سلامت از نگاه ملی

لطفا با شرکت در نظرسنجی های این وبلاگ به شناخت افکار عمومی کمک کنید

سلامت از نگاه ملی

لطفا با شرکت در نظرسنجی های این وبلاگ به شناخت افکار عمومی کمک کنید

بررسی تطبیقی نظارت و بازرسی از منظر فرهنگ

چکیده مقاله

در این مقاله که یک بررسی تطبیقی در رابطه با نظارت و بازرسی از منظر فرهنگ است، این فرایند در جوامع غرب،‌ژاپن و ایران مورد بررسی قرار گرفته است و تفاوتهای بنیادی نظارت و بازرسی در این سه فرهنگ تبیین شده است و نشان داده شده است ....  که بین فرهنگ مکتوب و معمول ما در این رابطه فاصله‌ای معنی‌دار وجود دارد که بایستی با روی آوردن به ریشه‌های فرهنگی و ایجادشرایط مناسب در جهت برداشتن و رفع این فاصله کوشید

واژه‌های کلیدی:

بررسی تطبیقی نظارت و بازرسی در غرب، ژاپن و ایران، فرهنگ، فرهنگ مکتوب، فرهنگ معمول.

 

مقدمه:

با سلام بسیارخوشحالم که این مجال به بنده داده شده است تا در محضر شما بزرگواران خانمها و آقایان عرض مختصری را درمورد بررسی فرایند بازرسی و نظارت با توجه به فرهنگ داشته باشم و برای اینکه این بررسی را با عینیت بیشتری بنده انجام داده باشم تطبیق سه جامعه ایران ژاپن و غرب مورد توجه بوده است، به اصل مطلب می‌پردازیم؛

 

نقش فرهنگ در فرآیند مدیریت و نظارت و بازرسی

معمولاً در بررسی فرایند مدیریت از ابعاد مختلف نقش فرهنگ بسیاراساسی و تعیین کننده است و می‌شود گفت که علم مدیریت با پدیده‌های اجتماعی و فرهنگی جامعه درارتباط است وبه فنون و اصولی بر می‌گردد که درمدیریت وجود دارد و بنابراین ما شاهد این مسأله هستیم که دربعضی از زمینه‌های مدیریتی، کشورهای مختلف متفاوت عمل می‌کنند؛ اینتفاوت در حقیقت براساس همان عامل فرهنگ است، به نظر بنده دراصول همه کشورهای با هم یکسان هستند؛ به‌طور مثال ما که صحبت از برنامه‌ریزی می‌کنیم برنامه‌ریزی یک فرایندی است که در جامعه غربی و یاژاپنی یا ایرانی تکنیکهایش زیاد با یک‌دیگر متفاوت نیست اما آنجایی که مقوله فرهنگ می‌آید و وارد می‌شود تفاوتهای جزیی در آنش دیده می‌شود؛ برای مثال ما نگاه می‌کنیم می‌بینیم که در یک جامعه‌ای مثل ژاپن این عمق اندیشی و یا این ژرفانگری و یاحرکت گسترده زمان در برنامه‌ریزی خیلی طولانی‌تر است.

