سلامت از نگاه ملی

لطفا با شرکت در نظرسنجی های این وبلاگ به شناخت افکار عمومی کمک کنید

سلامت از نگاه ملی

لطفا با شرکت در نظرسنجی های این وبلاگ به شناخت افکار عمومی کمک کنید

هر لحظه منتظرم تا نفس بچه‌ام قطع شود

گزارشی از درددل‌های مادر و پدری در حواشی تهران؛


همین جا؛ کنار من و تو؛ نه در شهرستان و نه در مناطق محروم و دورافتاده، اینجا در نزدیکی ما تهرانی‌ها، مهرداد کوچولویی در منطقه جنوبی پایتخت در یک کارگاه دوزندگی لباس زندگی می‌کند؛ اهل مشهد است و چند ماهی است که به همراه خانواده‌اش برای درمان راهی پایتخت شده است. اکنون باید به دلیل مشکلات قلبی تحت نظر باشد. برای اینکه از ماجراهای این مسافر کوچک بیشتر بدانیم؛ با پیگیری و اصرار بسیار راهی خانه‌شان شدیم.......  ادامه مطلب ...

تاریخ به انتظار قضاوت

شاید درست در چنین روزهایی بود که با انتخاب حسن روحانی همه نگاهها به سمت تامین اجتماعی رفت, جایی که از درون و بیرون انتظارها برای برکناری مدیرعامل آن به اوج رسیده بود, همه خسته از دعواهای سیاسی که جان مردم را به لب آورده بود و همه منتظر بودند تا مدیریت تخصص و تجربه و تعهد و کارامدی به سازمان تامین اجتماعی برگردد. در درون سازمان همه خسته از همشهری سالاری و جریاناتی که نه تنها تا حد یک استان کوچک نشد, بلکه همه بر سر زبانها شهری به نام تفت را تکرار می کردند, استخدامهایی که گفته می شد نه بر اساس انصاف مدیرعامل بلکه بر اساس اختیار مدیرعامل در اختیار این شهر از استان یزد قرار گرفت و ...... 


 داستان بابک زنجانی و آن فیلمبرداری و حاشیه هایی که در یکشنبه سیاه مجلس به قول رئیس مجلس از حداقل نظامات اخلاقی جمهوری اسلامی خارج بود.  حالا تامین اجتماعی که همواره به عنوان سازمان ارامبخش نظام و کشور در طول تاریخ حیات خود نقش آفرینی نموده بود خود تبدیل به یک دغدغه برای همه دلسوزانی  شد که متعلق به همه جریانهای سیاسی و اجتماعی کشور بودند و تنها وجه مشترک انها پاکدستی بود. .... 

 بالاخره , وزیر تعاون و کار و رفاه اجتماعی نیز برگزیده شد و او کسی نبود جزء علی ربیعی که حالا سنی و سالی از او گذشته بود و تمام انرژی خود را در روز رای اعتماد به دفاع از پیشنیه خود در مبارزه با فساد اقتصادی پرداخت, حالا بغضهای در گلو خشکیده کارکنان و بیمه شدگان منتظر ترکیدن بود تا مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی انتخاب شود, نوربخش , گزینه علی ربیعی برای نشستن بر تارک سازمانی بود که جایگاهش در مبادلات اقتصادی کشور بدون شک  کمتر از چندتا وزارتخانه نبود. دکتر سید تقی نوربخش, پزشک متخصص ارتوپد, از چپ و راست منتقدان کمی ندارد, از روز اول نوبت افشین اورکی بود که توپخانه آتش خود را بر روی نوربخش متمرکز کند, از اینکه مشهدی است و مشهدی ها را جایگزین یزدیهای طرفدار مرتضوی کرد؛ از اینکه چرا جای اکبر میثاقیان و خداد عزیزی خالی است, همه منتظر بودند تا چماق تغییرات را به جای هویج ببینند, و ..... اما داستان جور دیگری پیش می رفت جوری که برای هیچکس قابل درک نبود که چرا؟ عده زیادی ماندند و چرا عده ای که نامشان در گزارش تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی یاد شده است اگرچه عزل می شوند اما در رده های پایین تر دوباره پست می گیرند و .... اما حکایت هرچه بود,  نتیجه این بود که ثبات این کشتی طوفان زده حفظ شد و تنها کمتر از هشت ماه کافی بود که  5 هزار میلیارد تومان از ذخایر سازمان با وجود داشتن مجوز قانونی برای فروش دارایی ها از بین نرود و همین هشت ماه کافی بود که نام تامین اجتماعی از یک بدهکار فراری از دست مطبوعات به یک مشتری خوش حساب تغییر کند, و سازمان تامین اجتماعی محلی برای کارهایی به مراتب مهمتر از فیلمبرداری و سندسازی و مچ گیری گردد. با این حال هنوز و هنوز مردم از اینکه چرا عاملان روزهای بد سازمان مشخص نشده اند عصبی هستند و شاید گفت این انتظار از نوربخش هنوزز پابرجاست و منتظرند تا ببینند عاقبت کار آنهایی که در گزارش تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی نامشان امده است به کجا رسیده است, امیدوارم که این انتظار چندان طولانی نشود، البته زمزمه هایی کم رمق شنیده می شود که شاید خبرهایی در راه باشد و گامهایی که پا در ساماندهی اقتصادی این سازمان نهاده شده است به ایستگاه برخورد با فساد اقتصادی نیز پا بگذارد. جایی که پیش بینی می شود بتواند مزیت سیاسی بزرگی برای حسن روحانی رئیس جمهور ایران در عملیاتی نمودن شعارهای ارائه شده باشد, و این گامها در تاریخ ایران ثبت خواهند شد, چه برسند به سرزمین مبارزه با فساد و چه نرسند، تاریخ در این مورد به انتظار نشسته است تا نوربخش را قضاوت کند. تاریخی که نوع رقم خوردن ان با تبعاتی همراه خواهد بود که اثار کوتاه مدت آن در انتخابات اتی ریاست جمهوری مشخص خواهد شد و تبعات بلند مدت آن در تاریخ این سازمان و  این کشور ماندگار خواهند بود. شاید برای علی ربیعی این فرصتی خواهد بود برای نمایش روی دیگری از علی ربیعی رویی که همیشه پنهان بود و رویی که حال اشکار شده است, باید به انتظار نشست و منتظر بود تا فیلمهای رنگی این روزها بدون روتوش حتی با سیاه و سفید, یک نوستالژی تاریخی را برای ایرانیان رقم بزند تا مردم ببینند لباس امیران کبیر برازنده چه کسانی هست و لباس میرزآقاخان برازنده چه کسی؟ مردمی که در این سالها عادت برخورد با فساد یادشان رفته بود و کم کم داشت باور امثال من می شد که دزدان ادمهایی قابل ترحم و گذشت هستند و دزدی کاری نه چندان غیرقابل بخشیدن؟ باید به انتظار نشست و ژست نوربخش و ربیعی را در تاریخ این سرزمین مشاهده کرد. باید منتظر ماند و دید که پسرک بازیگوش این سرزمین وقتی در پنجاه سال دیگر از کنار سازمان تامین اجتماعی لی لی کنان می گذرد و وقتی چشمش به تصویر روز بزرگداشت تاسیس تامین اجتماعی می افتد؛ چهره کدام مدیر در قلب تصاویر به نمایش در میاید و کدام ساختمان باشکوه به نام کدام مدیر توانمند برای همیشه عمر سازمان تامین اجتماعی ثبت خواهد شد؟ تاریخ منتظر خواهد ماند و همانطور که برای معیری ها, کرباسیان ها, غرضی ها, ضیایی ها و مرتضوی ها و .... منتظر ماند،  چرا که منتظر نماند؟! تاریخی که تصویر تغییرات چراغ علاء الدین را با حوصله به تصویر کشید؛ تاریخی که تصویر شوفرها و خلبانهای دیروز تا امروز را با حوصله تمام ضبط و ثبت کرد، ایا از نقش حساس وزیر و مدیرعاملی که بر سرنوشت 38 ایرانی تاثیر مستقیم دارند؛ بی تفاوت خواهد ماند؟ قطعا هرگز. امیدوارم تاریخ برگ سبزی از عملکرد همه ایرانیان در برابر دیدگان نسل اینده به نمایش بگذارد.

            مهدی اسفندیار

نماینده کارگروه هیئت تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی

         از بخش درمان سازمان تامین اجتماعی

 

پبش بینی ما درست از اب درامد.

در تاریخ 134 خراد امسال خبری را روی سایت کار کرده بودم در مورد نتیجه تیم ملی در بازی با نیجریه که عنوان نموده بودم این دیدار با نتیجه مساوی به پایان خواهد رسید, در این پیش بینی نتیجه دیدار ایران با آرژانتین چهار صفر به

ایان خواهد رسید و نتیجه دیدار ایران با بوسنی نیز یک یک مساوی خواهد شد, اولین پپیش بینی ما درست از اب درآمد.

میرزابیگی دیگر در کسوت رئیس کل نخواهد ماند.

نامه سرگشاده دبیرکل خانه پرستار پاسخی بود به همه اهمال کاریها و محافظه کاریهای میرزابیگی که شاید نداند با این رویه کار کردن شاید در سالهای آتی دیگر به عنوان نماینده پرستاران نتواند انجام وظیفه کند, میرزابیگی که این روزها در سمت معاونت پرستاری وزیر بهداشت جا خوش کرده است, اگرچه فردی موجه و زیرک است و زحمات فراوانی برای جامعه پرستاران کشیده است اما سکوت وی در عرصه اجرایی در برابر فشار طاقت فرسا بر جامعه پرستاری که به زعم دبیرکل خانه کارگر استخوان خرد کن است نتوانسته است هیچ موضع عملی و حتی خبری بگیرد. شاید در این سالها عادت کرده بودیم که میرزابیگی را در کنار مسئولین دولت با وعده های بی اثر ببینیم اما اینبار داستان فرق می کند, زمان برای میرزابیگی تمام شده است و من گمان می کنم با این نحوه کار کردن؛ میرزابیگی؛ برای جامعه پرستاری تمام شده است. نامه سرگشاده و سراسر انتقادی دبیرکل خانه پرستار به رئیس جمهور صدای جان خسته پرستاران بود مه هیچ مامن و ماوایی را در وزارت بهد اشتن احساس نمی کرد, البته باید به این نگرانیها حق داد زیرا امروز مدیریتی در بخش درمان وزارت بهداشت حاکم شده است که بررسی عملکرد وی در بیمارستان امام حین به خوبی نشان می دهد که این وزارتخانه در آینده به چه سمت و سویی پیش خواهد رفت وبلاگ سلامت از نگاه ملی پیش بینی می کند ک وزارت بهداشت در ظرف دو سال اینده به یکی از نقاط پرچالش میان دولت و جامعه پرستاری تبدیل خواهد شد و جامعه پرستاری اولین جامعه ای خواهد بود که راه خود را از حسن روحانی جدا خواهد کرد البته نه به واسطه عملکرد حسن روحانی بلکه به واسطه عملکرد وزیر محبوب دولت یعنی حسن قاضی زاده هاشمی؟؟ عملکردی که در طرح تحول نظام سلامت هیچ ملاجظه ای را برای پرستاران و پیراپزشکان ندید و طرح صرفا با افزایش 50 درصدی حق العلاج اطبا پیش رفت؟ نکته ای که آقای معاون در کسوت کعاونت فقط نظراه گر آن بود. به همین دلیل است که باید پیش بینی کنیم این آقا دیگر رئیس کل نخواهد بود.

آیا قطار لوکس طرح تحول نظام سلامت بر روی ریل پیش می رود؟؟

 سالها بود که وزرای بهداشت و دست اندرکاران وکارشناسان و سیاستگزاران حوزه سلامت بر این باور بودند که جایگاه نظام سلامت در اولویت بندی کشوری مناسب نیست, بطوریکه برخی از این کارشناسان اولویت نظام سلامت را در رده شانزدهم برنامه ریزی های کشوری عنوان نمودند.  بالاخره این خواست همگانی در دولت تدبیر و امید به واقعیت پیوست, و دولت با شهامت تمام با وجود اینکه می توانست با بهره گیری از متدهای اقتصادی غربی , در زمان رکود اقتصادی , منابع را از خدمات گرفته و به سمت تولید و اشتغال سوق دهد؛ اما نه تنها که حاضر نشد منابع بخش خدمات عمومی را کاهش دهد بلکه  از مقوله سلامت مردم به راحتی نگذشت.  این مهم سبب شد که بارقه های امید را در دل مردم و کارشناسان امر زنده گردد و تحسین دولت در انظار عمومی برانگیخته شود و دولت بسیار جسورانه در شرایط سخت اقتصادی به اختصاص حدود دوازده هزار میلیارد تومان به حوزه سلامت اقدام نمود. از سوی دیگر همدلی و همراهی مسئولین وزارت تعاون و کار و رفاه و تامین اجتماعی با نظام سلامت تا به آنجا پیش رفت که حتی انتقاد برخی از اعضای کمسیون اجتماعی  را نیز برانگیخت اما این حمایتها ادامه یافت و با وجود اینکه سازمان تامین اجتماعی از کمبود منابع رنج می برد؛ اما با اعمال سیاستهای اقتصاد مقاومتی و طرحهای خلاقانه توانست که نه تنها از پنچ هزار میلیارد تومان کسری بودجه جلوگیری نماید, بلکه بودجه بخش سلامت را بیش از پنجاه درصد افزایش بدهد و علاوه بر این برای اولین بار در طول ده سال اخیر پرداختی ها به بیمارستانها از سوی سازمان تامین اجتماعی به روز شد. همه این همراهی ها سبب شد که برای اولین بار دانشگاههایی که در طول هشت سال اخیر از نظر مالی در هرچه کمتر بودن تراز منفی مالی با هم رقابت می کردند؛ در حساب خود وجوه قابل توجهی را ببیند.  بطوریکه در برخی از دانشگاهها از مسئولین بیمارستانها خواستند که لیست ملزومات مورد نیاز را برای قرار گرفتن در فارماکوپه آن دانشگاه ارائه دهند, طرح تحول نظام سلامت به سرعت تدوین شد و ایین نامه اجرایی ان به دانشگاههای کشور ابلاغ شد. برای اولین بار با همت دولت محترم طرحی در نظام سلامت تدوین شده بود که اعتبارش حتی زودتر از نهایی شدن طرح در حساب دانشگاهها لحاظ شد و دانشگاهها توانستند بدهی خود را با شرکتهای دارویی تسویه کنند و این شرکتهای دارویی بودند که ناز بیمارستانها را برای فروش دارو می خریدند و تمام اینها منجر شد به این واقعیت که شبکه های تلویزیونی صحنه های رضایت مردم و بیماران را به تصویر بکشند و وزیر بهداشت  در نظرسنجی ها لقب یکی از بهترین و موفق ترین وزار را به خود اختصاص دهد  عددی بالاتر از وزیر تعاون که حامی پشت پرده نظام سلامت بود. اما حکایت هرگز به این خوبی و خوشی پیش نرفت و خیلی زود ........................  ادامه مطلب ...

آقای روحانی این طرح تحول نظام سلامت توهین به شعور من است؟

چه فکر می کردیم و چه شد؟ اقای روحانی به خدا پشیمانم از اینکه حق زن و بچه ام را با این زندگی مستاجری زدم برای اجرای طرح تحول سلامت دادم, اقای روحانی به خدا نادم هستم, من اصلا گمان نمی کردم که قرار است اینهمه پول بی زبان را بدون  اجرای سطح بندی خدمات در اختیار وزارت بهداشت قرار دهند, خوابش را هم حتی نمی دیدم, گمان می کردم دولت جنابعالی در برابر طرحهای غیرکارشناسی شده می ایستد. اقای روحانی روزی که در برابر نفسم ایستادم و حاضر نشدم که از یارانه استفاده کنم اصلا فکرش را نمی کردم که در قرن بیست و یک دولتی روی کار بیاید که بدون استقرار نظام ارجاع بتواند صحبت از طرح تحول سلامت کند؟!  باورم نمی شود که اینهمه اعتبار بدون درنظر گرفتن ضرورت استقرار نظام ارجاع و گایدلاینها و پزشک خانواده برود در دست مدیریت نظام سلامت؟

http://www.taraznews.com/sites/default/files/styles/orginal_size/public/content/images/story/93-12/16/139310050951493154367423.jpg?itok=-FfLYHmA........

ادامه مطلب ...

عاقبت نامه نوشتن در ایران

چند روزی بود که اومده بودم توی دفترم, نشستم ور دل دو تا استاد دیگه، اتاقمون شد سه استاده؛ نا سلامتی بعد از ده سال تدریس و بیست سال مصاحبه و دیدن حسن و محمود و تقی و رحمان...... شدم استاد کرسی دانشگاه, هنوز چند لحظه ای سر جای خودم نبودم که یهو چشمم افتاد به عزیزی توی صفحه تلویزیون؛ حواسمو بهش دادم؛ البته ضوروتی نداشت مثل جلسات خصوصی یادداشت کنم؟!! این عزیز گفت: اونها که سواد دارند نامه بنویسند و نقد کنند. حرفو که شنیدم برق از سرم پرید؛ خودم کلنجار می رفتم که یه نامه بنویسم یا ننویسم؟ پیش خودم می گفتم خدا رو چه دیدی؛ شاید ما هم مثل طریقت منفرد با یه نامه شدم وزیر؟! ما که تا اینجا اومدیم خدا رو چه دیدی شاید بالاتر هم بریم مثل مار پله.

  همکار عزیز کناری من گفت: باباجان، تو رو خدا بی خیال با سوادا شید ؛ دوره آقا محمود نامه نوشتیم؛ گفتند اینها معلوم نیست از کجا دکترا گرفتند, تازه درگیر استعلام و اثبات مدرک شدیم تا دیروز کسی کار به کار ما نداشت, کلاغ رو جای قناری می فروختند و فوق دیپلم رو جای دکتر می کردند وزیر, حالا یه نامه نوشتیم اسیر شدیم. همکار دومی گفت: مرد حسابی این دیگه چه حرفیه؛ اون دوره زمونه تموم شده الان همه دانشگاهی اند و .... بنویس قربون شکل ماهت. داشتیم می نیشتیم که دیدیم یه آقای دکتری اومد تو صفحه تلویزیون از این روشنفکرای خیلی خیلی باسواد بود که همیشه از خودش علم و فضل ادب در می کرد؟ گفت: می دونید چیه؟ یک عده از همکارای ما ابله هستند؟ گفتم: هه؛ چی شد؟ ابله هستند؟! انگار صدای منو شنیده بود. گفت: آره ابله هستند؟ ادامه داد که اینها ابله هستند چون میگن زیرمیزی نگیرید, سفره ای که پهنه چرا باید بهش لگد بزنند؟ دیدم راست می گه سفره که پهنه، بهش لگد نمی زنند...... 

ادامه مطلب ...