نمایندگان شریف ملت ایران
سلام
چند صباحی است که در اوج بیکاری و رکود بنگاه های اقتصادی کشور ، مجلس نهم و دولت یازدهم دست به دست هم دادند که وضعیت نظام سلامت به سرانجام برسد ، منتهی راوی این قلم که این روزها درگیر بیماری پدرش می باشد و به چشم دیده است که با وجود برخورد عالی ریاست یک دانشگاه و قائم مقام وی با بیمارش اشکالات عدیده به دلیل سوء مدیریت نظام سلامت گریبانگیر مردم شده است و همینطور در چهار ماه پیش تصادف خاله اش را شاهد بوده که باز هم با وجود پیگیری یکی از مسئولین محترم وزارت بهداشت ، عدم تشخیص صحیح و حضور به موقع کادر درمان معضلات جدی برای بیمار بوجود آورده است ، بنده به عنوان یک نویسنده و پژوهشگر در حوزه سلامت از نزدیک مراحل درمان و رسیدگی به بیماران را دیده ام و مستندا به شما می گویم که چه بر جان و مال مردم می گذرد و از شما نمایندگان مردم می خواهم که طبق اصول قانون اساسی ایران بر وظایف نمایندگی خود تاکید و ابرام ورزیده ونقش نظارتی خود را دقیقا اعمال بفرمایید تا باشد که خروجی این طرح جز سراب نتیجه ی دیگری برای کشور به ارمغان آورد...
۱- تماس پزشکان با بیماران دچار مشکل شدید بوده که نتیجه ی امر اگرچه بر روی کاغذ مثبت است اما در عمل نتیجه بسیار متفاوت از ادعای متولیان امر می باشد
۲- به دلیل ایجاد شکاف شدید میان دریافتی ارائه دهنده گان خدمت ، یاس وسر خوردگی شدید میان پرستاران و پیراپزشکان ایجاد شده که متاسفانه این موضوع به جای بررسی دلسوزانه ، با نوعی نگاه صنفی و از دریچه ی پزشکی دیده شده که در این میان آسیب دیدگان اصلی بیماران هستند که ساعتها با کادر غیر پزشک درگیرند
۳- فشار بالای کار روی مراکز درمانی سبب فشار روانی بالا بر پرستاران شده که ناچارند علاوه بر دو یا سه شیفت کار برای تامین حداقل معاش ، فشار روحی و عصبی ناشی از افزایش لود کاری را تحمل نموده که این فشار مستقیما بر بیماران بی نوا منتقل شده و ظاهرا تنها راهکار وزیر محترم بهداشت ، تربیت کمک پرستار و تنزل سطح مراقبت ها بوده تا پاسخگویی درست و منطقی به مطالبه ی به حق این قشر زحمتکش
۴- باید به این سوال اساسی پاسخ گفت که واقعا برخی از تدابیر اندیشیده شده در مورد واگذاری مراکز پاراکلینیک به بخش خصوصی که بهتر است نام آن را بست بی چون و چرای منافع صنفی نامید بر اساس کدام پارامترهای دقیق علمی صورت گرفته است.
۵- از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی استدعا دارم که با کلید زدن طرح تحقیق وتفحص از طرح بی بنیاد تحول سلامت روشن بفرمایند که اینهمه منابع ملی در طرح تحول سلامت تا چه حد در جهت اهداف ملی بوده و تا چه حد در جهت تامین منافع ، تدوین کنندگان طرح؟؟
۶- از نمایندگان محترم استدعا دارم که پاسخ بدهند بر اساس کدام معیار و بر اساس کدام پارامترهای مدیریت ، به افرادی که خود سهام دار و بنگاه دار بزرگ بخش خصوصی هستند این اجازه داده شده که نسبت به صدور مجوز های تاسیس مراکز درمانی و یا واردات دستگاه های تشخیصی و یا ملزومات مورد نیاز درمان کشور تصمیم بگیرند در حالی که خود مستقیما یا غیر مستقیم در منافع یا مضار حاصله منتفع هستند. پر واضح است که آن مسئول محترم که خود وارد کننده ی دستگاه های تشخیصی گران قیمت است به نفع ش می باشد که راه را برای دادن مجوز کار با دستگاه های تشخیصی به همکاران متخصص باز کند تا دستگاه های بیشتری وارد کند که نتیجه ی امر قطعا ایجاد تقاضای کاذب و تحمیل هزینه بر مردم بی نوا به هدف سود و منفعت بیشتر می باشد.
۷- با وجود سرازیر شدن منابع هنگفت به طرح تحول سلامت ، شاهد نارضایتی شدید مردم و ارائه دهنده گان خدمت هستیم که دلایل پیچیده ای دارد که از جمله دلایل آن قشری و سطحی نگری متولیان نظام سلامت است که در موضوع اعتبار بخشی سیستم درمانی به خوبی خود را نشان داده است که با گرته برداری از نظام سلامت انگلستان ، بدون درک صحیح از کمبود کادر درمانی ، با وجود کمبود شدید پرستار ، نیمی از توان پرستاری کشور صرف نوشتن مستندات می گردد که مشخص نیست در شرایطی که بیمار در تب می سوزد وفشار خون وی بالای هجده تا بیست رسیده و دو پرستار برای حداقل بیست بیمار در نظر گرفته شده، چرا باید مکانیسمی در کشور اجرا شود که در کشورهایی اجرا شده است که نسبت تخت به پرستار آنها تا ده برابر نسبت تخت به پرستار کشور ماست؟؟؟ و از همین دو پرستار یکی باید تا صبح فقط مستندات را وارد کند ولو اینکه بیمار تلف شود؟ آیا جا نداشت که قطره ای از آنهمه اعتبارات صرف بهبود معیشت کادر پرستاری می شد تا از سه شیفته بودن یک پرستار و فروپاشی روحی و روانی این عزیزان جلوگیری به عمل می آمد؟؟ تا در برخورد با بیماران اینهمه مشکل پیش نیاید ؟ بنده از شما می پرسم که چطور و چه منطقی به شما این واقعیت را القا کرده است که می توان به ذینفعان این منابع اختیار انحصاری توزیع منابع را داد ؟؟؟
۸- به راستی با این منابع سرشار ، چقدر به کادر درمانی ، اضافه شده است؟؟ آیا دریچه ی مسدود ورود پزشکان جوان به بیمارستان های دولتی باز شده است؟ قطعا پاسخ منفی هست؟
عزیزان ، نمایندگان محترم مجلس آنچه در این سطور آمده است ، تنها بخش اندکی از زوایای مغفول مانده ی وظایف نمایندگان محترم مجلس می باشد که متاسفانه باید گفت ،جامعه و سایر کادر درمانی را در طول سه سال اخیر در میان دایرهای بسته که شامل ، کمیسیون بهداشت و درمان ( کمیسیون پزشکی) و وزارت بهداشت و رئیسجمهوری که به هیچ یک از نامه های ده ها هزار نفر از کادر درمان پاسخ نداده است گرفتار نموده است،خواهشمندم شما به عنوان امین مردم و اهالی و معتمدان خانه ی ملت از این درد جانکاه به سادگی نگذرید.
مهدی اسفندیار
یادش بخیر سال ۸۴ بود که احمدی نژاد بر اریکه ی قدرت نشست و خواست ادبیات ساده زیستی و جهادی گری و بحث پرداختن به آرمان های انقلاب را مطرح کند ، شد و شد و شد و... رسید به ۸۸ و ورژن های واقعی احمدی نژاد بیش از پیش رونمایی شد تا از آن روحانی طرفدار دو آتیشه تا آن بچه آتیشی مزاج هر یک قبول کنند که خیلی از تجسم هایی که در ذهن خود ساخته بودند. رویاهایی بیش از, حد کودکانه بوده، کار به جایی رسید که بیان کردند ، احمدی نژاد می توانست بعد از رسول خاتم پیامبری دیگر می بود اگر ختم رسالت اعلام نمی شد؟؟ در این میان هیچ چیزی سخت از بحث کردن با برخی از حامیان بی اجر و مزد نبود که کشورشان غرق در سو مدیریت کلان شده بود و هم در گیر نزاع های بیهوده بین الملل و حق و حقوق آنها خورده می شد، یادم میاید که در یک نماز جماعت فرصتی شد که با پیش نماز جوان که ظاهرا از طرفداران آقای احمدی نژاد بود سخن بگوییم ، حاج آقا ی جوان که خودم خبر داشتم وضع مالی خوبی ندارد، در توجیه دست اندازی های انجام شده به بیت المال در دوران احمدی نژاد گفت: اصلا در عهد امیرالمومنین هم این کارها می شد و این ها فرع داستان هست، مهم بحث زاد و ولد هست که الحمدالله آقای احمدی نژاد پیگیر این موضوع مهم هستند؟؟؟؟؟؟؟
بگذریم از این مسائل، اما احمدی نژاد، کار ریاست جمهوری را بر روحانی آسان کرد، چه آنکه از او تا لیاقت پیامبری نیز شان ساخته بودند ، خیلی هم ممکن است کم هزینه نباشد ،از اختلاس گرفته تا سد گتوند و دریاچه ی ارومیه و دانشگاه ایرانیان و تورم چند ده درصدی و رکود و رخوت و تحریم و ..... همه و همه جان مردم را آنقدر به لب رساند که انتظار مردم از ریاست جمهوری آینده به داشتن قوه ی عاقله در حدی که فرق بین کاغذ پاره و قطعنامه را بداند تنزل پیدا کرد، اما خوشا به سعادت احمدی نژاد که هیچ یک ناکارآمدی ها و مصائب دوران زمامداری ایشان، سبب نشد که برخی از طرفداران دو آتیشه ی این شخصیت سیاسی به خود بقبولانند که این ادبیات رئیس جمهوری و این رفتار حکومت داری مشکل دارد،اما چه روزها و سال ها که با طرفداران احمدی نژاد بحث کردیم و پیه نفوذی و ... رو به جان خریدیم ،با خودم می اندیشیدم که واقعا چه در مغز بعضی ها می گذرد که اصلا برایش مهم نیست که موج اختلاس و سیاستهای غلط دولت چه بلایی بر سر کشور آورده.....
بالاخره دولت آقای روحانی با نشان کلید و صدای تدبیر بر اریکه قدرت اجرایی کشور سوار شد، شعار بهبود اوضاع کشور در ظرف صد روزه و گزارش به مردم خیلی زود گذشت و فراموش شد و اما برای چون منی که تنها آرزویم از رفتن احمدی نژاد بر ملا شدن موج اختلاس ها و ریشه کن شدن آنها و ظهور مدیران پاک دست بود ، از همان آغاز بیم های جدی شروع شد، رفتار پوپولیستی دولت یازدهم در نظام سلامت شکل گرفت و از آن بدتر مدیرانی که در نظام اتهام بودند توانستند خیلی زود در دولت یازدهم تثبیت شوند و در کشوری که تنها بیست هزار میلیارد تومان می توانست قفل صنعت و تولید را بازکند ، بیش از دو برابر این مبلغ صرف طرحی شد که یک روز هم مجال کارشناسی در مجامع دانشگاهی را پیدا نکرد، دولت در میان گمراهی و بی برنامگی و شعار زدگی خودساخته قفل شد و از دیگر سو دولت بدون درک درست از وقایع جامعه شروع به زدن ریشه های سیاسی خود کرد ، روزنامه نگاران و سایت های مستقل و منتقد تحت فشار قرار گرفتند و از سویی معلمان و کارگران در حالی سفره ی خود را کوچک و کوچک تر دیدند که هرگز قابل تصور نبود ، اما شباهت آقای روحانی به آقای احمدی نژاد هر روز بیش از قبل شد، سفره های خالی و کارگران بیکار وبنگاه های تعطیل واقعیت ملموس جامعه هستند و رئیس جمهور مدعی عبور از رکود که رشد را در سامانه ی آماری به رخ مردم می کشد، سه سال پیاپی نتوانست در جشن پرستاران و معلمان حضور یابد و اخیرا جامعه ی هنرمندان کشور که حتی فرصت نیم بند دوران احمدی نژاد را از دست دادند به حدی که دولت قادر به تامین امنیت برای کنسرت های مجوزدار نشد و حکایت دولت روحانی همچنان عجیب وعجیب تر می گذرد و این روزها ، روز های عجیب تر و نگران کننده تری در راه است، افشای سو استفاده های مالی در دولت و دستگیری برخی از مدیران که مشخص نیست به کدام نقطه متوقف شد، موجی که در حال اوج گرفتن است و تنها برگ برنده ی دولت این است که بگوید دست پاک تر از دولت سابق است؟؟ برگی که جامعه ی روشنفکری و نوابغ سیاسی و اجتماعی ایران را قانع نمی کند؟؟ این روزها اخبار نگران کننده ای از دولت در حال درزکردن است از خروج کانتینر های قاچاق کالا از گمرک تا حقوق های میلیاردی و...... حاشیه های برادر آقای رئیس جمهور و فرزندان و خانواده های برخی وزرای دولت و ...... شاید بتوان رسانه و امواج متلاطم افکار عمومی را با انتشار بذل و بخشش قالیباف در شهرداری تهران و ..... قانع کرد اما این اقناع آیا در حدی هست که بتواند انگیزه ی مردم را برای اعتماد دوباره به دولت زنده کند وموج سیاسی وحضور حداکثری را که شرط بقای دولت آقای روحانی می باشد ، احیا کند......به نظرم آقای روحانی ریاست جمهوری را با این روال در پیش گرفته باخته است.
اما سوای از باخت یا برد آقای روحانی حکایت غریب برای من باور و اعتماد طرفداران پر و پا قرصی هست که همچون طرفداران احمدی نژاد سرجایشان ایستاده اند و چقدر آسان است که در جامعه ای دو قطبی حکومت کرد ، چقدر آسان و بی نیاز به پاسخگویی، چقدر آسان است
جناب آقای دکتر روحانی ریاست محترم جمهوری اسلامی
سلام
چند صباحی است که دولت محترم مورد نقد اصحاب رسانه ها و جریانات سیاسی و اقتصادی قرار گرفته و در این میان بحث های خانوادگی و .... نیزمطرح بوده که بنده فرا تر از این مسائل درد دل ها و آگاهی ها و اطلاعاتی را با شما در میان می گذارم که امیدوارم بابت این ادعاها مورد بازخواست و توجه ی دولت شما قرار بگیرم تا بار دیگر دولت شما در آستانه ی انتخابات سرنوشت ساز ۹۶ غافلگیر نگردد .