 ـ دربیشتر سازمانها و شرکتهای ژاپنی برنامه‌های 25 ساله را به راحتی تدوین می‌کنند اما در فرهنگهای دیگر از جمله فرهنگ خود ما شاید بشود گفت که این برنامه خیلی زیاد نمی‌تواند با این عمق مطرح بشود و عوامل پیرامونی وبویژه عامل فرهنگی موجب می‌شود که ما یک مقدار، متفاوت از ژاپنیها و غربیها عمل بکنیم؛ پس با توجه به این مساله یک تعریف از فرهنگ ارائه خواهدشد و بعد در راستای این تعریف می‌بینیم که فرایندبازرسی و نظارت در این سه فرهنگ چگونه تجلی می‌یابد همچنانکه همه می‌دانند از فرهنگ تعاریف بسیار زیادی ارائه داده شده است؛ شاید بشود گفت که به تعداد نویسندگانی که شایدبتوانیم در این زمینه پیدا بکنیم تعریف ارائه داده شده است تعریفی که من در این زمینه می‌برم یک تعریف عملیاتی است که سعی کرده‌ام این تعریف را به عنوان تلفیقی از تعاریف جاری که در فرهنگ وجود دارد ارایه کنم؛ تعریف را بنده به این گونه می‌گویم که «فرهنگ مجموعه‌ای است از رفترای آموختنی ـ  تأکید می‌کنم به رفتارهای آموختنی ـ  بالاخره ما فرهنگ را می‌آموزیم و از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌کنیم؛ باورها، عادات و سنن وکه مشترک بین گروهی از افراد است و به گونه‌ای متوالی توسط دیگران که وارد آن جامعه می‌شوند آموخته و به کار گرفته می‌شود.» خوب حالا ما بیابیم و مجموعه‌ای از رفتارهای آموختنی را در نظرداشته باشیم؛ یک بخش از رفتارهای آموختنی ما در زمینه‌های روابط ما انسانها در سازمانها است و در نتیجه بخشی از رفتارهای سازمانی ما تابع این فرهنگ خواهد شد حالا ببینیم زمینه‌های این فرهنگ چه می‌تواند باشد من درجایی فرهنگ را به درخت تشبیه کرده‌ام؛ (نامه فرهنگ، شماره 30، 1377) این درخت که سه قسمت تشکیل شده است. ریشه‌ها، تنه یا ساقه و شاخ و برگ و جلوه‌های بیرونی درخت یا فرهنگ؛ حالا اگر بخواهیم هر یک از این سه قسمتی را که اشاره کردم روی درخت فرهنگ مشخص بکنیم و دریابیم که ریشه‌ها چیست متوجه خواهیم شد که بین فرهنگ ما یاغرب یا ژاپن چه تفاوتهایی وجود دارد.

 

بررسی تطبیقی نظارت بازرسی در ایران، ژاپن وغرب

من در اینجا کوشیده‌ام تا فرایند بازرسی یا نظارت را متفاوت‌ از آن‌چیزی که آن ژاپنی یا غرب دارد. ببینم؛ در ریشه‌ها، عرض شود که مذهب، هنر وهمین‌طور اساطیر را داریم؛ اینها ریشه‌های یک فرهنگ است که باورهای یک جامعه را شکل می‌دهد، ارزشها و باید و نبایدها به ساقه این درخت یا تنه این درخت بر می‌گردد؛ در انگاره‌ها و تصورات این فرهنگ را داریم که در مفاهیم فلسفه، نهادهای اجتماعی و خط مشیهای جامعه درمی‌آید؛ برای مثال ما در فرهنگ خودمان نهاد خانواده را داریم؛ ژاپن و غرب هم این نهاد را دارد؛ ولی اینجا بنا به ریشه درخت خانواده‌های ما متفاوت عمل می‌کنند ارزشهای حاکم بر جامعه ما با این دو جامعه متفاوت است؛ برای مثال خانواده ما نسبت به جامعه غرب از یک استحکام بالاتری برخوردار است. خوب وقتی که به ریشه‌ها رجوع می‌کنیم دقیقاً مقول هرا پیدا می‌کنیم که به علت تفاوت در ریشه‌هایی است که درمذهب و اساطیر نهفته‌اند. بنابراین ما در همه نهادها، نهاد حکومت، نهاد اقتصاد، نهاد تعلیم و تربیت همه را وقتی که مرور می‌کنیم متوجه می‌شویم که با توجه به ریشه‌ای که داریم متفاوت عمل می‌شود؛ برای مثال درمتونی که در فرهنگی مثل ایران وجود دارد یک نوع طهارت و عفاف نهفته است ولی در فرهنگ غرب به‌این صورت نیست؛ اگر ما بیابیم ریشه را از یونان و نوشته‌های هومر استفاده بکنیم می‌بینیم یک خودگرایی حاکم است که براساس آن تمام نهادها از جمله خانواده شکل گرفته است ورفتارهای متقابل بین افراد نیز بر این اساس پدید آمده است. در نقطه مقابل، اساطیر ماست.

اگر به خدای نامه‌هایی که فردوسی طوسی جمع کرده است و آن را شاهنامه نهاده است شاهنامه تمامیش از فکر فردوسی نبوده استو پیش از آن شاهنامه ابومنصوری وجود داشته است. بنگریم ببینیم که در نقطه مقابل خردگرایی غربی عاطفه‌گرایی شرقی ما وجد دارد؛ رعایت اخلاق در این اساطیر وقتی که می‌آید با مذهب آشنا می‌شود قدرت و قوت بیشتری پیدا می‌کند. بنابراین ساقه‌ای که از آن صحبت کردیم متمایز از بقیه درختهاست؛ در شاخ و برگ این فرهنگ هم که در بالا قرار گرفته است گفت که ما عواملی را داریم تحت عنوان گرایش‌ها، طرزتلقیها و صفات و رفتارهای ویژه‌ای که هر فرهنگ از خودش بروز می‌دهد؛ پس بنابراین اگر یک دانشمند رفتارشناس می‌خواهد بیاید در

Description: http://gio.ir/include/html/uploaddir/1151564559a7.jpg

درخت فرهنگ

چهارچوب یک فرهنگ مطالعه را انجام بدهد قاعده نمی‌تواند تنها به جلوه‌های بیرونی اکتفا کند وجلوه‌هایی که تحت عنوان طرز تلقیها، رفتارها و صفات مشخص و ممیز به شمار می‌آید به تنهایی جوابگو نخواهد بود و ریشه‌ها هم مورد نیاز است و باید مورد توجه قرار بگیرد. با توجه به این نکته فرایند نظارت و بازرسی که یکی از فرایندهای متعدد مدیریت است که درتمامی نظریات مدیریت هم مطرح است چه در نظریات کلاسیک و نئوکلاسیک و چه در نظریه‌های نوین از ابعاد مختلف قابل بررسی است؛ برای مثال داگلاس مک گریگور دو شیوه نگرش رامطرح می‌کند(X,Y) که در هر دو آنها نظارت وجود دارد؛ البته با دو مدیریت و برداشت متفاوت که برای ما به‌صورت اجرایی جلوه‌های گوناگونی دارد. در بررسی نگارنده به‌طور کلی در فرهنگ ژاپنی چند نکته باستانی وجود دارد؛ برای مثال آما(Amarau) و پدیده ”آمار“ درفرهنگ ژاپنی که کارگ ربا کارفرما با هم دارند یا فردی که استخدام می‌شود عضوی از خانواده می‌شود و حقی برای او انتخاب می‌شود حق این خواهد بود که به راحتی او را از خانواده بیرون نمی‌کنند و حق این است که خود او هم نمی‌تواند خانواده را ترک بگوید؛ از این رو ما یک تعلق و تعهد سازمانی را درژاپن می‌بینیم بازرسی و نظارت در فرهنگ بیشتر جنبه فرهنگی پیدا می‌کند و جنبه همگانی دارد تا جنبه فردی؛ برعکس در فرهنگ غربی که مبتنی بر یک سری مفاهیم خردگرایی است یک دستگاهی به عنوان ناظر انتخاب می‌شود و او کنترل را انجام می‌دهد و هیچ‌وقت آن رابطه خانوادگی را که بین کارمند و مدیر وجود داردمورد توجه قرار نمی‌دهد. جامعه ما یک گستره وسیعی دارد اما همه اینها ما را در آینده با یک نوع بیم هراس و وحشت روبرو می‌کند به تعبیری من در جای دیگر گفته‌ام که درخاورمیانه ایران چهارراه حوادث تاریخی بوده است. به علت جای جغرافیایی که این منطقه داشته است؛ یعنی پیوند دهنده غرب و شرق است و همین موجب شده است تا تاخت و تازهایی را از دیرباز داشته باشیم که در آن، فرهنگ حاکم ما در مقاطع خاص به‌شدت متأثر بوده و با دشواریهایی روبرو بوده است؛ حالا اگر بخواهیم این فرهنگ را بررسی بکنیم در چند مقطع باید آن را بررسی بکنیم پیش و بعد از اسلام. با آمدن اسلام به ایران و آشنایی ما با معارف اسلامی این فرنگ پیشین اسلام با فرهنگ اسلامی پیوند یافت اگر از بعد مادی به فرهنگ ایرانی و اسلامی نگاه بکنیم ما وقتی که به این قسمت وارد می‌شویم می‌فهمیم که فرهنگ ایران با یک وضعیت ناامنی روبرو است که او را وادار می‌کند که رفتارهای کاملاً متمایز از دو جامعه دیگرداشته باشد؛ بنابراین شاید بشود گفت که فرایند بازرسی و نظارت برای ما در خیلی از مواردحالتی گنگ و مبهم پیدا می‌کند؛ چرا؟ چون درفرهنگ نسبتاً پایدار ژاپنی می‌بینیم این نظارت توسط همگنان و همتایان به خوبی انجام می‌شود. در غرب هم از بالا اتفاق می‌افتاد که در جامعه ما این تعارض گاه به شرایطی بستگی پیدا می‌کند که به قوه انسجام دهنده جامعه در بالا بر می‌گردد که اگر می‌توانست این فرایند را شکل بدهد می‌دید که هسته‌های ما نه تنها که خوب نمی‌توانند عمل بکنند بلکه خود هسته‌ها نیز عامل بازدارنده آنها می‌شوند؛ از این رو توجه من به دو نکته ضرورت دارد؛ نخست آنکه در فرهن ژاپن چون همه اعضای سازمان مسؤولیت جمعی احساس می‌کنند پس پاسخگویی هم جمعی است و نظارت هم توسط تمام اعضای گروه یا سازمان و یا حتی جامعه انجام می‌گیرد و به راحتی از آن نمی‌گذرند. البته باید توجه داشت که جامعه شناسان ژاپنی بر این باورند که آنها شدیداً مورد تهاجم فرهنگهای دیگر قرار گرفته‌اند و بتدریج این سنتها دگرگون می‌شود و یا به تعبیر دیگر فرهنگ مدیریت ژاپن به غرب نزدیک می‌شود؛ و البته خردمندان بزرگ می‌دانند که فرهنگ غرب هم دستاوردها و یافته‌های ژاپنی را بسیار گرامی داشته و سالهای اخیر در دانشگاه‌ها و حوزه‌های علمی مدیریت خودشان مدیریت ژاپنی را آموزش می‌دهند و بنابراین می‌شود گفت که یک نوع تلفیق در شرف تکوین است که این را باید در نظرداشت. نکته‌ای که در اینجا قابل ذکر است آن چیزی است که در بن فرهنگ ژاپن نهفته است. در بن فرهنگ ژاپن شما مسؤولیت و پاسخ‌گویی  گروهی را شاهد هستید و در فرهنگ طولانی ما مسؤولیت و پاسخ‌گویی فردی است. با تأسف باید اظهار داشت که در فرهنگ طولانی ما مسؤولیت و پاسخ‌‌گویی خیلی مبهم است. یکی از نکات جالب توجهی که در مورد فرهنگ مدیریت گذشته ما دیده می‌شود این است که مدیران اختیار را می‌خواهند اما مسؤولیت را خیلی زیاد پذیرا نیستند. درنتیجه خود این یک مقدار فرایند نظارت و بازرسی را با دشواری مواجه می‌کند و شاید بر این اساس باشد که برای ما نظارت و بازرسی بهینه شاید به مراتب لازمنتر از دو فرهنگ دیگر باشد ولی همانطور که بیان شد در سازمانهای ژاپنی نظارت برعملکردها، گروهی استولی نظارت بر عملکردها در غرب فردی است.

یک نکته جالب دیگری که شاید دربطن فرهنگ ژاپنی نهفته است این است که معمولاً به هنگام بازرسی و نظارت و به هنگام لغزش، آبروی خاطی خیلی زیاد برده نمی‌شود. اما عجیب هم این است که به محض اینکه چنین چیزی بروز پیدا بکند و به جامعه ابلاغ شود معمولاً شخص خاطی کوچکترین کاری که بکند خودکشی یا ”هاراگیری“ است که انجام می‌دهد که ما این را درتاریخ مدیریت ژاپن بارها دیده‌ایم که اگر چنین لغزشی وجود داشته و این لغزش برملا شده است در پس این لغزش این مشکل هم وجود داشته است و به خاطر همین است که جامعه شناسان معتقد هستند که درصد خودکشی به طور کلی در ژاپن خیلی بالا نیست ولی میزان خودکشی و درصد خودکشی در بین مدیران ژاپنی بیش از همه نقاط دنیاست و این نیز بر همین اساس است. در فرهنگ غرب خطاکار سرزنش می‌شود و گاه هم بشدت سرزنش می‌شود. و غمض عین یا حفظ آبرو هم شاید به آن معنا که در ژاپن است شاید خیلی معنا ندارد تصور می‌شود که در فرهنگ خود ماهم اگر در پهنه تاریخ جستجو بکنیم این تفاوت و تمایز را می‌بینیم. ولی متأسفانه می‌توان لغت که توجیه کردن و توجیه پذیری به علت ابهام مندرج در فرایند نظارت بازرسی ما به طور عمده در گذشته وجود داشته است. نکته‌ای که در اینجا لازم به تذکر است این است که ما در فرهنگ مکتوب جامعه خود نکات برجسته‌ای را داریم. اما باید توجهداشته باشیم که این در فرهنگ معمول کمتر دیده می‌شود. فرهنگ مکتوب آن چیزهایی است که در نوشته‌ها و آثار باقی‌مانده در فرهنگ است. درحالی که فرهنگ معمول آن چیزهایی است که در فرهنگ وجود دارد وبه آن عمل می‌شود؛ به دیگر سخن باید گفت که فرهنگ معمول همان رفتارهای آموختنی است که در جامعه وجود دارد.

در فرهنگ معمول مابحث نظارت و بازرسی همواره در سازمانهای مدیریتی کلمه‌ای ترساننده و متأسفانه توأم به همراه بیم و هراس با مچ‌گیری و ایجاد دشواری برای انجام دهنده کار بوده است. این نظر را بیشتر کارکنان و مدیران رده‌های عملیاتی و سرپرستی اظهار داشته‌اند که بازرسی برای آنان مترادف با مچ‌گیری است. این مطالعه ک هاز 193 کارمند و سرپرست شده است و چهار سازمان ستادی جامعه آماری آن بوده است بیانگر این نکته بوده است. از 193 نمونه 176 مورد عمیقاً اعتقاد داشته‌اند که بازرسی فقط مچ‌گیری و برای آزار کارکنان در سازمان بوده و بازرسی کنندگان را افرادی خشن و مردم‌آزار می‌دانستند. سابقه تاریخی کشور نیز متأسفانه بیان کننده این دیدگاه است که بازرسان همواره بازرسی را برای کشف خطاهای افراد و یا ایجاد فضای رعب و هراس برای آنان می‌دانستند. برای رسیدن از فرهنگ معمول به فرهنگ مکتوب باید به ارزشها و ریشه‌های فرهنگ توجه نمود و با ایجاد شرایط مناسب برای پیاده کردن آنها کار را تسهیل کرد.

 

منابع و مأخذ

الف ـ  منابع فارسی:

1 ـ فرهنگی. علی‌اکبر و همکاران، ”برررسی فرهنگ سازمانی حاکم بر تراکتورسازی ایران“، پروژه تحقیقاتی چاپ نشده، پائیز 1375، شرکت تراکتورسازی ایران، تبریز.

2 ـ فرهنگی. علی‌اکبر، نظری به فرهنگ، نامه فرهنگ، شماره30, 1377.

ب ـ  منابع لاتین:

1 ـ A.Laurent; “International Studies of Management and Organizations” , 1983.

2 ـ Geert. Hofstede; “Cultures and Organizations

Software of The Mind” , London: Mc Graw ـ  Hill Book Co. 1991.

3 ـ Lessem & Neubauer; “European Management” , New York: Mc Graw ـ  Hill Book Co. 1994.

 

 

 

پژوهشگر: دکتر علی اکبر فرهنگی ـ عضو هیأت علمی دانشکده مدیریت دانشگاه تهران

از سلسله مقالات دریافتی در دومین همایش علمی و پژوهشی نظارت و بازرسی در مردادماه 80

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد