سلامت از نگاه ملی

لطفا با شرکت در نظرسنجی های این وبلاگ به شناخت افکار عمومی کمک کنید

سلامت از نگاه ملی

لطفا با شرکت در نظرسنجی های این وبلاگ به شناخت افکار عمومی کمک کنید

آقای روحانی نامه باسوادها را چگونه دریافت می کنید؟

دولت آقای روحانی اکنون یکسال است که مدیریت اجرایی کشور را به دست گرفته است، این دولت از بدو روی کار آمدن تا کنون تعامل و همفکری با سایر دستگاهها را در پیش گرفته است و به برخی از وعده های خود به درستی عمل کرده است و در یک کلام باید گفت که دولت به خوبی می داند که شانسی برای موفقیت در انتخابات ریاست جمهوری اینده ندارد مگر اینکه هیچ فضایی برای کم کاری نداشته باشد، زیرا به خوبی می داند که در انتخابات گذشته ی ریاست جمهوری، روی کار آمدن اقای روحانی، محصول یک تفاهم میان جریانهای اصولگرا و کارگزاران و اصلاح طلب بوده است (که البته تاکید دارم که حتما نام هر سه جریان را نام ببرم زیرا کنار نکشیدن افرادی نظیر اقای دکتر ولایتی به شدت به نفع اقای روحانی تمام شد زیرا بخشی از ارای اقای قالیباف را این تیپ از افراد به سبد خودشان کشاندند.) به همین خاطر این دولت در وضعیت بسیار شکننده ای از نظر توانایی در اخذ مجدد اقبال عمومی دارد؛ قیاس خیلی ساده ی این گفته را می توان به همراهی مردم با دولت آقای خاتمی در دوره اول در زمانی که نفت به زیر هفت دلار سقوط کرد به نسبت این همکاری با دولت آقای دکتر روحانی در انصراف مردم از یارانه ها اشاره کرد. در این میان باید به عدم ثبات گروهای سیاسی ایران در حرکت بر روی یک مدار معین اشاره کرد زیرا اصلاح طلبان در ادوار مختلف ثابت کرده اند که چیزی از برادران اصولگرای خود در از بین بردن ائتلاف ها و  اشتراکات ندارند و مثالی بهتر از این نخواهیم داشت که، آقای خاتمی مجبور شدند نامه سرگشاده به آقای عارف بنویسند تا وی را از ادامه کاندیداتوری منصرف کنند، که معنای این نامه سوای از اعقاد قبلی اقای خاتمی به خوبی بیانگر این مطلب است که حرفهای درگوشی جواب نداده است و آقای خاتمی برای اینکه برای فردای تاریخ نگاری سیاسی خود بتوانند از خود در نزد افکار عمومی طرفداران جبهه اصلاحات رفع اتهام کنند این  نامه را نوشته است.

 معتقدم که وضعیت دولت جناب آقای دکتر روحانی در موضوع اعتماد عمومی و نیز باور مردم از عملکرد این دولت خیلی مطلوب نیست به خصوص در حوزه هایی مثل اشتغال و مسکن و برخورد با مفاسد اقتصادی.

اما آنچه که افق دسترسی آقای روحانی به دولت دوازدهم را کمی تیره می کند این است که آقای روحانی فردی سیاسی است و  طبیعتا" اهرم سیاست را برای پیشبرد امور بیشتر از سایر اهرم ها به کار می گیرند. همین مسئله کمی برای ایشان احتمالا دردسر ساز خواهد شد و به قول آقای ترقی همینطور پیش بروند احمدی نژاد برنده است. دوست نداشتم از قول آقای ترقی این مطلب را بگویم زیرا دوست دارم از فضای سیاسی ایران کنده و در یک فضای اجتماعی تنفس کنم و نام سیاسیون هم برایم استرس آور و ناخوشانید است اما چه کنم که آقای ترقی جان مطلب را بیان نموده است. معتقدم که آقای  روحانی در دولت خود در سالهای سوم و چهارم دچار مشکلات و تلاطم ها یی خواهند شد که نمی دانم چگونه برای آن روزها آماده خواهند شد شاید مهمترین تلاطم ها از این قرار باشند که: 

1- مسکن، آیا دولت روحانی در طول چهار سال هنیچ شوک مسکنی را به مردم وارد نخواهد کرد؟ اگر این شوک در سال سوم و یا چهارم روی دهد چه خواهد شد؟ دولت چگونه از زیر فشار افکار عمومی رها خواهد شد؟ 

2- طرح تحول نظام سلامت، این طرح در هر سال از استقرار خود بدون هیچ تردیدی نیازمند افزایش منابع حداقل در سطح بیست درصد خواهد بود؛ اگر دولت نتواند این اعتبارات را تامین کند و درر تقابل جدی سیاستهای رفاهی و سیاستهای عمرانی گرفتار شود، انگا این دولت چه تصمیمی خواهد گرفت؟ یک دو راهیی را تصور کنید که دولت مجبور است هزینه های خدمات عمومی را افزایش دهد و از هزینه های عمرانی بکاهد, یکی رفاه عمومی را افزایش می دهد و دومی اشتغال و اعتبار دولت را در نزد نیروهای جوان و مولد..... بگذریم که تا همین حالا نیز به اعتقاد من این طرح مثل تیغ دولبه عمل کرده است و منافع و مضرات آن به درستی ارزیابی نشده است. 

3- در بحث تامین اجتماعی و رفاه ، دولت تا کنون فقط توانسته است, انسجام از دست رفته نهادهای مربوط به رفاه و تامین اجتمای را دوباره برگرداند، اما اگر با خیل عظیمی از بازنشستگانی که در سالهای آتی بازنشست خواهند شد نتواند نیروی مولد جایگزین کند در این صورت وضعیت آرامی که در شرایط کنونی به وجود آمده است و همین امیدهایی که با چنگ و دندان در این حوزه به وجود امده است؛ شاید تضعیف شود و این نهادها نتوانند روند رو به رشد خود را ادامه دهند و آنوقت شاید دولت باید بار بازگشت بدهی انباشته دولتهای قبلی را به سازمانهایی چون تامین اجتماعی به دوش بکشد و یا اینکه با افزایش قطره ای حقوق بازنشسته ها همه نارضایتی ها را به جان بخرد. 

4- بحران بزرگ تر پیش روی دولت بحث های زیست محیطی است, کارهایی که در دریاچه ارومیه و ... در جریان است اگرچه ارزشمند و بسیار خوب است اما مشخص نیست که اقلیم رو به گرم و خشک تر شدن ایران چقدر با دولت همراهی کند، اهمیت این مطلب در این است که دولت در حال سرمایه گزاری وسیع روی نقاط بحرانی زیست محیطی است. ( که البته از صمیم قلب امیدوارم با آب و هوا با این مردم و با این دولت همراهی کند)؛ زیرا سرمایه گزاری دولت را در این حوزه ارزشمند و شجاعانه تصور می کنم.   

 

تمام این مشکلات نشان می دهد که دولت به شدت نیازمند همراه کردن افکار عمومی با خودش است تا بتواند از گردنه های دشوار عبور کند. این مشکل هم اکنون وجود دارد که دولت خیلی تاب شنیدن سخنان مخالفان را ندارد؛ ( البته برخی از دوستان زیاده روی می کنند که در همه ادوار دولتها این زیاده روی ها و این بی انصافیها بوده و هست که در مطلب داعشی های قلم به دست ایرانی به ان پرداخته ام).

من منتقدان دولت اقای روحانی را دو دسته می دانم:

 دسته اول منتقدان با فرهنگ و دلسوز (نه از جنس دلواپس) که بود متاسفانه دولت هیچ وقعی به اینها نمی نهد و بود و نبود این گروه به نظرم من برایی دولت علی السویه است زیرا دولت توجهی به آنها ندارد؟

دسته دوم کسانی هستند که تندترین خطاب ها را و بی انصافانه ترین انتقادها را با نگرش سیاسی مطرح می کنند که این دسته به شدت مورد توجه دولت هستند و دولت حتی در حد رئیس جمهوری نیز وارد عمل شده و به انها واکنش نشان می دهد.

از تنشهای سیاسی رایج که در کشور بگذریم و بخواهیم بی طرف قضاوت کنیم باید بگوییم که دولت آقای روحانی نیازمند طراحی متدهایی برای دست یافتن به افکار عمومی در لایه های زیرین جامعه دارد و باید نوعی سیستم ارتباط گیری را طراحی کند که بتواند واقعا نامه باسوادها را دریافت کند. شاید اگر بتوان به یکی از این فاصله های دولت با کارشناسان و صاحبنظران اشاره کرد می شود به بحث طرح تحول نظام سلامت اشاره کرد که اجرای آن با متد ادغام و در وضعیتی که اولیه ترین اصول مدیریت نظام سلامت نظیر لزوم برخورد با خدمات القائی و مدیریت تکنولوژی و تدوین گایدلاینها و ....رعایت نمی شود را کارشناسان بسیار خطرناک و هزینه بر و بی فایده ارزیابی نمودند با این وجود معاون اول رئیس جمهور در سخنان خود تاکید کرده است که منابع این طرح را حتما تامین خواهیم کرد؟ در حالیکه مخالفان این طرح عموما مدیران ارشد سابق و کارشناسان حوزه اقتصاد سلامت هستند که از قضا اصلا هم سیاسی نیستند. 

 باید منتظر ماند و دید که آیا مسئولین ارشد دولتی سبکی دیگر به جز پاسخگویی رسانه ای را انتخاب می کنند و به این باور خواهند رسید که در مواجهه با کارشناسان باید کمی صبر و حوصله و شاید تدبیر بیشتر به خرج دهند, شاید تمام آنچه گفته شد بستگی به پاسخ این سوال دارد که : 

آیا در آینده دولت آقای روحانی گیرنده های خوبی برای دریافت افکار عمومی تدارک خواهد دید؟ شاید این حق اندیشمندان باشد که بپرسند: آقای روحانی نامه باسوادها را چگونه دریافت می کنید؟

 


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد