سلامت از نگاه ملی

لطفا با شرکت در نظرسنجی های این وبلاگ به شناخت افکار عمومی کمک کنید

سلامت از نگاه ملی

لطفا با شرکت در نظرسنجی های این وبلاگ به شناخت افکار عمومی کمک کنید

بلایی که سازمان صدا و سیما و متولیان فرهنگ و اندیشه بر سر ایران آوردند


از روزی که برخی از مسئولین طراز اول کشور در مورد هجوم فرهنگی بیگانه سخن گفتند تا امروز حدود بیست سال می گذرد اما جز سخن گفتن هیچ حرکت موثری در این حوزه صورت نگرفته است و امروز می توان گفت که نتایج این هجوم بیگانه را در تمامی ابعاد مشاهده می کنیم و متاسفانه باید گفت به حدی این خطر جدی شده است که عوارضی مثل طلاق و اعتیاد و بی بندباری در مقطع فعلی خفیف ترین عارضه این هجوم فرهنگی است می خواهم در این مقاله بلایی که سازمان صدا و سیما و متولیان فرهنگ و اندیشه کشور بر سر کشور ما آورده اند را مورد کنکاش و بررسی قرار دهم. و مقایسه ای داشته باشم با عملکرد رسانه ها در کشورهای غربی............. 

 

_ در فرانسه درست همزمان با انقلاب اسلامی ایران ما شاهد هستیم که در تمامی فیلمها شخص اول فیلم ( شخصیت مثبت یا قهرمان داستان) در بخشی از فیلم به ورزش صبحگاهی می پردازد اما در حوزه فیلم سازی ما هرگز چنین موضوعی مورد توجه قرار نمی گیرد، بلکه برعکس می بینیم که مافیای مواد مخدر در استخر در حال شنا کردن و قهرمان داستان در حال کشیدن سیگار است.

_ ما در حال پیر شدن هستیم اما می بینیم که در تمامی سریالهای ما افراد جوان و حتی میانسال تنها یک بچه دارند در حالیکه امروزه در غرب به دنبال سیاست فرزند آوری می بینیم که در فیلمها یک خانواده را به کار می گیرند و حتی در سریالهای جنائی که یک پلیس زن هست سعی می کنند یک نوع رابطه عاطفی بین وی و همسرش را حتی در جریان ماموریتهای پلیسی تعریف کنند و یا در سریالهای امداد و نجات, نقش یک زوج را به عنوان یک خانواده مطرح یم کنند.  اما در کشور می بینیم که شخص اول داستان در حال طلاق گرفتن است و نهایتا با کلی اعصاب خرد شدن اینها به هم می رسند و ما هیچ موفقیتی را شاهد نیستیم.

- ما تاکنون هیچ داستان مهمی را پیرامون مسائل بسیار اساسی و حیاتی نساختیم مثلا تصور بفرمایید زندگی یک پدر خانواده با مادر باردار و نحوه تعامل بقیه با وی را شاهد نیستیم . بلکه برعکس تصویر زن باردار به شکل زنی بوده که همسرش مرده و بیچاره شده است و همین موضوع کاملا یک تراژدی از بارداری ساخته است

- ارزشهای اسلامی در پوسته ای به نمایش در میاید که مثلا اگر فردی در مراسم عزاداری شرکت کرد پس شخصیت مثبت داستان این فرد است و ما هنوز سریالی و یا فیلمی نساخته ایم که فردی که در مراسم عزاداری شرکت نموده است را فرد منفی معرفی کنیم و حداقل به وجه ریا و مذمت آن بپردازیم و این موضوع بقدری تکراری شده است که متاسفاننه چون با واقعیات ملموس جامعه جور در نمی آید, یواش یواش در حال دلزدگی برای مردم است.

- توجه داشته باشیم که عصر برنامه های گفتگو محور در حال سپری شدن است و امروز کار مستند و گزارشهای تصویری جذاب برای مخاطبان جالب تر است در حالیکه ما حتی با وجود اینکه نظام اسلامی داریم برای شعائر مذهبی خودمان نیز نتوانسته ایم برای معرفی درست آنها چند کار متنوع انجام دهیم و تمام کارمان این شده است که نهایتا دیالوگهای ساده مثل حضور کارشناس مذهبی را طراحی کنیم. در حالیکه به چشم دیده ایم مردم سریال یوسف پیامبر (ع)   و یا امام علی (ع) با فیلم حفظ شده اند و یاد گرفته اند.

- ما بسیاری از ارزشها را در جامعه کشتیم , زن خانه دار را زنی با چادر گل گلی و ژنده نشان دادیم که جارو در دستش است و دارد دائم جیغ و داد می کشد و زن کارمند را زنی شیک پوش و مرتب و اراسته که درست صبحت می کند و حساب شده حرف می زند در حالیکه امروزه بسیاری از زنان خانه دار ما تحصیلکرده هستند و رسالت تربیت نسل را برعهده دارند و این نوع رفتارها می تواند نوعی احساس پیشمانی را برای زنان از مدیریت منزل بوجود بیاورد.

-ما در حالی  به غذای سالم خانگی و دوری از فست فود خوردن و .... معتقد هستیم که کمتر پیش می آید که در فیلم ها در خانه های یک زوج موفق صحنه های عاشقانه صحبت کردن را به نمایش بگذاریم و برعکس عاشق شدنشان را در رستوران و غذا تعارف کردن و عشوه گری آنها را در جمع نامحرمان نمایش می دهیم و برعکس قهر آنها را روی سفره داخل خانه که یک طرف داستان قهر می کند و داخل اتاقش می رود و طرف دیگر چند لقمه به تنهایی می خورد و سفره را جمع می کند و یا اینکه بدترین صحنه های کدورت و تندخویی را سر سفره نمایش  می گذاریم, در حالیکه ما در فرهنگ اصیل خودمان هر وقت خواستیم دونفر را آشتی بدهیم غذایی تدارک می بینیم و در ماه مبارک رمضان دو خانواده و یا دو نفر را دعوت می کنیم و سفره,  جا و مکان مقدسی برای بازتاب یک رفتار اجتماعی مثبت و انسانی است.

- در کجای سینما و تلویزیون ما ازدواج در سن مناسب ترویج شده است همش بحث بر سر دختر و پسرهایی هست که دیگه داره خیلی براشون دیر میشه و متاسفانه بدتر از همه نوعی چشم چرانی افراد متاهل و هیز را نیز در برخی از سریالها برای خندان مخاطبین استفاده می کنیم که بدترین حالت است.

- استفاده از برخی از عبارات در سینما مثل دست انداخت اونهایی که چندتا بچه دارند و ...

- وقتی هیچ تعریفی برای افراد ثروتمند مثبت نداریم و همیشه افراد ثروتمند را آدمهای دزد و خلافکار نشان دادیم در حالیکه مالکیت و ثروت در اسلام مذموم نیست بلکه تعاریفی مثل انفاق و نیکی و احسان را برای متمولین آورده اند که ما در سینمای خودمان و در تلویزیون خودمان اصلا به آنها اشاره نمی کنیم و طبیعتا ثروتمند ایرانی جذب خوشگذرانی از جنس غربی می شود و لذات معنوی را اصلا نمی بیند.

- در سینما و تلویزیون ما از نیروی انتظامی خلافکار صحبت نمی کنیم از نیروی نظامی نمی گوییم اما به راحتی صحنه دست انداختن یک معلم توسط یک دانش آموز را پخش می کنیم و یا همینطور مسخره کردن یک پزشک توسط شخص اول داستان؟؟ که می بینیم ساعت سه شب شخص اول داستان وارد بیمارستان می شود و با الفاظ مثل دکی جون و ...... به تمسخر افراد می پردازد یا سر کادر درمان فریاد می زند.

 _ در بسیاری از فیلمهای غربی که برای خودشان می سازند؛ صحنه هایی مثل امداد و نجات و یا احیاء قلبی ریوی تعمدا به شکل کامل پخش می شود اما ما وقتی به این صحنه های می رسیم یا داریم غلط کار را انجام می دهیم و یا اینکه دوربین در و دیوار را نشان میدهند؟

- یکی از بهترین رفتار اجتماعی از نوع اسلامی و ایرانی در کشور ما صله ارحام است, حال می بینم که در فیلم های ما, مادری که سه تا بچه دارد در حال خجالت کشیدن در برابر بقیه به دلیل شیطنت و بی ادبی فرزندان است و یا اینکه این نوع نشست و برخواستها همواره تبدیل شده است به محلی بسیار مخرب برای غیبت کردن و برای چشم و هم چشمی و یا برای دروغ گفتن و به همدیگر متلک پراندن ؟ چرا؟ ما هیچ توجیه منطقی برای مخاطب برای اینکه به صله ارحام بپردازد نداریم. و عملا داریم توصیه می کنیم که در خانه بمانید تا آسیب نبینید, اگر در غرب سریال دکتر ارنست را داریم, که یک عده در غالب نظام خانواده می توانند خودشان را حفظ کنند, ما در سینمای خودمان در تلویزیون خودمان چند اثر خانوادگی داریم که بر مبنای تعاون و فرماندهی و نقش پدری و مادری قوی بتوانند یک بحران عظیم را پشت سر بگذرانند. همیشه کارمان شده اندرز و پند دادن.

-در بحث پوشش هم همینطور است, ما در کدام شبکه تلویزیونی توانستیم که مثلا یک سیستان و بلوچستانی که دارای مدرک فوق تخصص چشم است را با لباس محلی برای صحبت برای کلیه مردم ایران دعوت کنیم؟ ما کجا توانسته ایم که مخترع نامدار و یا یک استاد بزرگ را با لباس بومی ایرانی به مراسمی برای بزرگداشت دعوت کنیم؟ کارمان همش شده اینکه مثلاً برای ساختن یک سرود و یا در مناسبتی چند هزار ساله اقوام ایرانی را با لباس محلی به نمایش بگذاریم. انگار داریم مثل چینی ها برای برگزاری آیین باستانی لباس آژدها می پوشیم در حالیکه تنها چند دهه قبل بود که در ایران میرزا کوچک خان جنگلی و یا سیدعلی دلواری و ... با همین لباس ایرانی با بیگانه مبارزه کردند. بسیاری از این لباسها از نظر سلامتی و حفظ تندرستی مردم در برابر سرما و گرما و رطوبت و ... طراحی شده و حاصل تجربه چند هزار ساله هستند و اصلا ما نفهمیدیم که چرا اینها را کنار گذاشتیم. چندتا شخصیت اصلی فیلمهای ما با این لباسها نمایش داده شده اند, مگر جز این است که فقط برای متمایز شدن و لحظه ای خندان نامزد خود و گرفتن عکس یادگاری از این لباسها چند ثانیه ای استفاده می کنند.

- در بحث ارایش هم اگر هزار بار بگوییم کشور اول دنیا در مصرف لوازم ارایش هستیم دردی دوا نمی کند بلکه شاید برای مخاطب این سوال پیش بیاید که نکنه عقب مونده و باید برود از این وسایل استفاده کند. کار وقتی گره می خورد که شخص اول داستان ما با ارایش آنچنانی و زننده میاید پای تصاویر تبلیغاتی.

مشکل همش در یک نکته موجود است و آن اینکه ما هیچ الگوی موفقی را معرفی نمی کنیم و فقط داریم توصیه می کنیم که از رسانه های بیگانه و دشمن استفاده نکنید, خانم  ژودیت لازار استاد ارتباطات دانشگاه پاریس است, وی صراحتا می گوید که رسانه های وسیله ای هستند که به وسیله آنها مد جولان می کند؟ خوب ما چه مدی را ترویج کردیم؟ چه کردیم؟ بگویید بسم الله؟ کار وقتی گره می خورد که هیچ الگوی جایگزین قوی نداریم.

درتمامی دنیا موضوعی است به نام کنترل اجتماعی که به مجموعه شیوه ها و شگردهایی گفته می شود که در یک جامعه, جامعه و افراد آن برای نیل به هدف مشخصی هدایت می شوند. این کنترل اجتماعی با دو اهرم صورت می گیرد که یک اهرم از طریق فشارهای اجتماعی است که همان ضمانت اجرایی یا قانون پشتوانه آن است و دیگری اقناع است که متاسفانه ما در دومی به شدت ضعف داریم, راه اقناع جامعه رسانه است که متاسفانه مشخصا نشان داده شده است که نتوانسته وگرنه وضع ما به گونه ای نبود که تنها چند روز بعد از بروز یک ناهنجاری در ینگه دنیا ما هم همان را در کشورمان شاهد باشیم. انهم بطور گسترده مثل پدیده گلد کوئست که زندگی مردم را به باد داد.

 ما اکنون در دنیا بیش از بیست هزار شبکه ماهواره ای داریم که سه هزار شبکه ان در ایران قابل دریافت است سه هزار شبکه ای که دارند با نهایتا صد شبکه رادیویی و استانی و ملی ما رقابت می کنند آنها کارشان چیست, کارشان هرچه باشد بر اساس یک اصل بسیار پیش پا افتاده است, شگرد شبکه های ماهواره ای این است که شیوه ها و راهکارهایی برای لذت بردن نشان می دهند که مخاطبان می توانند بسیار اسان آن را به دست بیاورند, می روند سراغ فحشاء , می روند سراغ ابتذال در خانواده , اینها را الگو معرفی می کنند, می روند سراغ روابط آزاد, نمی روند سراغ کوهپیمایی و یا شنا و اسکی روی اب و ... که هزینه دارد به زن و مرد جوان می گویند اینجوری یعنی با ابتذال می توانند اوج لذت را ببرید, نیاز هم نیست که مستقیم بگویند؛ خود برنامه این را می گوید. می روند سراغ رقص مختلط و دسته جمعی می روند سراغ کارهای بسیار پیش پا افتاده به هیچ عنوان شما یک محقق ارزشمند و توانمند را نمی بینید که به تصویر بکشند. اگر بگویند در حدی است که بخواهند یک کارخانه یا یک برندی را دنیا تحمیل کنند و بگویند که اینجا در دنیا اول است و چه کسی اینکار را انجام داد, یک امریکایی, اما چگونه؟ این را دیگر نمی گویند؟

-         یکی از کارکردهای رسانه بازساری و ترمیم اعتماد عمومی به عنوان یک سرمایه بزرگ است, خوب رسانه های غربی مثلا شخصیتهای سیاسی و اجتماعی را تخریب می کنند نهاد خانواده را تخریب می کنند اعتماد اعضای خانواده را نسبت به هم تنزل می دهند, خواه ناخواه مرد و یا زنی که مخاطب برنامه های مبتذل است از خودش می پرسد که ایا این در خانواده من هم رخ می دهد؟ کمترین اثر این برنامه کاهش اعتماد عمومی و کاهش سرمایه اجتماعی است, جرم مثل اب خوردن رخ می دهد و مجرم گاها سالها ول در خیابان می گردد, اما واقعیت در دنیا اینجوری نیست, نتیجه امر این می شود که امروزه ما شاهد هستیم که خانمها و اقایانی که در اثر همین القائات اقدام به قتل همسر و فرزند و .... نموده اند؛ حالا پای چوبه دارند و باز اینبار از منظر حقوق بشری کشور را مورد هدف قرار می دهند یعنی یک بازی دو سر باخت برای حاکمیت و مردم در ایران و یک بازی دو سر برد برای آنها که هم مردم را هدف قرار داد ه اند و هم دولت و حاکمیت را.

-         در بحث فیلم های غیراخلاقی کاش مردم ما بدانند که المانی های بیشترین مطالعات را انجام داده اند  و دریافته اند و گفته اند که تصاویر پورنو و مستهجن چه تاثیرات مخربی بر موضوعاتی مثل عشق و روابط انسانی دارد, اثبات شده است که در نهایت این امر به انزوای اجتماعی و کاهش کارکرد اجتماعی انسان می انجامد؛ می شود تمامی توصیه های اخلاقی و انسانی و اسلامی را در خروجی های مطالعاتی که خود غربی ها در مورد خانواده و روابط فردی و .... انجام  داده اند دید.

حال بیایم 24 ساعته بگیوییم برنامه های غربی مبتذل و خشن و ..... است چه چیزی برای جایگزین کردن داریم؟ اصلا غربی ها خودشان هم می دانند که دارند چه می کنند, در گزارشهاس رسمی آنها هم امده است, یکی از این گزارشها در سال 1975 می باشد که         می گوید 90 درصد از رفتارهای پرخاشگرانه نوجوانان و جوانان در سنین بالای 19 سال دقیقا برمیگردد به نوع فیلمهایی که فرد در سنین 8 و 9 سالگی می بیند, موضوع به حدی مهم بود که عظیم ترین پروژه تحقیقاتی آمریکا در سال 1972 بر روی همین مسئله آموزش خشونت از راه تلویزیون و برنامه های تلویزیونی متمرکز شد و این موضوع دیگر بحث اعتقاد چندنفر جامعه شناس نبود بلکه آنقدر محکم و مستدل بود که همه در آمریکا پذیرفتند که باید بر روی این مسئله کار کنند. حالا ما که نمی توانیم از این فیلمها استفاده کنیم, شما بگویید از چه سریالی، از چه فیلمی استفاده کنیم؟ چند تا سریال در حد امام علی (ع) داریم ؟ نمی شود که با سالی یکبار و چندین سال یکبار ذائقه مردم را نمیکن کنیم، بلکه باید یک جریان پیوسته بیاید پای کار, جریانی که قدرتممند باشد و بتواند نه تنها ایران بلکه تمامی جغرافیای سیاسی و اجتماعی متصل به ایران را متاثر کند.

آیا نباید به مردم حق بدهیم؛ مسئولین صدا و سیما! مسئولین وزارت ارشاد! بجنیبد به خدا فردا دیر است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد