سلامت از نگاه ملی

لطفا با شرکت در نظرسنجی های این وبلاگ به شناخت افکار عمومی کمک کنید

سلامت از نگاه ملی

لطفا با شرکت در نظرسنجی های این وبلاگ به شناخت افکار عمومی کمک کنید

علائم قوی از متلاشی شدن دولت روحانی ، کابینه کار روحانی را می سازد، مخالفان زحمت نکشند؟!؟

بعد از درگیری و بد دهنی های مکرر اعضای دولت به یکدیگر در انظار رسانه ها، اینبار تهدید دانشگاه علوم پزشکی اصفهان مبنی بر عدم ارایه خدمت به بیماران تامین اجتماعی مثل بمب در حال ترکیدن است ، اقدام و یا حتی تهدیدی به این شدت و حدت  را نمی توانم به هیچ عنوان بدون هماهنگی با ستاد وزارت بهداشت تصور کنم. موضوع هم نکته ی مبهمی ندارد، دولت به تامین اجتماعی بدهکار است و تامین اجتماعی به یکی از وزارتخانه های دولت ، یعنی توپ دقیقا در زمین دولت است ، دولتی که‌ به دلیل بی توجهی به نظرات کارشناسان اسیر باتلاق طرح تحول سلامت شده است و در حساس ترین شرایط گرفتار شده است و نه توان مهار قاضی زاده ی هاشمی را دارد که‌ بتواند به نوعی از او بخواهد آتش تهیه را از روی دولت بردارد و نه می تواند با وی برخورد کند زیرا ، تمام ارکان دولت او را تایید کردند و خاک بر دهان منتقدان پاشیدند ؟!؟

داستان دکتر قاضی زاده هاشمی و آقای روحانی شبیه داستان پهلوان عسگر یزدی و پدرش شده است ، پدر پهلوان عسگر در تکریم فرزندش بخاطر شکست پهلوان عثمانی مقرری براش تعیین کرد تا هر روزه به مقدار دلخواه شکر از بقال سر کوچه بخرد و‌بخورد ، بالاخره آنقدر مصرف شکر پهلوان عسگر بالا رفت که‌ دیگر از عهده ی پدر برنیامد که‌ هزینه را تامین کند، اما پهلوان عسگر که‌ به آن مقرری عادت کرده بود ، روزی خر پدرش را از طویله بلند کرد و برد پشت بام خانه گذاشت ، پدر بیچاره که‌ هرکار کرد نتوانست خر را به تنهایی با کمک سایرین پایین بیاورد ناچار شد در برابر پهلوان عسگر تسلیم شود و با فروش بخشی از دارایی خود مقرری را فراهم کند، حالا ظاهراً الگوی پهلوان عسگر در وزارت بهداشت ما در حال تکرار است ، تعرفه ها را زیاد کرده اند و بیمه ها را ورشکست و دولت هم ناتوان ، تا مقرری دیر شود تهدید به ندیدن بیماران ( بردن خر به پشت بام) و دولت ناچار به گرفتن وام از بانک رفاه می شود و دوباره مقرری برقرار می شود و  بعد از مدتی بانک رفاه نیز ورشکست می شود و مقرری دیر می شود ، دوباره خر به پشت بام می رود و‌ دوباره با انتشار اوراق قرضه مقرری فراهم می شود ، اما بازهم ...... بالاخره دیپلماسی پهلوان عسگر تا اینجا در برابر دولت جواب داده است.

سه سال... سکوت... ترس یا خرد.... مهدی اسفندیار؟!

سه سال پیش بود که‌ مسئولیت تحقیق و تفحص از یکی از نهادهای عمومی کشور را به پایان بردم و با امید فراوان به اصلاحات احتمالی در دولت تدبیر و امید در گوشه ای نشستم و در کار رسانه و خبر و ادامه تحصیل در رشته ی حقوق مشغول شدم، اما سیل تماس ها و شکوه و گلایه ها و همدردی ها بسیار بیشتر از حد تصور بود، اما به این می اندیشیدم که‌ وسع تکلیف من کجاست؟!؟ 

درخواست دوستان از نهادهای نظارتی و تعهدی که‌ به کشورم داشتم از یکسو و فشار جسمی و ناراحتی قلبی که‌ دامن گیرم شده بود از سوی دیگر و از دیگر سو به این می اندیشیدم که‌ پاسخ مردمی که‌ مستأصل از پاسخگویی مسئولین و از سویی امیدوار به گشایش امور به سویم می آیند را چگونه باید داد؟!؟ 

در نهایت نه از سر خودخواهی بلکه از سر تدبیر نتیجه گرفتم که‌ باید مدتی تمرین سعه ی صدر کرد و در طوفان حوادث کمی گداخته شد، باید نگاه کرد و صبر کرد که‌ شاید این صبر نیز مرحله ای باشد که‌ باید پیش تر از این می آموختم، به هر تقدیر این روزها خبرهای عجیبی به گوش می‌رسد؟!؟ متخلفین بازرس شده اند و  متهمین شاکی؟!؟ 

و بعضا زبان بی ادبی از تهدید برون می آید چه آنکه در سایه ی بی تفاوتی و تعلل ها ، جری شدن هاست ، شغال ها از لانه برون آمده اند صدای شیر را تقلید می‌کنند و گربه ها ادای ببر در می‌آورند و توله موش ها ادای پلنگ؟!؟

اما خوب چه باید کرد هنوز هم صبر؟؟؟ قلم این توتم من ، او که‌ با خدای من ناظر است که‌ جز برای سربلندی کشورم ، نیتی برای راندن آن نداشته ام و جز به اصلاح امور ملتم نپرداختم، چگونه بنگارمش... آرام و نهفته..... یا..... پر خروش و معترض.... در این باره باید تصمیم گرفت، تصمیمی از نوع اشدا علی الکفار و رحمابینهم .... یا علی


آیا آقای روحانی به درستی از تبعات سیاسی و اقتصادی طرح تحول سلامت در سال ۹۶ آگاه است؟!؟



دولت آقای روحانی در سه سال اخیر به شدت درگیر مسایل بین المللی بود و این یعنی سیاست شاخه ای است که‌ آقای روحانی به حدی در آن استاد است که‌ نمی شود حتی به راحتی تحلیلی بر آن نوشت..

حالا سال ۹۶ نزدیک است و دولت در وضعیت بسیار دشواری قرار گرفته است ، به عنوان یک فعال اجتماعی و پژوهشگر حوزه ی سلامت باید بگویم که داستان طرح تحول سلامت مثل داستان خیار فروش شده است که‌ خیار اکنون بزرگ و کم مشتری و کم قیمت شده است ، یعنی طرح تحول متاسفانه برای دولت سنگین و ثقیل شده است و کم بازده ... حالا دولت در سال ۹۶ چه باید بکند و در واقع کجا را باید بگیرد داستانی عجیب است اما مهمترین چالش ها؛

۱_ شواهد نشان می‌دهد که‌ بحران بدهی بیمه ها افزایش می یابد و وزیر بهداشت همچنان برای دولت  در ابعاد اقتصادی و سیاسی و اجتماعی هزینه می تراشد. شاید به جرات می‌توان گفت که‌ قاضی زاده هاشمی و رفتار وی در دولت را که‌ تا دیروز نقطه ی قوت دولت یاد می شد باید اکنون پاشنه ی آشیل دولت دانست ، به جز سر و صدای بی امان طلب کاران حوزه ی سلامت که‌ به یمن افزایش بی حساب تعرفه ها ، هم اکنون ده ها هزار میلیارد تومان از دولت روحانی طلب کارند و با حمایت رسانه ای وزیر بهداشت هر روز بر طبل رسانه ها می کوبند ، باید گفت درگیری قدرتمند وزیر بهداشت با نهادهای کارگری و بیمه ای بدون ذره ای ملاحظه ی حال دولت می رود که خسارات وارده را از ابعاد اقتصادی به ابعاد سیاسی و اجتماعی کامل بکشاند

اما مشکل دوم دولت این است که‌ دولت دقیقا در سال چهارم در حال کیش شدن توسط خودش هست .. یعنی روحانی با دستان خودش بدهی سنیتب برای دولت خودش ایجاد کرد که‌ دیگر خودش هم از عهده ی آن بر نمی آید ، تصور کنید که‌ در کارزار انتخاباتی هر روز روسای صنوف پزشکی در رسانه ها از ورشکستگی خود فریاد می زنند؟!؟ حالا تصور کنید که‌ بحث افزایش تعرفه ها مجددا مطرح شود و چه شود، طوفان رسانه ای صنوف پزشکی و سازمان نظام پزشکی و کمیسیون بهداشت و درمان و وزیر محترم برای افزایش قیمت تعرفه ها به زودی خواهد رسید و به زودی برنامه ی نبض می شود پر از ناله ها و شیون های لزوم افزایش نرخ تعرفه ها و یا بازگشت زیر میزی و این تهدیدی هست که بسیار خوب تا کنون منجر به دریافت

نتیجه شده است  و تهدیدی که‌ تا کنون تاثیر گذاری خودش را عالی نشان داده است و دولت را ناچار به تن دادن به درخواست افزایش تعرفه ها داده، افزایشی که حتی در حد یک درصد آن هم حدود یک هزار میلیارد تومان بر روی دست خزانه و مردم و بیمه ها هزینه خواهد گذشت..




اما این تنها گوشه ای از مشکلات است و اگر برخی از پرونده های راکد مانده حوزه ی فساد اقتصادی علنی شود‌.... مثل ح_ ر  یا .....




من فکر میکنم که‌ آقای روحانی بسیار کار سختی در پیش دارد... بسیار بسیار....


https://t.me/joinchat/AAAAAD_aI0hnzYkaGJEAmw

وارد شخصیت کسی نشویم؟!؟

چند ماهی هست که‌ وزیر بهداشت کشور کارش از انتقاد کردن گذشته و دقیقا به سبک کوچه بازاری ، توهین و هتک حرمت منتقدان را در رسانه ها ی کشور در پیش گرفته است ، عبارات و کلماتی ، چون [ کرم.... غضنفر.... دیوانه .... حسود...] که حتی شنیدن آن از زبان یک وزیر در یک  کشور عادی هم غیرقابل باور است چه برسد وزیر بهداشت ایران با تمدن چند هزار ساله؟!؟

آنقدر وزیر بهداشت حمله کرد و مسائل داخل دولت را بیرون برد که‌ صبر رئیس جمهور هم موجب شگفتی عالم و آدم شد.

به هر حال در آنسوی دیگر وزیری بود به نام علی ربیعی که‌ سیاست های اعمال شده از سوی وزیر بهداشت در طرح پوپولیستی تحول سلامت ، سازمان های بیمه گرش را به خاک نشاند و تمامی سیاست های رفاهی وزارت رفاه را فلج کرد ، اما علی ربیعی همچنان صبورانه انتقاد می کند و متین پاسخ می دهد ، حالا بیمه ی سلامت به زیر نظر وزارت بهداشت رفته است و باز هم علی ربیعی پاسخ می دهد و بدون هیچ توهینی ؟!؟ و این جمله ی معروفش که‌ نمی خواهم وارد شخصیت کسی شوم را باید درس بزرگ علی ربیعی و جمله ای ماندگار از وی در حوزه ی سیاست بدانیم.

به راستی آیا ما خبرنگاران و نویسندگان کار درستی کردیم.....ما تا کجا توانسته ایم در این سال ها وارد شخصیت قاضی زاده ی هاشمی نشویم؟!؟

اینکه سال ها انحصار وی در جراحی لیزر چشم را به رخش آوردیم.. اینکه ادبیات زشتش را بولد کردیم، اینکه به وی بخاطر کارهای خیریه ای که در بوق رسانه ها کرد انتقاد کردیم و یا ..... به راستی اگر میر حسین موسوی و یا کروبی هم وارد شخصیت احمدی نژاد نمی شدند و با وی مثل خودش سخن نمی گفتند ، به نظر شما بهتر نبود؟؟

گمان می کنم که‌ علی ربیعی یک واژه و یک عبارت را در سیاست ایران زمین خلق کرد .....وارد شخصیت کسی نشوید......

https://t.me/joinchat/AAAAAD_aI0hnzYkaGJEAmw

چرا، علی ربیعی، علی ربیعی نیست؟!؟

علی ربیعی معروف به عماد ، یک نیروی شناخته شده ی امنیتی است که‌ در دولت اصلاحات وارد عرصه ی سیاسی کشور شد. خواستگاه علی ربیعی از بدو انقلاب جریان کارگری بود و بعدها با ورود به سیستم امنیتی ، بخاطر نوع شغلش کمتر در میان جامعه شناخته شده بود. علی ربیعی فارغ التحصیل دکترای مدیریت استراتژیک می باشد و در زمینه مبارزه با فساد تألیفی هم داشته است. شاید رفتار دانشگاهی در علی ربیعی تاثیر گذاشته و آنقدر وی را استحاله کرد که‌ دیگر نمی توان در رفتار صدارتی این مرد نشانی از رفتارهای امنیتی دید. رفتاری که‌ شاید برای یک وزیر در عرصه ی حاکمیت لازم نیز باشد. گریه هایش در جلسات مختلف و روحیه ی لطیف و ظریف در رفتار صدارتی وی شاید برای خیلی ها جالب و جذاب هم باشد ، اما باید مطالعه کرد و دید که آیا این رفتار به عنوان یک متن در غالب رفتارهای علی ربیعی دیده می‌شود با اینکه یک حاشیه است و بس...

علی ربیعی با گفتمان مبارزه با فساد وارد یکی از  چالش برانگیزترین حوزه های دولت دکتر روحانی شد و در واقع مسئولیت سه حوزه ی بسیار مهم را بر عهده گرفت. 

۱_ اشتغال

۲_ سلامت 

۳_ رفاه و تعاون 


در مورد اشتغال که بهتر است صاحبنظران قضاوت کنند و اگر منصفانه بگوییم تعاون نیز مثل گذشته در حاشیه است . اما سیاست های رفاهی این دوره ،عملا معطوف شده است به بسته های غذایی و .... دیگر هیچ

در موضوع سلامت ،کاش علی ربیعی خودش بود و حداقل به عنوان یک کارشناس امنیتی به موضوع نگاه می کرد که‌ شاید می توانست با نگاهی به چالش های خاورمیانه و از سویی نگاه علمی به سیاست های دولت های گذشته ، خیلی زودتر از امروز کشور را از چالشی که طرح تحول سلامت برای آن ایجاد کرد نجات بدهد ، رفتار منفعل ‌‌ و  اغلب رسانه ای علی ربیعی سبب شد که‌ دو بازوی قوی اجرای سیاست های رفاهی وی، یعنی تامین اجتماعی و بیمه سلامت چنان در گرداب هزینه ها گرفتار شوند که برای اولین بار در تاریخ کشور برای پرداخت هزینه های حوزه ی سلامت کشور ناچار شد که اوراق قرضه منتشر کند، با این وجود شرایط انتخابات سال آتی به گونه ای است که‌ دولت چاره ای جز ادامه ی اشتباه ندارد و باید در این مسیر حرکت کند ، در حالیکه وزیر تعاون به خوبی می توانست در همان زمان استارت خوردن طرح تحول سلامت ، ضمن موافقت با کلیات طرح از دولت بخواهد که این طرح را منوط به تکمیل کار کارشناسی و برآورد هزینه کند و دنباله روی محض اشتباهات قاضی زاده هاشمی در دولت نباشد. حتی انتظار می رفت که نگاه امنیتی علی ربیعی بتواند در این برهه به درد کشور بخورد ، که نشانی از آن نیز پیدا نشد. با این وجود حداقل انتظار از علی ربیعی این بود که‌ بعد از سه سال از گذشت  روز رای اعتماد به این سوال جواب دهد که واقعا منظورش از روی دست گرفتن کتاب زنده باد فساد در صحنه مجلس چه بوده است و چه خروجی این کتاب برای کشور و حوزه ی عملکرد وی داشته اشت؟؟ شاید بی راهه نباشد که آرزو می کردیم کاش علی ربیعی همان امنیتی می ماند و امنیتی صدارت می کرد که‌ شاید ، مدیریت مبتنی بر تجربه ی صرف، بهتر از مدیریت مبتنی بر علم صرف می بود ،به هرحال در دوران علی ربیعی کوچک شدن و تکه پاره شدن وزارت تعاون و کار و رفاه اجتماعی را شاهدیم و کاهش اختیارات این وزارتخانه و هیچ برون دهی از آنچه علی ربیعی در صحن مجلس ادعا کرد نداریم، شاید اینجاست که‌ افسوس می خورم که‌ کاش علی ربیعی خودش بود.... کاش

نامه ی سرگشاده ی وزیر بهداشت به رئیس جمهور، حیرت انگیز ،بی سابقه ، اما قابل پیش بینی؟

نامه ی رسانه ای وزیر بهداشت به رئیس جمهور, از نظر سیاسی غیرقابل توجیه و غیر قابل باور است، درست پنج ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری قاضی زاده هاشمی دقیقا حرف هایی را می زند که‌ تنها سرسخت ترین مخالفان رئیس جمهور بر زبان می آورند، برجام را شکست خورده و ادعاهای رئیسش را رد کرده و بر بدعهدی  طرف های غربی تا کید می کند، از درون دولت وزیری به برجام اعتراض می کند که بخاطر موفقیت طرح غیرعلمی او ، دولت تمام هزینه های اعتراضات معلمان و پرستاران و کارگران و صنعت گران و ..... را به جان خرید و بی سابقه ترین اعتبارات تاریخ این مرز و بوم را در اختیار وی قراداد، حالا روحانی مانده است و طرح تحولی بر زمین خورده و فقدان اعتبارات بی حد و مرزی که برای استمرارش لازم است و التهاب میان کارگران و ........ حال چه قاضی زاده هاشمی به عنوان کاندیدای انتخابات بیاید و رقیب رئیسش قرار گیرد و چه نیاید، با این نامه سند و گواهی بی نظیری که‌ دست رقبای روحانی داده است کار را بر روحانی سخت و دشوار کرده است ، کشاندن اختلافات دو وزیر به سطح جامعه و .......اینها به اعتقاد من هیچگاه قابل پیش بینی نبود، مردی که‌ می توانست هم عیادت شجریان برود و  هم در سخنران مجامع حزب الله باشد ، مردی که‌ فرد اول دولت در فضای رسانه های کشور بود و..... او از ابتدا نشان داد که می تواند ، یک رقیب بالقوه برای روحانی در انتخابات ریاست جمهوری باشد؟!؟ حالا این تنها مخالفان سیاسی روحانی نیستند که‌ دست آوردهای سیاسی و اجتماعی دولتش را زیر سوال می‌ برند بلکه یک وزیر دولت مستند می گوید که ، برجام اشتباه بود، آری سلامت نیز یک حوزه ی سیاسی است. حالا باید گفت که‌ مرزهای رئیس دولت شکسته شده ، نه توسط غیر که از درون کابینه، این را قاضی زاده ی هاشمی می گوید که‌ مشکل بانک ها حل نشده و بدعهدی صورت گرفته و نه حسین شریعتمداری.......

به راستی به عنوان یک فرد رسانه ای چگونه باید از کنار این نامه گذشت؟!

قاضی زاده ی هاشمی چه لزومی داشت که‌ چنین نامه ای را رسانه ای کند؟!؟ چه دست آوردی برای قاضی زاده ی هاشمی نگارش چنین نامه ای به ارمغانی می توانسته برای هاشمی قاضی زاده داشته باشد؟!؟ 

چه نگرانی در وزیر بهداشت وجود داشته که استراتژی رسانه ای کردن این نامه را در پیش گرفته است؟!؟

از همه مهمتر اینکه الان دکتر روحانی چه کاری می تواند برای قاضی زاده ی هاشمی بکند و با دستوری ارایه دهد؟!؟

به عنوان یک فعال حوزه ی سلامت اذعان می کنم که‌ واردات و تامین دارو در دولت روحانی به مراتب بهتر از دوران قبل بوده است و شرکت های دارویی به راحتی واردات دارو را انجام داده اند؟!؟ به راستی چرا قاضی زاده ی هاشمی با اشاره به چند شرکت دارویی دنیا ، منع معامله با آنها را نماد ضعف برجام معرفی می کند؟!؟

شاید نامه ی وزیر بهداشت زنگ هشدار را برای روحانی بعد از سه سال و نیم به صدا درآورد ، زنگی که‌ فریادهای پزشکیان و منتقدان و کارشناسان و علی ربیعی و .... نتوانست به صد در بیاورد....


کار روحانی سخت شده است، او حتی نمی تواند ساختمان های غیراستاندارد مسکن مهر و راه آهن نا آماده را افتتاح کند ، او باید فقط آمار بدهد و جواب منتقدان خود را در روزهای انتخابات، در حالی که‌ قطعا یک برگ مستنداتشان نامه ی حسن قاضی زاده ی هاشمی می باشد.......