سلامت از نگاه ملی

لطفا با شرکت در نظرسنجی های این وبلاگ به شناخت افکار عمومی کمک کنید

سلامت از نگاه ملی

لطفا با شرکت در نظرسنجی های این وبلاگ به شناخت افکار عمومی کمک کنید

"تحریم" عریان کننده ی تمام ناکارآمدی ها؟!

تحریم قطعا آثار بدی بر اقتصاد یک کشور دارد، حتی ترکیه با اقتصاد غیرنقتی و متکی بر توریسم خود نیز با تلنگر کوچکی از سوی دونالد ترامپ چهل درصد از ارزش پول ملی خود را از دست داد و در نهایت خفت؛ با برگزاری یک دادگاه "یک ساعته" کشیش متهم به جاسوسی را تبرئه و آزاد کرد و برخلاف شعارهای رجب طیب اردوغان تسلیم بی چون و چرای آمریکا شد. روسیه دیگر شریک تجاری و راهبردی ما نیز که شرکت هایش را از کشور ما بیرون کشیده و از اینها گذشته تمام کشورهایی که تحت عنوان ملل مستضعف جهان سال ها از خوان نعمت ما بهره مند شدند؛ امروز در همراهی با مستکبران ذره ای به خود تردید ندادند؟! عراق؛ افغانستان؛ لبنان؛ عمان و در هر کشوری که دولتی در آنجا مستقر بود و هست ... وضعیت دقیقا همین شکل می باشد که با وجود ارادت تام و تمام به ما؛ کاملا شرمنده اند؟!؟



اما بگذریم از این حرف ها ؛ سوال اساسی این است که واقعا کشوری ایدئولوژیکی چون ما که چهل سال طعم تحریم و افت ارزش پول ملی خود را چشیده است، آیا امروز می تواند با تکیه بر تجارب گذشته در برابر تحریم های ظالمانه ی تحمیلی دوام بیاورد؟! ابتدای کار باید پرسید که شرایط کنونی چه تفاوت هایی با گذشته دارد؟! حداقل در موارد زیر می دانیم که شرایط کملا متفاوت با گذشته است؛


۱_ روستاها مرکزیت و ثقل تولیدی را از دست داده اند و مصرف گرایی شهرنشینی کاملا مسلط گردیده


۲_ تکنولوژی های جدید در همه ی حوزه ها؛ وابستگی زندگی مردم و حتی حیات مردم را به خود بیشتر کرده است که متاسفانه وابستگی ما به آنها قابل مقایسه با قبل نیست.


۳_ فساد اداری و مالی به یک نارضایتی عمومی تبدیل شده است که به شکل رژه ی همه روزه مالباختگان در شهرهای مختلف قابل مشاهده است‌.



۴_ بیمه های بازنشستگی بر خلاف گذشته که کمک حال دولت بودند و دولت از آنها استقراض می کرد؛ هم اکنون پیر شده و به شدت نیازمند توجه و کمک ها ی دولت هستند؛ دولت بزرگ و تنبل شده است.



۵_ چالش های سخت تنش آبی و کم آبی و محیط زیست و .... اضافه شده است.



۶_ جمعیت نیازمند به کمک های دولتی چندبرابر گذشته شده است.



سوای از مسائل یاد شده دو تغییر بنیادین دیگر دیده می شود



۱_ دولت اتوریته ی کافی را ندارد و در قبال وظایف نامتناهی که دارد؛ از سوی مجلس و سایر قوای سیاسی و اجتماعی به خوبی درک نمی شود و این امر تا بخواهید آسیب زننده است‌ که متاسفانه این آسیب هرگز به درستی درک نشده است و بماند که خود دولت نیز دچار آسیب های جدی در انتصابات و ... می باشد و هماهنگی درونی ندارد.


۲_ رسانه ها به عنوان یکی از مهمترین ابزار این جنگ نابرابر؛ متنوع؛ پیچیده و غیرقابل کنترل شده اند.



نتیجه گیری؛ اگر انسجام حاکمیتی با محوریت دولت (البته از نوع کارآمد و نه شعار زده) و جلب اعتماد عمومی به کارآمدی نظام و مبارزه با فساد اقتصادی جدی گرفته نشود؛ کارزار اخیر نظام سلطه ی جهانی با ما بسیار یحتمل است که نتیجه ای بسیار متفاوت با گذشته داشته باشد. پول نفت که تا دیروز همه ی زشتی های ما را پوشش می داد؛ اکنون قرار است که نباشد؛ با این حساب

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد