سلامت از نگاه ملی

لطفا با شرکت در نظرسنجی های این وبلاگ به شناخت افکار عمومی کمک کنید

سلامت از نگاه ملی

لطفا با شرکت در نظرسنجی های این وبلاگ به شناخت افکار عمومی کمک کنید

اعتراض سازمان تامین اجتماعی به حکم صادره ی دادگاه برای مرتضوی

به گزارش اداره کل روابط عمومی سازمان تامین اجتماعی ،نظری در خصوص حکم صادره اظهارکرد: این حکم مربوط به عدم تمکین مرتضوی به قانون و آرای صادره از سوی دیوان عدالت اداری مبنی بر عدم صلاحیت نام برده جهت تصدی سمت مدیر عاملی سازمان تأمین اجتماعی می باشد؛ از نظر این سازمان، کل ایام تصدی نامبرده می بایست مورد حکم قرار می گرفت و کلیه حقوق و مزایای نامبرده مسترد می گشت اما رأی صادره فقط بخشی از ایام تصدی را موضوع حکم قرار داده است.

وی افزود: با عنایت به اینکه از ابتدا نامبرده فاقد شرایط قانونی جهت تصدی سمت مدیر عاملی سازمان تأمین اجتماعی بوده و در ایام مذکور تصرفات مالی متعددی را صورت داده است؛ لذا می بایست موضوع حکم قرار می گرفت. به همین جهت حکم صادره را متناسب با جرائم ارتکابی نمیدانیم و ضمن اعتراض به حکم صادره، از مرجع تجدید نظر، صدور حکم متناسب را درخواست خواهیم کرد.

http://www.shokouhnews.com/wp-content/uploads/2015/08/mortazavi.jpg

آمارهای خیالی وزارت بهداشت؟ از کاهش هزینه های مردم در بخش سلامت؟؟

 وزیر بهداشت در حالی از کاهش پرداختی مردم به ۶ درصد در بیمارستان‌های دولتی خبر می‌دهد که گزارش‌ رسمی بانک مرکزی آمار متفاوتی را ارائه می‌کند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از نسیم، در آمار منتشر شده از بانک مرکزی، شاخص بهای خدمات در گروه بهداشت و درمان با 33.2 درصد افزایش در فروردین 94 نسبت به فروردین 93 با فاصله، بیشترین رشد را در میان 12 گروه کالا و خدمات به خود اختصاص داده است. در همین آمار به عنوان مثال خوراکی‌ها و آشامیدنی‌ها 16.2 درصد رشد را تجربه کرده است.


تناقض آماری وزارت بهداشت و مرکز آمار ایران در هزینه های درمان
براساس اعلام مسئولان وزارت بهداشت پیش از اجرای طرح تحول سلامت پرداختی از جیب مردم در بیمارستان‌های دولتی حدود 37 درصد بود که با آغاز اجرای این طرح و تصویب بودجه لازم در مجلس و همچنین اختصاص یک درصد مالیات ارزش افزوده به بخش سلامت، در بیمارستان‌های دولتی شهرهای بزرگ به 10 و سپس 8 درصد رسید.

اگرچه در ابتدا همه چیز خوب پیش می‌رفت، مردم راضی بودند و ارائه‌دهنگان خدمت در کمترین زمان ممکن حق‌ خود را دریافت می‌کردند اما پاییز 93 زمزمه‌های افزایش تعرفه خدمات پزشکی در قالب اجرای کتاب تعرفه‌های خدمات پزشکی به گوش رسید. کتاب جدید ارزش گذاری خدمات پزشکی رونمایی شد و اعلام شد که در این کتاب پنج هزار خدمت پزشکی تعرفه گذاری جدید شده است. جدید هم وارد فهرست پوشش بیمه ای شد.

"عادلانه‌سازی" تعرفه‌ها کلیدواژه‌ای بود که مسئولان وزارت بهداشت به عنوان دلیل اصلی اجرای تعرفه‌های جدید عنوان کردند. نتیجه اما چندان با عدالت تطابق نداشت. وزیر بهداشت که گویا خود از اشکالات افزایش تعرفه‌ها مطلع بود توپ را به زمین منتقدان انداخت و گفت: "باید این گام اساسی را که مهمتر از گام‌های قبلی است و به نفع مردم و جامعه پزشکی است حتی اگر در کوتاه‌مدت متوجه اثر آن نمی‌شوند به پیش ببریم؛ ممکن است افرادی پیدا شوند و جوسازی کنند در حالی که این مهمترین تصمیم برای ارائه خدمت به مردم است."

