سلامت از نگاه ملی

لطفا با شرکت در نظرسنجی های این وبلاگ به شناخت افکار عمومی کمک کنید

سلامت از نگاه ملی

لطفا با شرکت در نظرسنجی های این وبلاگ به شناخت افکار عمومی کمک کنید

جهادی یا بی ترمز؟؟؟؟؟

سالهای ۸۴ تا ۹۲ سالهایی بود که دکتر محمود احمدی نژاد به ریاست جمهوری رسید, سالهایی که کار و فرهنگ جهادی , مدیر جهادی جزئ ادبیات سیاسی کشور شد, رئیس جمهور آن سالها آمده بود که تمام مشکلات کشور را در هشت سال حل کند, با مسکن مهر میخواست همه بی خانمان ها را خانه دار کند و با طرح هدفمندی یارانه ها آمده بود تا شکاف غنی و فقیر را به حداقل برساند در کف جامعه حاضر شده بود, روستاها که بماند حتی شهرهایی که به عمرشان وزیری را ندیده بودند, خود را میزبان رئیس جمهوری دیدند که به همه نامه ها پاسخ می داد, وزرا کنارش نشسته بودند, فاصله دستور تا اجرا به کمتر از دقیقه رسید اما در پایان نود و دو دیدیم که مسکن مهر همچنان تاتی تاتی کنان مانده است در خم یک کوچه, کلان موضوع در رضایت عده ای دیده نشد. تورم به بالاترین سطوح تجربه شده بعد از انقلاب رسید و ارزش پول ملی به نازلترین سطح ممکن, دکتر ما هم خسته بود, طوریکه آخرین نماز جمعه را نشسته خواند, ایشان با شتاب پیش می رفتند و از هر نوع مانع و ترمزی خوششان نمی آمد , سازمان برنامه بودجه را جایی برای اطاله وقت دید و یک ترمز که باید برطرف می شد, یواش یواش نظام بودجه ریزی کشور را یک ترمز دید که داشت ایشان را آزار می داد و می گفت این خالو خالوی من نیست و سرانجام اینکه چه کسی گفته که مجلس در راس امور است, بوده اما در گذشته ها چنین بوده, به تدریج به نظام قانون نویسی ایراد گرفت و متوجه شد که مجمع تشخیص مصلحت نظام حق ندارد که خلاف اسلام قانون تصویب کند, خوب رئیس جمهور هم که حافظ دین رسمی بود و اصلا قسم خورده بود که خلاف آن عمل نکند , برای همین شاید مجمع را ترمز دید و در جلسات آن شرکت نمی کرد, و به تدریج خسته شد آنقدر خسته شد که شاید به درستی متوجه نشد که آن احمدی نژاد با ترمز بیشتر محبوب بود و احمدی نژاد بی ترمز از قطار همه یاران مادی و معنوی را پرت کرده بود و حتی سیمای ما هم تصویر خالی از استقبال گران وی را به نمایش می گذاشت, آنقدر شتاب این قطار بالا بود که مسافران وحشت زده نتوانستند به خوبی چشم باز کنند و ببینند که در بعضی جاها جاده ای هم ساخته شد و خودرو جز سبد خانواده های حتی کم درآمد آمده است و دیگر یک خودروی متعلق به کارمندان رده بالا و یا اغنیا نیست , حالا شما بخواهی می توانی اسمش را بگذاری پراید و به قول دکتر کیلویی وزنش کنی. این هشت سال برای همه ما یک درس بزرگ داشت و آن اینکه ترمز نه تنها وسیله ای غیر ضرور نیست بلکه چه بسا بسیار هم واجب هست.احمدی نژاد رفت اما ظاهرا بعضی ها چندان هم از آن سبک بدشان نمی آید , این روزها یکی از وزرا را هر روز با ادبیات جهادی می خوانند خودش هم از کلمه جهادی استفاده می کند, انگار جای خالی احمدی نژاد را پر کرده است و شاید هم دیر به دولت رسیده بود, به هر حال رسیده و نمی شود کارش کرد, شاید حضورش سندی باشد بر این ادعا که هر کدام ما یه جورایی دوست داریم یه جاهایی بی ترمز باشیم, چه حتی اگر دلمان خون باشد از دست کارها و آدمهای بدون ترمز, به همین خاطر بد نیست که از جمع کابینه یکی هم ترمز نداشته باشد, یکی که بتواند در همه حوزه ها صاحب نظر باشد از ترافیک تا انرژی هسته ای و نرخ دستوری سود بانک, از محیط زیست تا خودروسازی و راه انداختن بیمارستان‌های زنجیره ای و خصوصی سازی و دیپلماسی و .... 

اصلا چه مهم که مخالفان بگویند در برنامه پنجم توسعه و در سیاستهای کلی سلامت گفته شده است که خرید هر نوع خدمتی ننها باید در چهارچوب نظام ارجاع و سطح بندی خدمات باشد, اصلا یعنی چه یک نظام فی فور سرویس اشکال دارد و باید اصلاح شود, ما اصلاح نکردیم و دیدید که شد؟

 

ادامه مطلب ...

من به عنوان یک کارشناس؟؟!!؟؟

برنامه نبض امشب شبکه خبر پر بود از بیراهه ها, مسئولین دولتی که ظاهرا آمده بودند تا اثبات کنند که دانش آنها از نظام سلامت و مدیریت آن آنقدر اندک هست که ایرج حریرچی خود را به عنوان یک کارشناس مطرح کند, دست کم شش سال هست که فقط و فقط در حوزه سلامت قلم میزنم و خبرنگاری و سردبیری می کنم, حتی یکبار بک مقاله در حوزه اقتصاد سلامت و یا مدیریت خدمات بهداشتی درمانی از آقای دکتر حریرچی نه شنیده ام و نه دیده ام, تمام سابقه ایشان به مدیریت نظام سلامت به پست معاونت پشتیبانی در دانشگاه علوم پزشکی تهران بر می گردد که می دانم در آن برهه بیمارستان امیرالمومنین و بیمارستان بوعلی و خوابگاه بزرگ هفت تیر دانشگاه علوم پزشکی تهران فروخته شد تا دانشگاه علوم پزشکی تهران سرپا بماند, توسعه بوروکراسی اداری و ...... از شاهکارهای این آقایی هست که امشب در برنامه نبض می گوید: سوای از اینکه یک مدیر هستم به عنوان یک کارشناس عرض می کنم؟ شاید این حرف برای آنانکه بزرگان حوزه سلامت را نمی شناسند خیلی ثقیل نباشد اما بنده به عنوان یک خبرنگار عمق فاجعه را درک می کنم که چه بر سر وزارت بهداشت در حال آمدن هست و به شدت یاد آن سخن پیر در پاسخ به چنگیز افتادم که در کنار قبر کوروش می گفت: کجایی که ببینی چه بر سر ملک تو آمده است و پیر گفت: آری وقتی وطن از وجود مردان تهی گردد . . . 

واقعا که در عدم حضور مرندی و پزشکیان و ایرج عبدی و مصری و ..... باید ایرج حریرچی بگوید: به عنوان یک کارشناس؟؟؟؟؟

آقای کارشناس شما بنده را به خاطر ندارید اما بنده خوب یادم هست که چگونه یک شبه بدون یک روز سابقه مدیریتی کلان شدی معاون پشتیبانی دانشگاه و امروز هم با آن سوابق درخشان شبد معاون پشتیبانی؟؟؟؟

باز هم خرده بر تو نیست بلکه خرده بر سیمای جمهوری اسلامی است که واقعا یا آنقدر ضعیف شده است که توان یک برنامه چالشی درست و حسابی را ندارد و یا اینکه آنقدر کارشناسانش سواد دارند که بفهمند چه بلایی بر سر نظام سلامت کشور با این سوی کارشناسی ها می آید و چه بهتر که دخل این دولت با دست خودش بباید.