جناب آقای دکتر روحانی، نخست آنکه بدانید که دولت شما منحصرا در موضوع انتخاب یک مدیرعامل بانک بی توجه به هشدارهای نهادهای نظارتی نبوده بلکه این مورد بسیار فراتر از این یک نمونه بوده است که به شما پیشنهاد می کنم که اسناد مربوط به تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی از نهادهای دولتی در ادوار گذشته نگاهی بیندازید تا دریابید که چگونه بسیاری از موارد ، افراد در مظان اتهام یا متهم هستند بدون کوچکترین پیگیری و توجه به پست های حساس منصوب شده اند؟؟ که جای شگفتی فراوان این مطلب این است که این افراد از دولت گذشته بوده اند و همان مجلس نهم که افکار عمومی آن را طیف سیاسی مخالف شما می پنداشتند نیز آن دسته از مدیران را به دادگاه معرفی نموده بود، اما دولت شما به دلایل مبهم از این افراد استفاده نموده است که در این مورد لیست بلند بالایی را صاحب این قلم مدعی است که می تواند تقدیم حضور جنابعالی نماید ، مورد دوم که به نظر بنده فاز دوم نگران کننده ای از بی توجهی دولت جنابعالی به موضوع فساد سیستمیک در بدنه ی دولت و خلاف عهد و وعده ی دولت با مردم است بحث بی توجهی دولت به گلوگاهای فساد می باشد که ناشی از عدم شفافیت های قانونی می باشد ، در این مورد می توان به موضوع انتساب مدیران به سمت هایی نظیر عضو هیئت مدیره شرکت های دولتی یا شبه دولتی یا عمومی اشاره کرد ، موضوعی که بستر بسیاری از فساد های دولتی بوده و متاسفانه دولت جنابعالی هیچ کوششی برای حل این موضوع که تنها نیاز به صدور یک بخشنامه بوده نداشته تا از انتصاب مدیران دولتی در سمت های موظف و غیر موظف شرکت های دولتی جلوگیری گردد که در این مورد نیز دو اخطار و هشدار اساسی بابد به جنابعالی داد که قابل تامل است ، نخست اینکه مراقب رفتارهای پوپولیستی برخی از مدیران ارشد دولت در انتشار فیش حقوقی برای اقناع افکار عمومی باشید که در صورت افشای دریافتی های پنهان این حضرات در شرکتهای تحت امرشان ، هیچ آبرویی برای دولت باقی نخواهد ماند که در این مورد نیز بنده لیست بلند بالایی را می توانم تقدیم حضور جنابعالی نمایم.
نکته ی دوم این بخش از سخنان بنده ، اپیدمی و گسترش موضوع سو استفاده از خلل های قانونی در بدنه ی اجرایی دولت شماست که متاسفانه اجازه داده که برخی از مدیران ارشد شما به دلیل اشتغال توامان و گسترده ی مدیران در بخش سلامت در هر دو بخش خصوصی و دولتی که به اذعان کارشناسان ام الفساد حوزه ی سلامت است از موضوعات مغفول مانده ی جنابعالی است ، اهمیت این موضوع چنان است که دولت جنابعالی تجربه ی موفق و آزموده ی دنیا را که حداقل چهل سال از آن می گذرد مورد بی توجهی قرار داده، کارسختی نیست که نگاهی به لیست وزرای کشورهای موفق دنیا در حوزه ی سلامت بیندازید و ببینید که چرا دنیا وزیر غیر پزشک را بر پزشک ترجیح داده، مصیبت کار وقتی دو چندان می شود که در کمیته ی رفاه و سلامت جنابعالی هیچ اثری از غیر پزشکان نیست ، این موضوع از جنابعالی که فارغ التحصیل دنیای مدرن هستید نباید سر می زده، حضرتعالی فارغ التحصیل رشته ی حقوق هستید و جا داشت که با نگاه حقوقی به آفت های تصمیم گیری در انتصاب مدیران اجرایی حوزه ی سلامت بیشتر از این ها توجه می داشتید، آنچه امروز به عنوان دعوای صنفی بین پزشکان و پرستاران در طول دوره ی مسئولیت حضرتعالی. روی داده است نتیجه ی تشدید شده ی انتخاب وزیر بهداشت از رشته ی پزشکی می باشد که در این برهه بکار گیری مدیران با سابقه ی طولا در بخش خصوصی و از سویی تشدید بکارگیری متخصصین پزشکی در رده های اول اجرایی می باشد که صدای پرستاران و پیراپزشکان و پزشکان عمومی را بلند کرده و متاسفانه شاهد آن هستیم که از گلوی همه ی این مدیران صدای واحد و استراتژی واحدی در توجیه ناکارآمدی ها بیرون می آید که همگی بر افزایش دست مزدها ی متخصصین به عنوان راهکار واحد و کارشناسی شده تاکید داشته و از توجه به بدیهی ترین اصول نظام سلامت نظیر لزوم طراحی گایدلاین ها و سطح بندی خدمات غافل هستند که هیچ ، بلکه ناتوان از اجرا هستند که عملا نوعی از نابرابری شدید را رقم زده اند که باید آن را نوعی از فساد در پوشش قانون دانست، به هرحال شما و تیم سیاسی دولت یازدهم همه ی هزینه های این رفتارهای غیر علمی و صنفی را می پردازید در حالیکه جا داشت از خودتان می پرسیدید که سنخیت یک پزشک متخصص با موضوع اقتصاد سلامت و مدیریت نظام سلامت چیست؟؟ چرا دنیای مدرن امروز و کشورهای موفق چنین. الگویی را کنار گذاشته اند؟ جا داشت از خود می پرسیدید که چه دانشی و چه تفکری در نظام سلامت موجود بوده و هست که موضوعات مهمی چون بهره وری منابع ، مدیریت تکنولوژی سلامت و سطح بندی خدمات را رها کرده و تریبون های کشور را به محلی برای لزوم افزایش تعرفه ها تبدیل نموده و آنچنان دولت شما را در تنگنا قرار داده که امروز بیمه های شما غرق در بدهی شده اند؟ جناب آقای دکتر روحانی انتساب یک داروساز به سمت رئیس هیئت مدیره ی یک بنگاه بزرگ اقتصادی عمومی را بر اساس کدام معیار شایسته سالاری تعریف کرده اید ، آنهم فردی که خود دارای فعالیت شناخته شده در بخش خصوصی است؟؟ آیا اینها همان تحقق وعده ی شایسته سالاری مورد نظر شما می باشد؟؟ آیا اینها کلید تدبیر شما بوده است ؟؟ جناب آقای رئیس جمهور ، بنده از شما معذرت می خواهم که ناچارم این مطالب را در رسانه ها بیان کنم، چون مسیری برای نوشتن نامه و ارتباط با جنابعالی ندارم ، وگرنه می دانم که دولت بیشترین سیبل انتقادات در کشور است، شما نباید سرمایه ی اجتماعی آرای مردم را صرف ناکارآمدی های موجود می کردید که من آن را حاصل منفعت طلبی ، انفعال برنامه ریزی شده و کم دانشی مدیرانی می دانم که شما به دقت آنها را گزینش نکرده اید و این افراد دل در گرو بیزینس در بخش خصوصی در باطن و تحت ادبیات صیانت از بخش خصوصی و تولید و کار و ...........حافظ منافع خود هستند و یا اینکه دست کم با برخی از رفتارهای ناصواب با اعمال مر قانون برای رقبا و یا عدم اجرای قانون در حق سایرین و یا با اجرای گزینشی قانون عملا باعث ایجاد نارضایتی عمومی و گسترش بی اعتمادی عمومی به زیرلایه های جامعه گردیده اند که این مهم نیز متاسفانه از رصد دولت جنابعالی یا مغفول مانده و یا اینکه به نوعی تزیینی و شعار گونه مورد توجه واقع شده است.
اما در بخش دیگری از تعریف فساد باید گفت، فساد را باید شکلی از بی عدالتی و شکلی از اراده برای تامین منافعی بیشتر از حد قانون و شرع و عدالت معقول و مقبول افکار عمومی دانست که متاسفانه در بخش هایی مثل سلامت و یا صنایع دولتی نظیر خودروسازی که انحصارات فراوان موجود است بسیار متصور ، عیان و قابل لمس بوده و نارضایتی های فراوانی را در جامعه از قبل ایجاد نموده و بی توجهی و بعضا دامن زدن به رفتارهایی از این دست که مورد انتقاد و شکوه مردمی بوده که به جنابعالی رای اعتماد داده اند در دولت جنابعالی صورت گرفته و شما به اعتقاد بنده از این بابت نتوانسته اید نمره ی قبولی از موکلی چون بنده بگیرید که به دلیل فعالیت های اجتماعی با پوست و گوشت و استخوان این مشکلات را درک کرده ام.
جناب آقای روحانی در پایان به جنابعالی به عنوان ریاست محترم جمهوری که قابل احترام هستید، چون نماینده و منتخب کشورم هستید و قطعا بنده موظف هستم که جایگاه جنابعالی را مورد احترام قرار بدهم می خواهم مغتنم بشمارید این فرصت اندک باقی مانده را و اجازه ندهید دولت مورد اعتماد مردم بیش از این از بابت حضور برخی از افراد فرصت طلب با نگاه های صنفی و شخصی و خانوادگی آسیب ببیند، پشتوانه ی شما رای مردم است و شاید لازم باشد بیش از آنچه تا کنون صورت گرفته است نگاه کنید که درد کارگران و معلمان و پرستاران و پیراپزشکان و مهندسان و دانشجویان و فارغالتحصیلان این کشور چیست ، به شما با قاطعیت عرض می کنم که ما هرگز از جنابعالی توقع حل کوه مشکلات کشور را در طول چهارسال نداریم، اما مانده ایم که چرا در جاهایی که نباید خطا از دولت سر می زد ،نظیر همین سو استفاده های مالی ، این اتفاق افتاده ، مانده ایم که چرا دولت جنابعالی پرچم دار مسیری شده که قرار بود اصلاح شود و نه اینکه باقی بماند، عدالت در توزیع اعتبارات و یا عدالت در ایجاد شرایط برابر برای رشد همگانی در حد اختیارات دولت محترم ، انتظار نابخشودنی یا زیادی نیست و نبوده ، در بحث تدوین بودجه که شما را توجه می دهم به آنچه دولت محترم در تخصیص اعتبار در دو بخش درمان و آموزش و پرورش انجام داده و با در بخش سلامت و اشتغال انجام داده که البته فکر می کنم که عمیقا کارشناسان محترم سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور به این نتیجه رسیده باشند که آنچه در طرح تحول سلامت انجام داده اند مصداق دقیق آب رفته به جوی است ، با این حال برادر ارجمند و محترم، جناب آقای دکتر روحانی ، امیدوارم که همت دولت عالی آنقدر بلند باشد که صاحب این قلم را به خاطر ادعاهای برشمرده احضار نموده و مورد بازخواست قرار دهید ، به هرحال اذعان می کنم که جنابعالی و جایگاه محترم ریاست جمهوری ، در حوزه ی نقد، دیواری کوتاه برای نقد بوده و از این بابت برای شما به خاطر اینکه اکثریت اصحاب رسانه و فعالان سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و صنفی تمام نقدها و درد دل های خود را رو شانه های شما استوار می کنند از درگاه خداوند منان آرزوی بردباری و سلامت دارم. اما نگران هستم که فقط در روزهای انتخابات آتی و یا در ماه های آینده،متوجه شوید که فیش های حقوقی آنچنانی نوک قله ی فساد اقتصادی و اداری در دولت بوده که قطعا اذعان خواهید داشت که زمان دیر هنگامی خواهد بود، که البته امیدوارم ، آنچه در ذهن حقیر هست توهمی بیش نباشد و مراقبت های لازم صورت گرفته باشد.
روی کار آمدن دولت آقای روحانی را باید نتیجه ی محض خواست مردم دانست که خسته و سردرگم از بگو مگوها و حاشیه های ناتمام دور دوم دولت آقای احمدینژاد به تغییر رای دادند، مردمی که منتظر بودند تا آنچه در رسانه ها و گزارش نهادهای رسمی کشور هر روز می آمد و سبب نگرانی شدید افکار عمومی می شد پایان پذیرد، دولتی که بتواند و بخواهد پاسخگوی افکار عمومی باشد و نظرات کارشناسی را بر نظرات شخصی و فی البداهه ترجیح دهد. اینچنین بود که با حمایت بسیاری از چهره های سیاسی مشهور هر دو جناح و با حمایت مطلق جریان اصلاحات این دولت روی کار آمد. خیلی زودتر از حد تصور دولت وعده ی حل مشکلات مردم را با کیلید تدبیر مطرح کرد ، صاحب این قلم به عنوان یکی از فعالان اجتماعی با دغدغه ی اصلی مبارزه با فساد اقتصادی ، بر این باور بود که این دولت به دلیل تضاد سیاسی با دولت سابق خواهد توانست با ایجاد تغییرات فراوان در بدنه ی اجرایی کشور تحول جدی در روند ایجاد سلامت اقتصادی و اداری ایجاد کند. مع الوصف و با تاسف فراوان باید گفت که بسیار زودتر از توده ی اجتماعی مردم به این نتیجه رسیدم که مبارزه با فساد اقتصادی در برنامه ی دولت بیشتر جنبه ی تزیینی و شعاری گونه دارد تا واقعی، به عنوان یک کنشگر سیاسی به این نتیجه رسیدم که تشابه رفتاری این دولت با دولت آقای احمدی نژاد بسیار فراوان تر از حد تصور است، اجرای طرح تحول سلامت که هیچ مصوبه ی قانونی نداشته و در تضاد با برنامه پنجم توسعه بود از سویی و از سوی دیگر بکارگیری مدیرانی که در ادوار گذشته در اسناد رسمی نهادهای نظارتی و قانونی به عنوان افراد متخلف معرفی شده بودند از جمله شگفتی هایی بود که بنده زودتر از سایرین به آن پی برده بودم، استدلالی که احمدی نژاد را بر گماشتن رحیمی به عنوان رئیس کمیته مبارزه با فساد کشور واداشته بود ، مبنی بر اینکه هنوز وی محکوم نشده است؟ بی شباهت با استدلال دولت آقای روحانی در انتساب برخی افراد به سمت های مدیریتی نیست که بلکه کاملا همان منطق استوار است.
به هر حال سونامی فیش های حقوقی را باید نتایج این نوع از استدلال ها دانست. آنچه بیشتر مایه ی شگفتی است، مقایسه ی دولت آقای روحانی با دولت آقای احمدی نژاد از سوی طرفداران دو طیف سیاسی است که بر این باور هستند که هنوز محاسن دولت آقای روحانی بیشتر از دولت آقای احمدی نژاد است که این استدلال صرف نظر از درستی یا نادرستی ، باعث ایجاد نوعی سرخوردگی اجتماعی میان مردم شده زیرا قرار مردم با دولت جدید تغییر بود و نه شدت و حدت تشابه ؟؟؟
آنچه این روزها از سیاست های عجیب دولت در مواجهه با موضوع فیش های حقوقی شنیده می شود و در یکی از خبرگزاری ها درج شده است را باید تیر خلاص بر باور مردم به دولت آقای روحانی خواند ، اخباری نظیر شکایت وزارت بهداشت از شریفی مقدم دبیر کل خانه ی پرستار به جرم افشای فیش های حقوقی و نیز اخراج چهار تن از کارکنان دولت به جرم انتشار این فیش ها هیچ سنخیتی با اعتراض رئیس جمهور به عدم اشراف نهادها ی نظارتی در موضوع حقوق های نجومی نداشته و نتیجه ی امر کاهش اعتماد عمومی به دولت خواهد بود ، در این روزها به این فکر می کنم که فرم مناظره انتخابات ریاست جمهوری آینده چگونه خواهد بود و آیا باز هم رئیس جمهور از جیبشان کلید رو بیرون خواهند آورد؟؟
و اگر این اتفاق بیفتد ، واکنش نگاه های خیره به تلویزیون چه خواهد بود،معلمان،کارگران، پرستاران ، پیراپزشکان ، فعالان اجتماعی ........ چه خواهد بود؟؟؟؟
در این روزها خیلی ها به این موضوع می اندیشند که انتخابات ریاست جمهوری آینده به چه نتیجه ای خواهد رسید، عده ای از آمدن احمدی نژاد و عده ای از راه یابی ناپلئونی دکتر روحانی به ساختمان سفید پاستور و عده ای هم از پیدایش و ظهور شخصیت های نوظهور در انتخابات آتی سخن می گویند ، صاحب این قلم که خود در سنوات گذشته راه یابی آقای روحانی را به پاستور پیش بینی کرده است، می خواهد در این برهه به موضوع احمدی نژاد که یکی از دلایل هول و هراس طرفداران روحانی است بپردازد و اینکه آیا احمدی نژاد شانس بازگشت دارد یا خیر؟ به نظرم احمدی نژاد هر روز که از عمر دولت آقای روحانی گذشته است، محبوبیت بیشتری بین توده ی جامعه ، بخصوص در میان اقشار یارانه بگیر و کارگران یافته است، از سویی اقبال توده ی دانشگاهی و جریان سیاسی, دوم خردادی به آقای روحانی کاهش شدیدی یافته است، اینکه چرا احمدی نژاد با آن سیاست خارجی معیوب و هزینه زا و اقتصاد پر ازمشکل و ناهنجاری های فراوانی چون اختلاس و سو استفاده های فراوان و رانتی که در دوران دولتش ثبت شده این روزها شانس خود را در حال فزوتی می بیند دلایل بسیار زیادی برای آن متصور است.....که همه و همه ریشه در ضعف های بنیادین در عملکرد تیم اقتصادی و تیم رفاه اجتماعی دولت آقای روحانی دارد که می شود به شکل زیر آنها را بر شمرد...
۱- دولت آقای روحاتی با ضعف شدید در نیاز سنجی های کشور تمام تخم مرغ های خود را در عرصه ی داخلی در طرح تحول سلامت گذاشت که با صرف هزینه های بی شمار و غیر منطقی به دنبال ایجاد جو رسانه ای و امواج مثبت به نفع دولت بود و آنقدر این کار غیر حرفه ای و غیر علمی صورت گرفته که با وجود پیدایش تبعات این طرح و ورشکستگی بیمه ها و ناتوانی آنها در تامین منابع ،دولت همچنان بر طبل شکست خود می کوبد و در دو راهی پذیرش خطای نابخشودنی خود و کمک به تولید و اختصاص یارانه به این بخش که شاید تنها لنگ شانزده هزار میلیارد تومان برای رونق دوباره باشد ، یا ادامه ی طرح تحول سلامت به هر قیمتی مانده است ، سناریوی بدتر عبارت است از احتمال شکست قطعی طرح تحول سلامت و رکود بیشتر بنگاه های اقتصادی که این نیز محتمل است...
۲- دولت آقای روحاروحانی خیلی از زودتر از حد تصور با بدنه ی اجتماعی خود درگیر شد، ایجاد لایه های جدید اجتماعی مخالف دولت در دولتی که به اصلاح طلبی بیشتر نزدیک است، موضوعی بسیار عجیب و حتی به نظر بنده می تواند پیچیده باشد، لایه های اجتماعی سرخورده از اقدامات دولت مثل معلمان ، پرستاران ، پیراپزشکان ، کارگران و رابطه ی نه چندان مناسب دولت با خبرنگاران ، ( از استاندار خوزستان فاکتور بگیریم ) ، نارضایتی هنرمندان و اهالی موسیقی و ..... مواردی هستند که یا در دولت آقای روحانی شکل گرفتند یا اینکه تشدید شده اند.....شاید ناتوانی آقای روحانی در پاسخ به نامه های صنفی را معلول تصمیمات کلان دولت دانست که امکان برآورده کردن نیازهای حداقلی صنفی را از رئیس دولت گرفته و ایشان را مجبور به اتخاذ سیاست سکوت کرده است.
۳- سیاست اقتصادی خارجی و داخلی دولت محلی از تامل است و واقعیت این که تشابه رفتاری فراوانی بین دو دولت از لحاظ اعتقاد به اقتصاد تجار و تجاری به جای اقتصاد تولیدی نتیجه ی حضور بازرگانان در ستون های اقتصادی دولت یا ارکان تصمیم گزار دانست که حضور افراد مهم اتاق بازرگانی را در نهاد ریاست جمهوری نمی توان نادیده گرفت...
۴- گردش نخبگان نیز چالش مهم دولت آقای روحانی است ، همین بس که بیش از پنجاه درصد از مدیران دولت آقای روحانی را کساتی تشکیل می دهند که اساسا در دولت آقای احمدی نژاد به عنوان مدیر متولد شده اند که این امر در ساختار اجرایی کشور که بار احزاب سیاسی را در جاگیری و سازماندهی نیروهای احزاب را بر دوش می کشد ، نشان می دهد که سرخوردگی زیادی را باید در میان طرفداران سیاسی آقای روحانی متصور بود.
۵- اما حاشیههای دو دولت نیز تشابهات خاص خود را دارد، هرچه باشد اگرچه حاشیه های دولت آقای احمدی نژاد قابل قیاس با دولت فعلی نیست ، اما ظاهرا در این بخش نیز داستان فیش های حقوقی و نقش یکی از اعضای مهم دفتر ریاست جمهوری که مستندی از شراکت وی با یکی از مدیران رده بالا منتشر شده است، نشان می دهد که هنوز یکسال مانده به انتخابات آتی و سیاست های پیچیده ی اصولگرایان در رو کردن دست ها در لحظات پایانی نمی توان خیلی هم به کم حاشیه بودن دولت اعتماد کرد....
به هر حال ، نمی دانم که چرا باید گفت که احتمال زیاد روحانی با آنچه با اجرای طرح تحول سلامت با خود کرده را احمدی نژاد با اجرای مسکن مهر نکرد... به هر روی زمان به سرعت و در بستری نا امن و لغزان به جهت ثبات دولت فعلی در حرکت است ، شاید تنها راه برون رفت دولت روحانی از وضعیت شکننده ی حاضر، تدوین قوانین به نفع جوامع ناراضی در برنامه ی ششم باشد که نوعی تضمین وعده هست که از این مهم هم ظاهرا غافل مانده است،.... بگذریم... شاید احمدی نژاد بر نگردد و شاید اصلا تایید صلاحیت نشود، معتقدم که با این عملکرد ، احتمال بازگشت احمدی نژادیسم کاملا متصور است و در مورد آن احمدی نژاد فرضی راحت می توان نوشت که ...
روحانی ، احمدی نژاد را به کرسی ریاست جمهوری نشاند.
تماشای برخی از نزاع های میان جوامع صنفی در کشور ما بی شباهت به لمس و تصور راز بقا نیست..... انکار در برابر واقعیات محض که طبل رسوایی آن دنیا را پر کرده است، مثل حرف های وزیر بهداشت در قانونی دانستن پرداخت ها... که کسی منکر این سخن نیست ولی کیست که در جریان نزاع صنفی میان پزشکان و پرستاران باشد و نداند قانون مورد تایید آقای وزیر بهداشت دلنوشته هایی می باشد که اسلاف آقای وزیر درطول صدسال اخیر به شکل قانون در آوردند ؟؟ کیست که نداند اعتراض سه ساله ی پرستاران و پیراپزشکان و.... اصناف غیر پزشک برای در نظر گرفتن حداقل معاش و اجرایی شدن قوانین کمرنگ و با حداقل مزایا ... در وزارت بهداشت با سخیف ترین ادبیات و تهدید و سرکوب و عذرنبود اعتبار مواجه شده و از آنسو برای اجرای غیرقانونی ترین و خلاف ترین طرح کشور به نام تحول سلامت می بینیم که درخواست برداشت از منابع ملی کشور مثل صندوق توسعه ملی از سوی عالی ترین مقام وزارت بهداشت به رئیس جمهور نوشته می شود، تا خدای ناکرده دستمزدهای همکاران پزشک آقای وزیر عقب نیفتد که آن فرهیختگان را چاره ای جز دریافت زیر میزی و وجوه غیرقانونی نمی ماند و شکست طرح تحول سلامت که به ابتکار آقای وزیر دو سال پیش راه افتاد و با گرفتن خراج از مردم و چند برابر کردن رزق اطبا دیگر شاهد دست درازی آنها به جیب مردم نبودیم و دیگر به قول آقای وزیر مردم فرش زیرپای خود را نمی فروشند ، صد البته که مردم در سه سال اخیر به همت رکود و خراج و بیکاری و افزایش عوارض گلیم هم نتوانستند بخرند و چه برسد به فرش که اگر فرشی مانده باشد برای سیر کردن شکم فروخته اند .چقدر این حکایت نامه ی آقای وزیر بهداشت برای دریافت پول بیشتر برای ترمیم حقوق اطبا ؟؟؟؟برایم آشناست........ خدا رو شکرکه دو سال اتلاف منابع کافی بود تا امروز حتی یک پزشکی که سابقه ی مدیریت ندارد یا تخصصی در مدیریت سلامت ندارد هم دریابد که این طرح و تفکرات حاکم بر وزارت بهداشت چه سرنوشتی برای اقتصاد سلامت و بیمه ها و مردم در آینده ای نه چندان دور رقم خواهد زد......قصد اطاله کلام را ندارم ، هم آقای قاضی زاده هاشمی می دانند که چه می کنند و هم بنده می دانم که چه در حال گذشتن هست و چه بر سرنوشت این دولت خواهد آمد ، در گوشه گوشه ی کشور لایه هایی از مخالفان سر سخت دولت شکل گرفته است که دقیقا خلاف تصورات آقای روحانی فکر می کنند و از نزدیک تر از آنچه که ایشان فکر کنند ، تبعیض و بی عدالتی و تکذیب و دروغ های حاکم بر جریان دولت آقای روحانی را می شناسند،کم نیستند و چون منی که مستندا و روشن می داند که دولت آقای روحانی در مبارزه با فساد شعارگرایانه و پوپولیستی رفتار کرده است، اینکه وزیر دولت نداند که مدیرعامل بانک چقدر حقوق می گیرد و اینها جوگ های تمسخر آمیز ی هست که فقط از زبان دولت آقای روحانی شنیده ایم....... که اگر نبود همت خبرنگاران و فعالان فضای مجازی بنده تردیدی نداشتم و ندارم که احدالناسی برکنار نمی شد؟
شاید بزرگترین اقبال دولت را برای برون رفتن از این بحران سو مدیریت و بی خبری ، داشتن دشمنان و مخالفانی دانست که اعتباری در میان مردم نداشته و هرچه بگویند نیز در گوش مردم فرو نخواهد رفت .....اما دلم به حال خودم می سوزد که باورم نمی شود که در این دولت, چقدر اعتماد اجتماعی ارزان فروخته می شود و چقدر مسئولان دولت در بر خورد با کارگران و پرستاران و معلمان و .... با کبر و یک طرفه صحبت کردند ، وقتی به بی پاسخ ماندن نامه ی چند ده هزار نفر به رئیس جمهور نگاه می کنم ، باورم نمی شود که این همان روحانی است که از ما رای گرفته است و البته شاید قراری برای شرکت دوباره در انتخابات ندارد ،چه می دانم خدای من داناتر است، اما شگفتی من به عنوان یک خبرنگار از آنجا نشات می گیرد که واقعا این اعتماد به نفسی که در بیان آقای روحانی و معاونان ایشان دیده می شود یک موضوع ذاتی است یا ناشی از سطح رضایت مندی مردم از اقدامات دولت است؟؟؟
این روزها شاید بنده از معدود کسانی باشم که چندان از موضوع فیش های حقوقی متعجب نشدم زیرا برایم کاملا قابل پیش بینی بود، تنها سر در گمی من در این روزها این است که تا چه حد باید خوشحال باشم ، از سویی خیلی خوشحالم چون می دانم که دولت روحانی از دولت احمدی نژاد در جاهایی بهتر است... حالا چه فرقی می کند که مدیرانش چقدر حقوق می گیرند؟؟؟ حالا چقدر فرق می کند که محصولی میلیاردر وزیر کابینه ی احمدی نژاد باشد و نعمت زاده و قاضی زاده هاشمی میلیاردر ؟؟؟ دولت روحانی؟؟؟؟
من می دانم که دولت روحانی از دولت احمدی نژاد بهتر است حالا چه فرقی می کند که کامران دانشجو در راس وزارت بهداشت باشد یا تعاون یا علوم..... یا سرور عزیزم استاد فرهادی که واقعا سنگ تمام گذاشت و از خجالت همه ی آرای مردم در آمد...... من اگر هیچ چیزی ندانم.... لااقل به عنوان یک روشنفکر می دانم که باید حواسم به عدم بازگشت دولت واپس گرای احمدی نژاد باشد ،مرا چه به رصد حقوق های چند صد میلیونی مدیران دولت آقای روحانی..... من می فهمم که هرچه بود دولت احمدینژاد بد بود...... درود بر منطق اعتدال...... زنده باد روشنفکری ، درود بر طرح تحول سلامت... درود بر وزیر تعاون و وزیر بهداشت ، سلام بر آقای سخنگوی انکار کننده ی دریافتی های چند ده و چند صد میلیونی........ من بازهم می آیم آقای روحانی ، من یک پرستار ویک معلم ویک کارگر ویک صنعت گرم که در سه سال اخیر ادارات بدون رانت وتبعیض و تحولات بنیادین را در نظام پرداختی های شما در دولت دیدیم....چرا که نیایم ما می آییم که چرا نیاییم ؟ وقتی شما برای ما تا این حد پاسخگو بوده اید ، اینها را اگر نتوان چهر ه ی درهم کشیده ی ما فهمید .... ما خواهیم آمد به شکرانه ی این همه مدیران دست پاکی که بر کشور حاکم کرده اید و حدیث دستپاکی آنها که هرگز باطل نمی شود ؟؟؟ اشکال ندارد بگذارید که انکار کنند و تکذیب ، خوب چه می شود ، قدری اعتماد عمومی است که ناقابل از دست می رود که آن را نه در شمار بیت المال آورده اند و نه دیگر هم خیلی از آن مانده است..... پیش به سوی بگم بگم و انکار و تکذیب، نگران نباشید آقای روحانی ما می آییم، حتی اگر تمام دولت شما پر شود از انتصابات فامیلی، میاییم حتی اگر طرح تحول سلامت تمام خزانه دولت را خالی, کند ، ما می آییم حتی اگر مثل سال های گذشته یارانه تولید پرداخت نشود, ما می آییم و باز هم به شما رای می دهیم حتی اگر بر خلاف قرار ما خبرنگاران منتقد و افشاگران حقوق های نجومی با شکایت دولت شما مثل امروز به دادگاه فراخوانده شوند، آقای روحانی ما شما را دوست داریم حتی اگر در دولت شما بسیاری از افراد متخلف و دارای پرونده که قرار بود محاکمه شوند در حریم امن قرار داشته باشند و روزنامه نگاران افشاگر در بازداشت و احضار..... آقای روحانی ما شرمنده شما هستیم، شما بر منت نهادید که بهتر از احمدی نژاد هستید.... ما از شما سپاسگزاریم، ...... ما موظف و متعهد و ناچاریم که دوباره به شما رای بدهیم حتی اگر اینبار علوم پرستاری و معلمی و ......را منحل کنید ،حتی اگر دیگر پاسخ سلام ما را هم ندهی.... چون موضوع کوچکی که نیست؟ شما بهتر از احمدی نژادی......
این روزها اخبار فیش حقوقی ها و دستور ریاست محترم جمهوری برای پیگیری موضوع در رسانه ها درز کرده است و این امر از دو جهت جامعه را آشفته نموده، نخست اینکه آیا دولت آقای روحانی هم ادامه ی روال نادرست گذشته است یا اینکه اینها اتفاقات تازه ای است که رخ داده و نادر؟ از دیگر سو نگاه رسانه های اصلاح طلب به موضوع و بولد کردن شکل دستور ریاست محترم جمهوری و نوعی انفعال رسانه ای در برخورد با موضوع جالب است؟ اینکه اگر امروز استراتژی بولد کردن دستور ریاست جمهوری برای اقناع افکار عمومی جواب بدهد، برای فردا های دیگر که این موضوع تکرار شود چه باید کرد؟؟ از سویی دیگر این سئوال مطرح است که آیا دولت کمربند خود را در موضوع مبارزه با فساد به درستی و محکم بسته است؟؟ اینکه خدای ناکرده وسعت سو استفاده ها به همین جا ختم می شود یا خیر؟؟ مثلا با افشای خدای ناکرده ، یکی از اختلاس هایی که انشالله وجود نداشته باشد ، رسانه های اصلاح طلب چه تاکتیکی ارایه خواهند داد و چگونه می شود رای دهندگان را به عنوان تنها ابزار حیات سیاسی دولت در پای کار نگه داشت ؟؟ اما به نظر می رسد چالش سیاسی آینده فقط در این موضوع خلاصه نگردد، رکود بنگاه های اقتصادی و تقاضای جوانان جویای کار برای داشتن سهمی از این بازار و از دیگر سوی، فشار دولت های بزرگ برای رهاندن قطره چکانی ایران از بحران های اقتصادی و بحران های منطقه ای ، وضعیت شکننده ای را برای دولت آقای روحانی ایجاد کرده است، جان مطلب را شاید اینگونه تصور کرد که تنها راه فرار دولت از بحران های سیاسی و اقتصادی خارجی و داخلی ... تنها و تنها شاید همین باشد که دولت بر روی نظم و انضباط اقتصادی داخلی متمرکز شود، تجربه ای که در دولت اصلاحات آقای خاتمی در مواجهه با نفت هفت دلاری دیده شد و باید در این دولت زودتر از این ها مورد توجه قرار می گرفت.
در این مجال می خواهم به این موضوع مهم نگاه کنم که اگر بخواهیم سیاست های رفاه اجتماعی دولت آقای روحانی رونقد کنیم و یا به آن نمره بدهیم، چه نمره ای باید به آن بدهیم؟؟
شاید تمام بزرگان حوزه ی علوم اجتماعی و رفاه اجتماعی بر این موضوع متفق القول باشند که سیاست های رفاهی شامل مهمترین رئوسی هستند که عبارتند از ، امنیت اجتماعی ، سلامت ، محیط زیست ، امنیت نهاد خانواده ، امنیت شغلی ، حق آزادی بیان و تعیین سرنوشت ، برابری جنسی.... آنچه امروز در این مجال قابل بررسی است ، مهمترین سیاست دولت یعنی سلامت است که آن را باید بزرگترین برنامه و مهترین برنامه ای دانست که دولت در روزهای انتخابات ریاست جمهوری مطرح خواهد کرد که باید واقعا به جد برای پاسخگویی به سوالات منتقدان آماده باشد ... طرح تحول سلامت که سه سال در تیتر اول و برنامه اول دولت آقای روحانی بوده است، واقعا چگونه اجرا شده است؟؟
به عنوان یک محقق و نویسنده در حوزه ی سلامت خود را ملزم می دانم که به این پدیده نگاه علمی داشته باشم.
برای طرح های نظام سلامت پنج کنترل ناب را به عنوان معیار سنجش قرار می دهند که عبارتند ازنخست؛ financing یا تامین سرمایه یا منابع، در طرح تحول سلامت تامین منابع از محل یارانه ها و مالیات ارزش افزوده و بودجه جاری کشور تامین شده است و نیز از محل افزایش تا سیصد درصدی تامین منابع از سوی نهادهای بیمه ای کشور . همانطور که مشاهده می کنید تمامی آین مسیرها ، اشکالات عمده ای دارد که عبارتند از ؛
۱- فاقد هوشمندی لازم در تشخیص فقیر و غنی برای توزیع مخاطرات ریسک و منابع ، بطوریکه به همه ی افراد فشار یکسانی در تامین منابع می آید بطوریکه شاید بتوان گفت بعضا این فشار بر خانواده های فقیر بیشتر سنگینی می کند.
۲- فشار وارده بر بیمه های اجتماعی به حدی بالاست که مشخصا توازن منابع و مصارف را بهم زده و اعمال سیاست های اجتماعی دیگر را در این حوزه سخت و پیچیده کرده است.
۳- استفاده از بودجه جاری کشور به حدی زیاد بوده است که توانایی دولت را در پرداختن به موضوعات مهمی چون آموزش و پرورش و تولید به چالش کشیده است،در واقع نوعی نابرابری و توزیع نامتوازن امور رو رقم زده است
اما دومین کنترل ناب مورد ارزیابی در این طرح، payment sistem یا همان نظام پرداخت می باشد که از نوع Fe for system بوده که انتخاب این سیستم برای نظام پرداخت این طرح با توجه به تجربه ی سر تا سر شکست خورده ی استفاده از این طرح در دنیا واقعا شگفت آور است، خلاصه این که این نوع نظام پرداخت به ارائه دهنده ی خدمت این فرصت را می دهد که مثلا یک بیمار توسط ده متخصص ویزیت شود و ده ها اقدام تشخیصی و درمانی برای بیمار انجام شود و ممکن است که بیمار حتی حالش بدتر نیز شود، اما همه ی اقدامات صورت گرفته منجر به دریافت پول و دستمزد برای سیستم درمانی شود که این شیوه از سوی متخصصین امر مردود است و باعث اتلاف منابع دانسته شده...شیوه هایی نظیر سیستم ، per capital برای جایگزینی این سیستم در دنیا مورد توجه قرار گرفته است که متاسفانه در طرح تحول این توجه صورت نگرفته است.
سومین کنترل ناب regulation یا قانون مند شدن است که متاسفانه در مورد طرح تحول باید عرض کرد که دقیقا خلاف قوانین برنامه ی پنجم بوده که پرداخت هر گونه وجهی خارج از سیستم نظام ارجاع را منع کرده بود و سطح بندی خدمات و پزشک خانواده را الزام کرده بود و حتی بحث های عمیق تری چون خرید راهبردی و .... را در نظر گرفته بود.
چهارمین کنترل ناب organization یا سازمان دهی نی باشد.
حقیر در مصاحبه با بسیاری از صاحب نظران مجلس و نظام بیمه ای به این نتیجه ی متقن رسیده ام که به جز وزارت بهداشت سایر شرکای اجتماعی نظام سلامت یعنی نظام بیمه ای و حتی جامعه ی پزشکی در تدوین طرح مورد مشورت و هماهنگی قرار نگرفته اند که در این مورد فریاد و دعواهای شدت گرفته شده در بین جامعه پزشکی و پرستاری و پیراپزشکی و بیمه ها و دولت و وزارت بهداشت و ... خروجی این ناهماهنگی است که جای تردید باقی نمی گذارد.
اما آخرین کنترل ناب behavior یا رفتار هست .
تحصیل کردگان و دانایان این حوزه می دانند که تزریق پول به یک سیستم Fe for system , نتیجه ی مخربی دارد به نام ایجاد و تولید induc demand که موجب هدر رفت شدید منابع شده و کار کنترل هزینه ها را به دلیل نبود گاید لاین ها و نظارت کافی دشوار می کند.متاسفانه در طرح تحول سلامت ، موضوع افزایش نرخ تعرفه ها هم در سطح و هم در عمق مورد توجه قرار گرفته که افزایش تعداد خدمات تحت پوشش و افزایش تا سیصد درصدی نرخ تعرفه ها را باید تصمیم هولناک مدیران این طرح دانست که متاسفانه دولت را عمیقا در تامین منابع این طرح دچار مشکل نموده، بی توجهی مطلق دولت و مدیران وزارت بهداشت به بدیهی ترین تذکرات فنی کارشناسان اقتصاد سلامت و از سویی برخورد عجیب ومنفعلانه ی نظام بیمه ای کشور که به عنوان یک ناظر قدرتمند می توانستند ، آلارم های خطر را روشن کنند و متاسفانه فقط نگاه کردند و حمایت از طرح را تا آنجایی و تا آن زمانی افتخار خود دانسته اند که بحران در تمامی ابعاد این صندوق های بیمه ای را فرا گرفت و هم اکنون در اوج بحران ، همین مسئولان مفتخر دیروز طی نامه ای به رئیس جمهور درخواست تامین منابع از سوی دولت را داشتند که مایه ی شگفتی فراوان نگارنده ی این سطور گردیده؟ که از دو جهت قابل توجه است، نخست اینکه واقعا ، آیا وزرای دولت, خبر از بحران نقدینگی و بحران اشتغال و رکود اقتصادی در بنگاه های تولیدی ندارند؟؟؟
آنچه که بیشتر مایه ی شگفتی و تردید است، تداوم طرح تحول سلامت بعد از دو سال با همان مکانیسمی که در سال اول بوده می باشد؟؟؟ اینکه چه دست هایی در کار است که دولت را حاضرند تحت فشار قرار دهند تا منابع بیشتری اختصاص دهد، اما حاضر نیستند با کنترل تقاضای القایی و تدوین گایدلاین ها که بدیهی ترین اصول پذیرفته شده ی دنیاست، از هزینه های نا به جای طرح تحول بکاهند؟؟؟؟؟
ورود سرسام آور تکنولوژی و اخیرا چراغ سبز وزارت بهداشت به متخصصین رشته های مختلف برای استفاده از تکنولوژی های جدید و هجوم بی سابقه ی تکنولوژی های گران قیمت ، به نظر حقیر موضوع ساده ای نیست.....به عنوان یک فعال اجتماعی نگران وزنه هایی نیستم که به پای دولت بسته شده است ، بلکه متعجب از چشم هایی هستم که با دولت دست یاری داده اما کنار ساحل نشسته ، عینک آفتابی زده اند و بستنی می خوردند و یادشان رفته که طرح تحول آشی بود که آنها برای دولت پخته اند.