قانون منع دخالت کارکنان دولت در معاملات دولتی را نباید به فراموشی بسپریم. واقعیت این است که این قانون سنگ بنای قوانین مترقی دنیا در امر مبارزه با فساد دولتی است. متاسفانه گاها مشاهده می شود که مدیران یک مجموعه دولتی و یا سازمان عمومی غیر دولتی در خلا برخورد مناسب با نقض این قانون, نه تنها به صورت فردی بلکه به صورت دسته جمعی اقدام به تاسیس شرکتهایی می کنند که اقدام به فروش خدمات و یا کالا به همان سازمان می کند, استفاده از اعضاء درجه یک و یا دو و حتی سه از شگردهای این افراد است و این امر در شرایط فعلی وظیفه نهادهای نظارتی را بیش از پیش سنگین تر می کند. استعلامات صوری و نیز داشتنن تنها یک مشتری برای این شرکتها که همان سازمان مطبوع این مدیران است ازمشخصات رایج این نوع فعالیتها است. باید اذعان داشت که این اتفاقات غالبا در صورت عدم وجود نهادهای نطارتی قوی در سازمانها رخ می دهد. یکی از آسیبهای جدی که در این مورد وجود دارد , ارتباط مالی بین مدیران اجرایی و مدیران نهادهای نظارتی است در واقع وقتی که اضافه کار و مزایای قانونی یک مدیر نظارتی و انتصاب وی با گوشه چشم مدیر اجرایی دچار چالش می شود نمی شود انتظار دیگری جز سستی این مدیران داشت؛ به خصوص اینکه مدیران نظارتی چون جزئی از همان سیستم هستند و باید دیر یا زود به جمع همکاران خود بپیوندند, قطعا ملاحظاتی نیز خواهند داشت که البته به شکل صفر یا صد نخواهد بود بلکه از صفر تا صد خواهد بود. شاید این امور بیش از هر زمانی. . .. . .