قصد اطاله کلام ندارم , اما تنها دو خط از آنچه در محضر بزرگان آموخته ام را تقدیم این آقای کارشناس میکنم:

1_ برادرم نسبت به پیشکسوتان و صاحب‌نظران که به حق از تو کارشناس ترند ادب پیشه کنید, یعنی بیشتر ادب پیشه کنید

۲_ در هیچ جای دنیا به سیستمی که فاقد سطح بندی خدمات و گایدلاینها و دارای نظام پرداخت فی فور سرویس هست پول تزریق نمی کنند

۳_ چندی وقت بگزارید و مدیریت تکنولوژی سلامت و خدمات القایی را مطالعه کنید تا بدانید افتتاح یک سی تی اسکن در اسلامشهر در بیخ گوش تهران آنقدرها بزرگ نیست که وزیر محترم و اعوان و انصارش برنامه همه شب حضورشان در سیما را با آن تکمیل کنند, چه آنانکه این تکنولوژیها را به ما ندید بدید های جهان سومی فروخته اند به خوبی می دانند که نقش تکنولوژی در ارتقاء شاخص های نظام سلامت یک کشور کمتر از پنج درصد است؟؟؟ ضمن اینکه باید خدمت دست اندرکاران سیما و به خصوص آقای سرافراز عرض کنم اعتبار سیما را با گزارشات دروغین مخدوش نکنید, به آقای سرزده که غرق در اوامر وزارتی شده است بفرمائید که اسلامشهر حدود دو میلیون جمعیت دارد و مردم آن به خوبی می دانند که از سال ۸۳ , یک مرکز تصویربرداری با سی تی اسکن و ..... در کنار بیمارستان امام رضا ع به عنوان مرکز نصر نبوی مشغول فعالیت است؟؟؟؟؟؟؟

۴_ کمتر از رهبری نظام مایه بگزارید این حنا دیگر رنگ ندارد, چه آنکه رهبری نظام خدمت شما فرمودند که مواظب باشید این طرح چیزی ضد خودش نشود؟؟؟؟؟ اگر قرار بر توجه به نظر ایشان بود بهتر می دانید که سیاست کلی تر اقتصاد مقاومتی هست که همه و همه در تضاد با آن در حال حرکت هستید؟؟؟؟ و بیشترین افزایش بودجه را در سالهای اخیر داشته اید؟؟؟؟


۵_ اما نکته مهم تر اینکه, در برنامه ریزیهای کلان در همه جای دنیا منابع نظام سلامت را یکپارچه در نظر می گیرند و به خوبی می دانند که هر هزینه غیرضروری در حوزه سلامت به معنای بازماندن سایر حوزه ها , اشتغال, آموزش, فرهنگ و دفاع و ..... از توسعه هست.



با این روال آقای روحانی حرفی برای گفتن نخواهند داشت؟!

در ابتدای این مقاله لازم می دانم که تاکید کنم به اعتقاد بنده هرنفسی که ناکارآمدی دولت و دولت مردان این مرز و بوم را به دلایل سیاسی و کینه ورزی بخواهد به نظرم خائن به کشور و ملت است با این دیدگاه میخواهم به برخی از مسائل مهمی که به اعتقاد بنده هنوز دولت از رصد آنها غافل مانده است اشاره کنم

چهار دلیلی که می گویم‌ آقای روحانی با این روال در پیش گرفته در آستانه انتخابات آینده ریاست جمهوری حرفی برای گفتن نخواهند داشت:


 ۱_ دولت جناب آقای دکتر روحانی دولتی است که به اعتقاد بنده، مشکلات را فهمیده است اما در فهم دلایل و ارائه راهکار به شدت دچار اشتباهات فاحش شده است و در راهی بسیار اشتباه حرکت می کند. وضعیت دولت را می توان جماعت کارگرانی  دانست که یکی چاله می کند و یکی گل در چاله قرار می داد و دیگری خاک را پر می کرد و در نتیچه چون آنکس که باید گل میاورد کوتاهی کرده بود  و گل را نرسانده بود، نتبجه این شد که یکی چاله کند و دیگری هم خاک ریخت و چاله را پر کرد. این دولت و جماعت همراه با وی را سواران بر یک کرجی می بینم که مسرور از حرکت و شتاب یک رودی هستند که در گذشته راکد بوده است اما اکنون یک گرداب بزرگ را  تجربه می کنند، متاسفانه به جای درک این گرداب از شتاب و سرعتی که ایجاد شده مسرور است و معتقد هستند که آب راکد را به حرکت در آورده اند!!  

ادامه مطلب ...