نتیجه عملی اجرای کتاب تعرفه‌ها به اقرار کادر غیر پزشکی بیمارستان‌ها، مشاهده عینی خبرنگاران و افراد مستقل و همچنین استفاده کنندگان از این خدمات یعنی بیماران و خانواده‌ها، افزایش چند برابری تعرفه‌ها در بخش ویزیت و جراحی، افزایش چند برابری کارانه پزشکان متخصص و افزایش پرداختی از جیب مردم بود. به طوری که اثر کاهشی پرداختی‌ها در مرحله اول طرح تحول سلامت خنثی شد و حتی پرداختی‌ها اگرچه از نظر "درصد" کاهش یافت اما با توجه به افزایش رقم اولیه، میزان آن بالاتر رفت. به زبان ساده اگر هزینه یک خدمت بهداشتی پیش از اجرای طرح تحول سلامت 100 هزار تومان بود، شهروندان حدود 37 هزار تومان از آن را پرداخت می‌کردند و پس از اجرای کتاب ارزش‌های نسبی با چند برابر شدن تعرفه‌ها، اگر هزینه همان خدمت را 300 هزار تومان تصور کنیم، 10 درصد پرداختی مردم حدود 30 هزار تومان می‌شود که بنابراین می‌توان نتیجه گرفته پرداختی از جیب مردم در خدمات سلامت پیش و پس از اجرای طرح تحول سلامت تغییر محسوسی نداشته است.

با وجود اینکه کاهش فاصله تعرفه میان خدمات بیمارستان‌های دولتی و خصوصی از طریق واقعی سازی (افزایش) تعرفه‌ها در بخش دولتی، از دیگر دلایل اجرای کتاب جدید تعرفه‌ها بیان شد اما در این حوزه نیز به موازات افزایش تعرفه‌های دولتی، تعرفه خدمات در بیمارستان‌های خصوصی هم بالا رفت تا باز توازن قبلی حفظ شود و فاصله 12 برابری قیمت خدمات در بخش خصوصی و دولتی تنها اندکی کاهش یابد. فاصله‌ای که در نظام سلامت کشورهای توسعه یافته تنها 20 درصد است.

طرح تحول سلامت در حالی با سرعت در جاده اجرایی شدن می‌تازد که بسیاری از انتقادات و اظهار نظرهای دلسوزانه در گرد و غبار آن گم می‌شود.

در حالی که قاضی‌زاده هاشمی، وزیر بهداشت در پاسخ به «نسیم»، در خصوص آمار بانک مرکزی از شاخص افزایش بهای خدمات بهداشت و درمان اظهار بی‌اطلاعی کرد، محمد حاجی آقاجانی، معاون درمان وزارت بهداشت نیز نسبت به گزارش رسمی بانک مرکزی و تورم 33 درصدی خدمات بهداشت و درمان ابراز تردید کرد و آمار وزارت بهداشت را مبنای تصمیم‌گیری دانست. آماری که پرداختی از جیب مردم را در خدمات سلامت 6 درصد اعلام کرده است اما به این سوال پاسخ نداده است که 6 درصد از چقدر؟


سلامت نیوز: تناقض آمار وزارت بهداشت و بانک مرکزی

ای کاش احمدی نژاد بر گردد.......؟

در این روزها که به برخی از ادارات نگاه می کنم و بقول و حرف مسئولین ارشد دولت یازدهم می نگرم، دلم برای احمدی نژاد واقعا تنگ می شود، احمدی نژاد حسن هایی داشت که از نظر دور مانده بود. احمدی نژاد وقتی رای آورد تا پایین ترین سطوح دولت سعی کرد که افرادی را بر سر کار بیاورد که به آرمانهای دولتش پای بند بودند ، چرا که معتقد بود مردم انتخاب دیگری داشته اند و راه دیگری انتخاب کرده اند ، احمدی نژاد و دولتش اگرچه در افکار عمومی به دلیل اتهامات سنگین  فساد مالی زیر سئوال رفته اند ، اما باید قبول کنیم که دولتش در بکارگیری افراد همسو بی نظیر عمل کرد، حال دولتی بر سر کار آمده که هر روز یک پلان از فساد دولت احمدی نژاد رو می کند اما در بکارگیری و حفظ نیروهای احمدی نژاد به قدری تعصب دارد که احمدی نژاد هم شاید تا این  تعصب نشان نمی داد.. فضا به حدی غبار آلود شده که به هیچ عنوان قابل دفاع نیست، از بحث انرژی هسته ای که بگذریم ، در سایر موارد همان سبک احمدی نژاد در حال ادامه یافتن هست که می توان از طرح تحول سلامت یاد کرد که نمونه ی بی بدیل ، خلق الساعه تصمیم گرفتن است، طرحی که هزاران میلیارد تومان از اعتبارات جاری کشور را بلعید تا درمان مردم بی درد سر تر باشد، اما هیچگاه شهامت گفتن واقعیات برای مردم نبود تا بدانند ، اجرای این طرح همچون مسکن مهر ، پر هزینه ، بی برنامه.. دارای ایرادات فراوان و خلاف برنامه توسعه پنجم و با هزینه های وحشتناک غیرمستقیم برای مردم و تبلیغات تلویزیونی و ....همراه بود. از کاهش نرخ تورم سخن گفته اند که سوای از اینکه در این دوران مردم ، افزایش واقعی توان خرید را لمس نمی کنند، بلکه مهار تورم با مهار نقدینگی و نه با افزایش تولید صورت گرفته‌است که رسیدن سطح مقرری بگیران بیمه تامین اجتماعی به رقم ۵ میلیون نفر را باید دم خروس های ادعای خروج ار رکود بر شمرد... مناطق محروم و کمتر توسعه یافته همچنان در آتش تبعیض و بی توجهی می سوزند و توجهی به آنها نیست و  مقایسه ی نحوه خاموش کردن آتش مدرسه ی آذربایجان غربی با آتشی که برجان جنگل بلوط ایلام و کوهدشت افتاد ، به خوبی تداوم بی برنامگی ها و عدم هماهنگی های سابق را نشان می دهد. عزل  مدیران سابق هرچه هم صورت گرفته باشد، هنوز دامن متهمان اصلی را نگرفته و دردا که خروج نیروهای کارشناس اما غیر سیاسی که پشتوانه ی سیاسی نداشتند بسیار جدی تر و پر رنگ تر از مدیران متصل به جریانهای سیاسی نزدیک به دولت سابق بوده است، نمی دانم که آیا حق دارم که به این بیندیشم که در شرایطی که ارکان دولت در رده های میانی و پایین تر قاطبه احمدی نژادی هستند،  حیف نیست که احمدی نژاد بر نگردد؟در این میان دعوا و نرخ اصلاح طلبی داغ است، اما چه داغی؟ آنانکه کارشناس هستند و کاربلد در حاشیه هستند و کم اثر و عده ای لباس اصلاحات بر تن کرده و با ادبیات تخریب  تیشه بر ریشه ی نیروهای مستقل و آزاده می کوبند، فضا پر از غبار است ، من که می گویم کاش احمدی نژاد برگردد ، تا لااقل بغض دیدن و تحمل کردن آنانکه چون  آفتاب پرست رنگ عوض کرده اند ، بیشتر از این آزارمان ندهد، شاید این کمک کند که دولت احمدی نژادی ، آقای روحانی هماهنگی بیشتر با اعضای کابینه داشته باشند.

فقط یک لر می توانست معجزه را کامل کند....

این متنی که براتون می فرستم رو دوست نداشتم عمومی کنم، اما برای همه ی پزشکان و ..... همه ی کسانی که با افرادی سر و کار دارند که شاید بین اونها نیازمندی باشه ، توصیه می کنم که حتما بخوانند که خواندنش ضرر نداره، توی جنوب شهر یک مرکز سونوگرافی و رادیولوژی خیریه رو به مدت ۵ سال اجاره کردم که هشتاد درصد از عایدات متعلق به بنده و بقیه متعلق به درمانگاه می شود، در همان ماه اول متوجه شدم که برخی ازاین بیماران واقعا تهی دست هستند، کارگران شهرستانی و افغانها و ... که بعضی از اونها با اینکه جوان بودند ، دندان هم به دهان نداشتند، با توجه به شناختی که یکی از نماینده های شهرستان ها از استان خودشان و محرومیت اونها بهم داد،مقرر شد که کارگران اون استان و اون طایفه زو اگر دفترچه درمانی ندارند با دفترچه حساب کنم و به اونها که واقعا نیازمند هستند تا سطح رایگان شدن برخی از خدمات پیش بریم، یکی از این گروه شهروندان غیور و با شرف لر بودند.


روز دوشنبه ۹۴/۰۵/۱۹ از مراسم خاکسپاری و ختم مادربزرگم از شهرستان فیروزکوه به طرف تهران حرکت می کردم که در دره ای به نام دری چائی ماشین پژو ۴۰۵ من با سرعت نزدیک به ۸۵ تا، وارد آبی شد که در سی الی چهل متری دهانه ی پل جمع شده بود، تعادل ماشین بهم خورد و با همان سرعت ۹۰ درجه به سمت کوه سمت راست منحرف شد، در حالیکه تنها چیزی که به فکرم رسیده بود ، حائل کردن بازوی چپم میان جمجمه و شیشه و ستون ماشین بود، ماشین با طرف کوه نرفت ، بلکه به حالت عرضی با پرش هایی عجیب به طرف دره کنار پل حرکت کرد، خلاصه ابتدا از صندوق و سپس از درب عقب و جلوی سمت خودم به خاکریز کنار دهنه ی پل که دره ای کنارش بود برخورد کردم و ماشین از پهلو بلند شد تا با یک ملق بره تو دره که گیر کردم به تیر برق و دوباره برگشتم روی چرخها؟ دره ای که حداقل ۴۰ متر با شیب نزدیک به ۷۰ درجه بود، (یعنی یک پرتگاه).. با اینکه بازوم نذاشت که نقطه ی حساس جمجمه از پهلو ضربه بخوره ، اما شدت ضربه به حدی بود که کناره ی عقبی سرم به پیچ کمربند متصل به ستون خورد و شکافت. کاملا گیج بودم و سطح هوشیاری من کاهش پیدا کرده بود و البته نه در حدی نتوانم و فامیل و شماره تلفن خودم رو از یاد ببرم. جاده ی فیروزکوه که در مسیر تهران شمال هست، در این روز وضعیت جوی بدی داشت، تگرگ بسیار تند و وحشتناکی می بارید.... توی این شرایط یک جوان با اینکه زن و بچه داشت در انتهای پا توقف کرد و زیر باران و.تگرگ دوید و اومد طرف من...تمام کارهای اولیه منو انجام داد، اورژانس ، ۱۱۰ و راهنمایی و رانندگی، پارچه ای برای بستن خونریزی و .... در آن شرایط نزدیک ۴۵ دقیقه زیر باران و تگرگ ایستاد ، مثل یک مرد تمام عیار و با شرف ایرانی... خلاصه خدا کمکم کرد و با چندتا معجزه ، معجزه ی پشتک نزدن، نیافتادن در دره و ضربه مغزی نشدن بر اثر برخورد با ستون ماشین و معجزه نهایی که وجود یک مرد باغیرت و با شرف در لحظات واقعا خوفناک .... داشتم به پازل های این معجزه فکر می کردم و اونو حل می کردم که چطور صورت گرفته... تا رسیدم به این مرد که شب باهام تماس گرفت و فهمیدم این مرد شماره تلفن منو گرفته بود تا حال منو بپرسه و فهمیدم که اون یک لر بود... من در حالی که هزاران نفر از همشهری هایم از کنارم می گذشتند توسط یک لر کمک شدم و ... بله تنها شاید غیرتی همسان قوم لر و شرفی همپای آنها می توانست پازل معجزات و رویدادهای اون روز رو کامل کنه... به احترام این قوم همیشه خواهم ایستاد. چون در روزی که می دانستم ایران خودرو به قولش در باز شدن ایربگ عمل نخواهد کرد، خدا پای حرفش بود و سرزمین من لری داشت که هرچه برایش جوگ ساخته بودیم، اون فقط کار خودش رو می کرد و همانگونه بود که در تاریخ ازش یاد شده بود.




مهدی اسفندیار

پیشرفت تکنولوژی ، مشکل یا فرصتی بزرگ برای حکومت داری به شیوه ی ایدئولوژیک

نگاهی به حکومت های ایدئولوژیک در دو دهه ی اخیر، به لحاظ کیفیت و تعداد بیانگر این است  که در حال کاستن از کمیت و کیفیت هستند، حکومت هایی که بر اساس تمرکز شدید قدرت در سطوح بالا شکل گرفته اند ، هر ساله به لحاظ کمیت و کیفیت حکومت داری به سبک ایدئولوژیک در حال کاهش هستند که شاهد تغییرات بنیادین در میان حکومت های عراق و یمن و لیبی و مصر و تونس و .... هستیم حکومت هایی مثل کویت و آذربایجان و ... هم درحال واگذاری بیشتر امور به مردم هستند و برخی از این حکومتها لاجرم مجبور شدند که پوست اندازی را بپذیرند که در این میان می توان سوریه را اشاره کرد که اسد ناچار به پذیرش حضور بازرسان بین المللی ، برای نظارت بر انتخابات و مشارکت مخالفان در تشکیل حکومت گردید ، در همین ترکیه نیز شاهد حضور رسمی حزب کردها در ساختار حکومت بعد از یک قرن هستیم. اما تمامی این اتفاقات در حالی رخ می دهد که این نظام های سیاسی بر شمرده شده، به دلیل عدم مشروعیت واقعی در بین مردم ، بیشترین تمرکز را بر دو نقطه قرار دادند 

_ تبلیغات حکومتی  

_ تقویت نهادهای امنیتی 

در واقع امنیتیزه کردن تمام ساختار و جهت گیری های حاکمیت که در همه ی ابعاد فرهنگی و سیاسی و اقتصادی بروز کرده بود  این ساختارها به لحاظ توان بالا در جذب افراد چاپلوس و فاقد نگرش کلان و از سویی منفعت طلب، از درون دچار پوسیدگی شدیدی کرد ، که فساد سیاسی ، شدیدترین فسادهای اقتصادی دنیا از جمله آفت هایی بود که ستون  های ایدئولوژیک نظام های برشمرده را در هم نوردید،  نظام  هایی که آب شدن  هسته ی فکری ملت را نسبت به آرمان های تبلیغ شده می دیدند و متاسفانه به حدی ناکارآمد شده بودند که نای مبارزه باذفساد اقتصادی و نا برابری فرصت ها و تبعیض و بی عدالتی و پذیرش اشتباهات را نداشتند و  با دمیدن بر طبل تبلیغات بی طرفدار حکومتی ، سعی بر بقای حاکمیت بدون مقبولیت خود داشتند که دراین  بین می توان ، معمر قذافی را احمق ترین رهبر این کشورها برشمرد که گمان می کرد ایدئولوژی سوسیالیستی ، کتاب سبزش هنوز جذابیت لازم را در بین مردم و جوانهایی با بیش از ۵۰ سال تفاوت سن با قذافی ، مورد توجه خواهد بود ، عدم به روز رسانی آرمانها و بسیاری از ایرادات برشمرده در ستون فوق در حکومت داری را می توان به شکل عام و تام در مورد قذافی و حکومت واقعا ابلهانه اش دید، وی با بنا نهادن حکومت بر اساس اصل وفاداری به جای در نظر گرفتن اصل شایستگی و بایستگی های کارگزاران سبب شد که تشکیلات این حکومت دچار بی خبری از بیرون و دنیای واقعیت شوند و درست در هنگامی که این حکومت خود را در اوج قدرت و مکنت می دانست ، سرنگون شد. درست مثل فواره ای که به اوج رسیده بود و از شکوه ریزش  تندش نیز مسرور بود و عاقبت سخت بر زمین خوردن را نیز درک نمی کرد.

شاید اگر بخواهیم تشابه ای برای این نظام های ساقط  شده بشماریم باید به نکات زیر اشاره کنیم؛

۱_ تن ندادن به قواعد حکومت داری و پذیرش مشارکت واقعی مردم

۲_ فامیلی شدندهرم قدرت

۳_ فضای بسته ی رسانه ای و فرهنگی

۴_ سانسور


اما دلایل اصلی و بسیار مشابه مه می توان برای سقوط این حکومتها بر شمرد به نظرم عبارتند از:


۱_ ناتوانی در ایجاد و یا به روز کردن ایدئولوژی که سبب فاصله گرفتن  توده از حاکمیت شد

۲_ تهدید دانستن سرمایه های اجتماعی و عدم مشارکت دادن آنها در حکمرانی که سبب شد، تنها پشتوانه ی حاکمیت آنها نهادهای امنیتی باشند، لذا در جایی که لازم بود توده ها علیه تهدیدهای بیرونی بسیج شوند، سرمایه های اجتماعی عملا کارایی لازم را نداشتند که اگر بخواهیم مثالی بزنیم باید به این اشاره کنیم که وضعیت در سوریه ی اکنون چگونه است و وضعیت ما در دوران جنگ چگونه بوده است که  در کشور ما با تدبیر حضرت امام، حضور دائم سرمایه های اجتماعی در جنگ مزید حضور مردم بوده است.

۳_ این نوع حکومتها قادر به برقراری ارتباط درست با بیرون از مرزها نبود ه اند لذا...سرمایه گزارن و دانشمندان و نخبگان سایر بلاد کمتر در این کشورها حضور یافتند و این امر سبب عقب ماندگی اقتصادی و علمی این کشورها شد

۴_ اما طرد نخبگان در نهادهای حاکمیتی به دلیل تفاوت و اختلاف ایدئولوژیک سبب ایجاد یک سیستم سنگین اداری و دولتی و .... در تمام ساختارها گردیده که  موجب بروز ناکارآمدی ، فساد و .... شده و این سیستم قادر به تامین حداقل های نیازهای کارشناسی یک حکومت برای بقا نبوده اند که  شاید بتوان به فرار کارگزاران قبل از حاکمان با چمدانهای پر از پول و یا حسابهای بانکی در آن طرف آبها اشاره کرد که وجه اشتراک تمامی این حکومت ها بوده است که حتی تا فرار داماد و بستگان شخص اول هم شاهد بوده ایم.

۵_ این حکومتها به حدی خود را در حفظ ساختار موجود متعهد و ملزم می دانستند که این قاعده ی عجیب و نانوشته و غیر معقول بلای جانشان شد...اما آنها که کمی باهوش تر و زیرک تر بودند دست کم جانشان و خانواده ایشان را پای این حکومت داری نگذاشتند، که می توان به تفاوت مبارک و قذافی در مصر و لیبی اشاره کرد، که حتی برخورد حامیان غربی آنها نیز با این دو دیکتاتور متفاوت بود.


همه ی این مواردی که بر شمرده ام مهم بوده اند ، اما نکته فلج کننده که من آن را غافلگیری و دلیل اصلی سقوط این حکومتها و نشانی بر ضعف شدید بدنه ی کارشناسی حکومت های  ساقط شده می دانم، دفاع کجکی و گارد بسته ی آنها در  برابر تکنولوژی  بوده است ، که  در برابر پدیده هایی مثل اینترنت و ماهواره و .... دیده ایم.... اما شاید عمر بسیاری از اینها آنقدر بزرگ نبود که ببینند در سال ۲۰۱۶ ماهواره، اینترنت و .... رایگان و بدون نیاز به هیچ نوع ابزاری قابل دسترس برای همه‌ی کسانی  هست  که تا دیروز نبود..... حال اصل  غافلگیری را چه باید کرد.....


به همین خاطر هست که پیشرفت تکنولوژی رابرای حکومتهای ایدئولوژیک همچون  تیغ دو لبی می دانم که اگر در  قاعده ی بسته ی  حفظ موجودیت فعلی به‌لحاظ کمیت و کیفیت خلاصه شود ، واقعا خطرناک ، بی اثر و همان تداعی گر گارد بسته است اما اگر با تکنیکهای مدرن و تعامل و کاهش سطح اصطکاک های اجتماعی حاکمیت با مردم برسد، یه تظر می رشد می تواند در حکومتهای پسا مدرن ، منهای کره شمالی که شرایط خاصی دارد و منهای دنیای مدرن باید آن را قلمداد داد..با نو به نو کردن تاکتیکهای حکومت داری و ایدئولوژی های مدرن و بهتر ، از این ظرفیت بهتر بهره گرفت. شاید تجربه ی حکومت ایران در مواجهه با ابزارهایی جون تلگرام و واتس آپ و ....برای همه ی حکومتها می تواند بسیار ارزشمند باشد و نماد خردگرایی و مواجه شدن عقلانی با مقتضیات زمانه باشد ، وگرنه حاکمیت ما نیز در صورت اتخاذ گارد بسته ،هیچ زیرساخت  نرم افزاری و سخت افزاری برای مواجهه با مینی ماهواره هایی که قرار است در سال ۱۲۰۱۶ رایگان اینترنت پر سرعت در اختیار جهان قرار بدهند نمی داشت.

شاید تشکیل حلقه هایی بسیار قوی از نخبگان درجه ی یک ، ولو حتی مخالفان جدی نظام در ارکان حکومت ما را بتوان تدبیری بزرگ و تفاوت شگفت ما با سایر حکومتها تداعی کرد که شاید تنها زوایای از تفاوت های ما با این حکومتهای تک بعدی ساقط شده در خاورمیانه می باشند که نمونه ی بی بدیل این موضوع اذعان آقای ظریف به تکلیف رهبری نظام به وی در مورد مکلف بودن به بیان عقاید خود در سیاست خارجی در نزد ایشان ولو حتی با داشتن عقیده و نظری صد در صد مخالف با معظم له اشاره کرد.

با همه ی این تفاوتهای کلان بر شمرده ، ما نیز هنوز در مباحثی چون مبارزه با فساد اقتصادی و موضوع آقازاده ها و افزایش اعتبار رسانه ملی  شدیدا نیازمند افزایش اقناع عمومی هستیم. وقت آن  رسیده است که باور کنیم ، دیگر در حضور هزاران ماهواره و شبکه ی اینترنتی رایگان جهانی ، جا دارد که پرونده های عمومی نظیر تحقیق و تفحص از تامین اجتماعی  با اولویت و قاطعیت و سرعت بیشتری رسیدگی و اینگونه متهمان راست راست راه نروند و بر روان افکارعمومی رژه نروند .... 

 




دیدارهای تازه ی احمدی نژاد و تکنیک های رسانه ای؟؟ رسالت آنان که خود را روشنفکر می پندارند چیست؟

امروز خبری در رسانه‌ها درز کرد که حکایت از فعالیت جدی، رئیس دولت های نهم و دهم  برای فتح مجلس آینده دارد، او بخوبی می داند که هیچ پایگاهی در شهرهای بزرگ ندارد، نگاهش به دنیایی است که در فضای بی خبری شکل می گیرد، آنانکه نمی دانند مشکلات اقتصادی کشور به این راحتی ها و به این زودی ها حل نخواهد شد، آنانکه بیکاری و تنگ دستی به حق آنان را به ستوه آورده است، اینان طعمه های خوبی برای شکار رای هستند، در کنار این مسئله متاسفانه فرصت سوزی های عجیبی از سوی دولت برای اقناع افکار عمومی صورت گرفته است و آنهم رژه ی برخی از مدیران نالایق دولت گذشته است که با چتربازی سیاسی دردو ر جدید در دولت تدبیر و امید هم ماندگار شده اند و اینان می روند تا چون سربازان اسب چوبی راه یافته به قلعه کار را تمام کنند، خصوصا آنانکه اتهام دست درازی به بیت المال را دارند اما همچنان در پست های مدیریتی ماندگار شده اند و آنانکه خوش نام نبود ه اند ، اما همچنان هستند، این دسته اگر هیچ کاری هم نکنند ، در یاری رساندن به احمدی نژاد از آن سو موفق خواهند بود که می توانند افکار عمومی را در دو جهت قانع کنند، نخست اینکه اگر اتهامات واقعیت داشت چرا ماندگار شدیم و دوم اینکه مبارزه با فساد دولتی در ارکان دولت تدبیر و امید ، گزینشی و هدفمند است.


اما در این میان نقش روشنفکران و آنان که دل در گروی این آب و خاک دارند چیست؟ 

بدون شک باید ضمن یاری رساندن به دولت در تقویت نقاط قوت به تبیین مشکلات پردازند، قهر ما مخالفان دیگر معنایی ندارد، باید آنچه در دوره ی بخصوص دوم دولت قبل گذشت در مسائلی مثل تزلزل مدیریتها و طرح های گرانقیمت نیمه کاره و هزینه های واقعی مسکن مهر و .... تبیین شود. جا دارد تا اعضای محترم دولت به جای جنگ بر سر غنیمت بودجه بر سر هدف دولت متحد شوند.امروز هر ایرانی فهیمی خود یک رسانه هست، امروز و این روزها به سرعت برای ترمیم حقوق معلمان در حال از دست رفتن است و دولت می تواند با افزایش اثربخشی در بخش درمان که برابر کل بودجه ی درمانی هزینه تراشیده است، هم حقوق معلمان را ترمیم کند و هم با مدیریت تقاضای القائی فرصت نفس کشیدن به بیمه ها برای جبران حقوق مستمری بگیران بدهد. امروز وقت آن فرا رسیده است که با کمی گذشت از منافع صنفی ، وضع رقت بار جامعه ی پرستاری سر و سامان داده شود،وقت آن فرا رسیده است که دولت با تمرکز بر نهادهای نظارتی داخلی ، اقدامات حداکثری در استقرار یک سیستم دولتی کمی کارآمدتر بکوشد و رتبه ی خود را در فساد اداری به نقطه ی مطلوب تری برساند... کارهای شدنی فراوانی هست که باید دولت مردان انجام بدهند و کارهای فراوان تری هست که باید روشنفکران و خواص همچون یک رسانه ی سیار به دوش بکشند، این کشور مملو است از مدیران خوش فکر و کاربلد و دست پاک از هر دو جریان سیاسی که می توانند خدمات موثرتری نسبت به آنچه امروز در شرف وقوع است ارائه دهند.


کاش به جای فرصت سوزی با رد و بدل کردن مطالب نه چندان کارآمد برای این روزها.. در فضای مجازی، بیشتر درد را درک می کردیم و همراهی می کردیم.    .......... کاش.........

ما عوام هستیم یا روشنفکر؟ واقعیا خودمان را خودمان را بشناسیم؟

شما را دعوت کنم تا به چندین نکته ی بسیار مهم دعوت کنم که اساس گرفتار نشدن در دام عوامفریبی است.


شارلاتانها افرادی بسیار باهوش هستند که از خلا های قانونی و نظارتی  کشور و از ناآگاهی مردم سوء استفاده می کنند و با اشاره به دردها و  آلام مردم ابتدا با انها همراه می شوند ؛ جملات کلیدی و بی اساس؛ اما اثر پذیر را به خوبی می شناسند؛ خودشان را دایه هایی مهربان تر از مادر نشان می دهند و استاد رفتارهای پوپولیستی هستند. شارلاتان کلمه ای فرانسوی است که به معنی کسی است که با زبان خوش مردم را فریب می دهد. البته ریشه ای ایتالیایی برای این کلمه برشمرده اند.

شارلاتانهای سعی می کنند سریعترین راه ممکن را برای حل مشکل مردم ارائه دهند؟

مشکلات عدیده ی اقتصادی و اجتماعی در کشور وجود دارد اما آگاهان به خوبی مطلع هستند که گره ی بسیاری از این مشکلات به حدی کور و ریشه در سابقه ی تشکیل نظام دیوان سالاری ایران دارد که حتی چند دهه برای حل این مشکلات و نابسامانی ها نیز زمان لازم است اما شارلاتان می تواند به مردم خسته از زندگی روزمره و  شدواری های و تنگناهاهی سیاسی این نوید را بدهد که در کوتاه مدتی تمام مشکلات را بر طرف خواهد کرد و شاید برای حفظ پرستیژ بگوید ۵ یا ده سال در حالیکه تنها آگاهان هستند که می دانند ؛ تبعیض در تتوسعه ی بخشهایی از کشور دقیقا از زمان شکل گیری حکومت مرکزی مقتدر در ایران و با دخالت مستقیم در نظام برنامه ریزی و بودجه ریزی و تخصیص اعتبار که باعث توجه به بخشهایی و عدم توجه به بخشهای دیگر شد رخ  داده است و این موجب رشد نامتقارن بخشهایی از کشور گریده است و عدم توسعه ی بخشهای دیگر که متاسفانه همان توسعه ی اولیه کارش را کرده و موجب توسعه ی فزاینده ی بعدی شده است . بطور مثال وجود ر اه آهن و بزرگراه ها در بخشهایی از کشور موجب حضور سریعتر کارخانجات صنعتی در این مناطق و مهاجرت پذیری به این نقاط و افزایش جمعیت برخوردار از تمکن مالی بیشتر و به طبع ان سرمایه گزاری بیشتر ومجدد و به همین شکل توسعه ی صعودی شده است.

اما چگونه شارلاتانها را شناسایی کنیم؟ آنها ضعف های مشهودی دارند که می شود بر اساس این ضعف ها انها را شناخت؟ اگر تا کنون در مصاحبه ها و گفتار افراد به نکات زیر دقت نکرده و حرفها را باور داشته اید مطمئن بدانید که شما جزء عوام جامعه هستید. شما باید دقت کنید که....آیا

1-  شما را یک سره مظلوم و مغموم شمرده اند که بیگناه مطلق از هر نوع کم کاری و .... در وضعیت کنونی گرفتار شده اید.

2-  به مسائل کلان و پایه ای و علمی توجه نمی کنند و بیشتر مشکلات را بر می شمرند.

3-  مدعی حل مشکلات در زمان کوتاه می باشند و از دادن وعده ی حل مشکلات در بازه های زمانی طولانی خودداری می کنند

4-  عمدتا  فاقد سابقه ی موثر کاری و علمی هستند و بر موج سواری در رسانه ها اصرار فراوان دارند

5-  از مصاحبه های نفس گیر و نقادانه ی علمی گریزان هستند و معمولا سئوال را با سئوال جواب می دهند و ترجیح می دهند بیشتر خطابه ی یک طرف کنند.

6-  سعی می کنند از نام قهرمانان و شخصیت های مذهبی و علمی بیشتر استفاده کنند و از انچه خودشان هستند نمی گویند

7-  از انتقاد به جامعه و رفتارهای اجتماعی گریزانند و همه مشکلات را در گرو رفتار دو یا چنند نفر می دانند

8-  نفع خود را در زیر سئول بردن دیگران می دانند؛ چون واضح است که کسیکه خود چیزی ندارد سعی می کنند با زیر سئول بردن دیگران خود را مطرح کند.

9-  گاها خود را رستم دستان در گذشته معرفی می کنند اما یک برگ سند و یا مدرک از نهادهای رسمی کشور ارائه نمی دهند.

 

اگر بدون توجه به این اصول حرفها را باور کرده اید مطمئن دانید که اقای شارلاتان شما را مدتهاست که در طبقهی عوام در ذهن خود تقسیم بندی کرده است؟


https://encrypted-tbn1.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcScanEHY7N5_2h7JUHMhmBsoVxby0VE8r99Vh9UpgR78Tx_9vI_