامد آنچنانی به پارو کردن پول بپردازیم و با دریافت زیرمیزی و رومیزی و با استدلال اینکه بیست سال درس خوانده ایم خودمان را از جامعه جدا کنیم و برای فردای خود نه به یک میلیارد و صد میلیارد بلکه به برج سازی و املاک و دلالی رو بیاوریم و به حدی و عددی قانع نشویم؟؟؟ واقعیت این است که نه فقط در جامعه پزشکی بلکه در تمامی جوامع علمی کشور روحیه ایثار و گذشت و تعهد در حق  میهن در برابر زرق و برق زندگی و به دست اوردن راحت ترین و ساده ترین راه پول درآوردن خود را باخته است؟؟ 

مردانی که در کریدورهای مدیریت دولتی نظام بهداشتی و درمانی ایران همزمان بخشی از وقتی را که باید برای برنامه ریزی برای نظام سلامت کنند صرف درامدزایی برای خود در بخش خصوصی نموده اند کم نیستند؟  

واقعا کجاست شرافت ایرانی نظیر امیرکبیر و دکتر حسابی و دکتر قریب واقعا نوابغی که امروز بالاتر از کون و مکان خود را پنداشته اند و همه هم و غم خود را برای فرار از تعهد به کشور خلاصه کرده اند و حاضر نیستند از پایتخت قدمی دور شوند و به داد مردان و زنان تهیدست سیستان و کردستان بشتابند و یا خراسان جنوبی؟ واقعا چه تربیتی بر دانشگاههای کشور ما حاکم شده است که تحصیلکردگان جامعه ما در برابر اینهمه نیاز مردان و زنان ایرانی احساس تکلیفی برای خود نمی کنند. عید امسال که همگان در حال گشت و گذار بوده ایم ؛ آیا می دانیم که یک خانواده ایرانی برای انجام یک سونوگرافی ساده در همین تهرانی که فکر می کنیم همه چیزش روبراه است چند بیمارستان را جستجو کرده اند؟ واقعا متخصصین کجا بوده اند و به چه اندیشه ای حاضر نشده اند برای بیماران خود وقت بگذارند؟ چرا بیماران را به امان خدا رها کرده ایم و با چند برنامه انکالی فرمالیته مردم را رها کرده و سر از خارج و داخل کشور و به سیاحت پرداخته ایم؟ 

سهم مردم از موفقیت امروز ما چیست؟ ایا قداست جامعه پزشکی در همین است؟؟؟ چطور وقتی به امتیازات می رسیم ما جامعه ای مفتخر و فرهیخته ایم و باید بیشترین سهم را از پوشیدن لباس  پزشکی ببریم و وقتی به تعهد و انجام تکلیف می رسیم دستمان الوده به زیرمیزی و ..... است؟ سالها این مردم انتظار کشیده اند تا کشور از دست متخصصین هندی و ..... راحت شود ولی ایا این جواب انتظار یک ملت است که در کمال وقاحت برای یک عمل جراحی چندساعته گاها؛ ده تا پانزده و اخیرا حتی تا بیست و سی میلیون تومان بی حساب و کتاب و بدون پرداخت مالیات از مردم پول بستانیم و نفهمیم که دختری بی جهیزیه مانده و زنی بدون شوهر از کجا باید این مبلغ را تهیه کند؟ آیا واقعا انچه که با نوامیس ما ایرانیها توسط خودمان در کشور می شود هندی های غریب با ما کرده اند؟ کدام متعهد انسانی به خود اجازه می دهد که چشم در چشم کودک خردسالی که دیواره قلبش سوراخ مادرزادی دارد نگاه کند و به پدر کارگرش بگوید که دفترچه ات بی ارزش است و باید ....... تومان پول به دفترم تحویل دهی تا دخترت را در فلان بیمارستان بخوابانم؟؟؟؟ ایا واقعا شرف و وجدان بی قیمت نشده است؟؟؟ 

مقایسه خود با تاجر و دلال به لحاظ درامدی یکی از افتهایی است که دیده می شود و متاسفانه زشتی بیان این مطلب نیز از بین رفته است؟  

خدایا ما را به جایی برسان که وقتی چچشم در چچشم مردان غیوری چون همت و باکری کرده ایم از فرط بی غیرتی و بی شرمی نمیریم؟ خدایا ما را در هر لباسی و در هر جایی از کون و مکان صاحب کمی وجدان و شرف بدار؟

وقتی بتونی روی موج سوار بشی همه با تو همراهند؟

یادش بخیر پاییز هفتادو هفت یادم همیشه خواهد ماند؟ آنوقت که با برادرم برای ثبت نام در رشته کاردانی رادیولوژی دانشگاه علوم پزشکی تهران توی محوطه دانشکده محقر پیراپزشکی حاضر شدیم. کنجکاویهایی که توی ذهنم موج می زد و هم کلاسیها و هم دانشکده هایی که یکی یکی از راه می رسیدند. دختر ها و پسرهایی که همشون یک خصلت مشترک داشتند و ان این بود که با سیاست درنیامیخته بودند، خیلی زود من شاعر و ان بینوای بچه کاسب و ان درسخوانده شاگرد اول مجبور شدیم گرایش سیاسی خودمون رو مشخص کنیم، نمی تونم رد کنم که از ابتدا احساس می کردم که با جریان راست بهتر می تونم کار کنم و شاید فضای  دانشکده و همیشه چپ زدن من باعث شد که چون قدرت توی دستان جریان اصلاح طلب بود بیام طرف جریان مخالف، اما زمان گذشت و گذشت و گذشت تا فهمیدم که توی این مملکت یه چیزه عجیب به چشم می خوره و آن اینکه خیلی نیاز نیست که ادم سالمی باشی خیلی.......
ادامه مطلب ...

برای آنی که دانی که آنی ،بمانی یا نمانی را ندانی؟

صبح زود از در خونه زدم بیرون ، آدرس کرج، گلشهر ، خاطرات نکبتبار خرید یک دستگاه آپارتمان. 

 

سال 87 یک واحد آپارتمان رو در یک جایی از کرج به نام میان جاده خریدم. با یکی از دوستان صحبت کردم که وام مسکن خانمش رو به من بده، تا بندازم روی سند خونه، حالا بعد از 4 سال این دوست ما از ما خواست که اسم خانمش رو از  بانک مسکن در بیارم. امسال یعنی نود و یک رفتم سراغ بانک مسکن، مسئول مربوطه گفت: این موارد را برای اینکه وام رو خودت پرداخت کنی باید انجام بدی: 

1_ شهرداری و تسویه عوارض شهرداری 

2_ بازرسی از خونه که تغییرات شکلی و  داخلی نداشته باشه 

3_ رفتن به دارایی برای تسویه مالیات

4_ رفتن به ادار ه پست برای گرفتن چیزی به نام تاییدیه پستی 

5_ تهیه یک قولنامه به اسم خودت ( من وکالت بلا عزل داشتم) 

6_ آوردن کسر از حقوق (کارمند رسمی) 

7_ پرداخت ده درصد از وام یکجا 

8- پرداخت یک درصد از کل مبلغ به عنوان کارمزد تغییر اسم؟؟؟؟؟؟؟؟ 

9_ آوردن مدارک زیر 

شناسنامه و کارت ملی اصل و ... 

10_ تاییدیه اصل یا قلابی بودن  وکالت بلاعزل 

11- . 

12...... 

خلاصه به این نتیجه رسیدم که ولش کن بابا این دنیا ارزش این همه دویدن رو نداره همون از راه دادگاه وپاسگاه بالا بریم بهتره تا اینکه بخواهیم اینهمه بخشنامه رو اجرا کنیم. موقع برگشتن به خودم گفتم: انصافا ابن قوانین طوری طراحی شدند که انگار فقط برای اجرا نشدن هستن.

لطفا نظر بدهید که عجب تعجب زاده مرد بود یا زن؟؟؟؟؟ معمای قرن ۲۱

یه روزی یه فردی به نام    x   که یارانه هاشو جمع کرده بود و بعد از سه سال با سود بانکی و سود سهام عدالتش شده بود دو ملیون تومان" دوان دوان ؛ خودشو میرسونه جلوی نمایشگاه اتومبیل و تقاضا میکنه که یک پراید هاچ بک مدل ۷۲ رو که تا هفته قبل بوده ۴ میلیون بهش بدن و دو میلیون باقی مانده رو در غالب 10 تا سفته سیصد تومانی با سود مشارکت؟؟؟ ازش بگیرند؟ مالک نمایشگاه به پسرش نگاه میکنه و پسره به شاگرد نگاه میکنه و شاگرده سرشو پایین میندازه و میگه: شده ۶ میلیون؟ و  ادامه میده ..... میدونی چی شده؟؟؟؟ پراید شده ۱۷ میلیون؟؟؟؟؟ میگن ایربگ داره؟؟؟ ترمز ای بی اس داره؟؟؟؟ چراغ داره؟ لاستیک نو داره؟؟؟؟؟ 

بنده خدا x   میمونه که چه اتفاقی اخیرا افتاده که پراید شده ۱۷ میلیون؟؟ حقوق کارگرای سایپا که هنوز ثابت هست؟ بالاخره هرچی فکر میکنه عقلش به جایی نمیرسه و نهایتا" میگه: همون بهتره  که فقط تعجب کنم. بعدش طرف خونه راه می افته و هرچی چشمش به قیمتهای اقلام مختلف پوشاک و خوراک می افته بیشتر تعجب می کنه؟ اونقدر تعجب می کنه که وقتی میرسه خونه و زنگ آیفون رو میزنه ؟ در جواب مادرش که میپرسه "کی هستی" میگه: 

 من عجب تعجب زاده اصل تهرانی هستم.

لطفا نظر بدهید؟؟؟  که این اسم و فامیل ماله یک زنه یا یک مرد؟ نظر شما چیه؟؟؟ 

 در بخش نظر کلیک کنید


مهدی اسفندیار

خوردن گوشت بیش از ۶۰۰ گرم در هفته بسیار خطرناک و سرطانزا است؟

در حالیکه طبق تصور عمومی خوردن گوشت باعث لاغری و عدم اضافه وزن می شود. محققین دریافته اند که مصرف بیش از ۶۰۰ گرم گوشت در هفته سبب ایجاد سرطان در روده کوچک و بزرگ و نیز باعث افزایش احتمال ابتلا به سرطان می شود. به گزارش دویچله از المان برای تولید هر کیلو گوشت قرمز نیاز به ۴۰ هزار لیتر اب می باشد و همینطور بیش از ۳۰ درصد از زمینهای حاصلخیز دنیا برای تولید علوفه های دامی جهت پرورش دام جهت مصارف گوشتی به کار می برند. دویچله گزارش داده است که ۱۸ درصد از کل گازهای گلخانه ای به دلیل پرورش دامهای گوشتی ایجاد می شود.

آیا ردای ریاست جمهوری به تن قالیباف خواهد رفت؟

شاید از نظر اصولگرایان قالیباف گزینه مطرح برای ریاست جمهوری باشد اما تحلیلی بر روند انتخابات گذشته نتیجه گیری دیگری را نشان می دهد. 

 

شاید قالیباف در نبود یک جریان اصلاح طلب بتواند در برابر جریان همسو با دولت یک کاندیدای قوی و مطرح و یک ر قیب تمام عیار باشد اما وی برای ماندن در کورس انتخابات نیازمند محقق شدن دو شرایط دارد؛که عبارتند از : 

۱ـ حمایت قاطبه مخالفان اصولگرای رئیس جمهور از قالیباف (نه یک حامیت دقیقه نودی و شکننده) 

۲ـ تایید نشدن هیچ یک از کاندیداهای مطرح اصلاح طلبان و نیز عدم فعالیت منفی از سوی اصلاح طلبان به ضرر قالیباف  

 

اما نشانه هایی از محقق نشدن این شرایط کاملا وجود دارد: 

قالیباف برای اینکه کاندیدای مورد نظر اصلاح طلبان نیاید مجبور است که به ضرر انها صحبت کند و صحبتهای تند وی در هفته گذشته مبنی بر اینکه اگر اصلاح طلبان توبه کنند نیز نباید صلاحیت انها در انتخابات تایید گردد موید این مطلب است که اگر یک کاندیدا از سوی اصلاح طلبان وارد کارزاز انتخابات شود اصولگرایان مثل سال ۸۸ خواهند دریافت که امثال رضایی رای نخواهند آورد و بهتر است که به همان گزینه احمدی نژاد تن دهند و در این میان این قالیباف است که باید بازهم در کناری ایستاده و شاهد دلبری تیم احمدی نژاد باشد.  

اما در صورت عدم حضور اصلاح طلبان شاید هاشمی رفسنجانی تحرکاتی را به نفع قالیباف انجام دهد و بخشی از بدنه اصولگرایان نظیر رهپویان انقلاب اسلامی و ایثارگران را نیز با خود همراه کند اما این به ان معنی نیست که بتواند به راحتی از یک رقابت تمام عیار که یک طرف آن محمود احمدی نژاد هست که نشان داده عبور از گردنه انتخابات را خوب بلد است بگذرد. زیرا طیف احمدی نژاد به خوبی خواهند توانست در صورت عدم حضور اصلاح طلبان بر قالیباف فائق آیند؛ فشار بر قالیباف برای اتخاذ موضع در برابر سران فتنه و اصلاح طلبان می تواند شرایط را برای بازی کردن قالیباف به نفع احمدی نژاد و تیمش مهیا کند؛ با قاطعیت تمام می گویم که هیچ گرینه ای به عنوان رقیب به اندازه قالیباف برای تیم احمدی نژاد مناسب نیست زیرا به خوبی خواهند توانست از ان بگذرند.

من معتقدم قالیباف را با شرایط فعلی کشور باید یکی از ناکامان تاریخ انتخابات ریاست جمهوری نامید این موضوع را به عنوان یکی دیگر از پیشگوییهای وبلاگ سلامت از نگاه ملی فرض کنید تا ببیند که آیا این پیش بینی مثل برکناری جاسبی و برکناری حافظی و برکناری دستجردی درست از آب در می اید یا نه؟؟

البته کار احمدی نژاد به مراتب راحت تر خواهد شد اگر گزینه هایی مثل ولایتی و حداد عادل وارد کارزار انتخابات شوند.

آیا تغییرات در مدیریت اجرایی کشور بر مبنای سیاست انتخاباتی است؟

برخی از صاحبنظران سیاسی در ماههای اخیر تغییرات مدیریتی در بدنه اجرایی کشور را برگرفته از یک برنامه انتخاباتی در دولت می دانند. اما تحلیل این تغییرات به خوابی موید آنست که نه تنها این تغییرات به نفع دولت در کارزار انتخاباتی نخواهد بود بلکه شدیدا به زیان دولت تمام خواهد شد. انچه امروز مورد نظر مردم است تا به دولت فعلی و نماینده طیف سیاسی دولت در انتخابات آتی پاسخ مثبت بدهند حل  مشکلاتی نظیر بیکاری و تورم است که تغییرات مدیریتی در ماههای پایانی دولت هیچ یک از این مشکلات را حل نخواهد کرد. از سویی دیگر مردان کارآزموده سیاسی در این شرایط که چیزی به پایان کار دولت نمانده است حاضر به پذیرش مسئولیت در دولت نیستند و به همین خاطر دولت نخواهد توانست افرادی را که دارای پشتوانه سیاسی و عقبه فکری در جامعه هستند را جذب کند تا امیدوار به تشکیل کمپینی قوی در انتخابات باشد. اگر تمام رفتارهای دولت در ماههای اخیر در چهارچوب استراتژی انتخاباتی فرض کنیم به آسیب شناسی برخی از این رفتارها می پردازیم....... لطفا با من همراه باشید و مرا نقد کنبد.... 

 

ادامه مطلب ...