چند صباحیست که انتقاداتم را نسبت به آقای هاشمی, وزیر بهداشت مکررا مطرح می کنم, ضمن تشکر از ابراز لطف مخاطبان عزیز , در پاسخ به چرایی عدم ارائه ی راهکار و بیان صرف انتقادات , بر آن شدم تا به این درخواست مخاطبان عزیز پاسخ بدهم.
نخست اینکه به زعم بنده نگاه آقای وزیر به بهداشت و درمان تک بعدی و فاقد کلاس و سطحی در اندازه ی نیازهای ملی است, که البته طبیعی است زیرا ایشان دانش آموخته رشته ی پزشکی است و به طبع فاقد دانش آکادمیک در رشته هایی چون اقتصاد سلامت و مدیریت خدمات بهداشتی هستند و مصیبت کار وقتی دو چندان شده است که ایشان فاقد تجربه ی مهم در سیاستگزاری حوزه سلامت, حتی در سطح ریاست یک دانشگاه هستند, لذا تمامی نگاه ایشان به مقوله ی سلامت از یک زاویه ی تنگ و بسته ی درآمدزایی و حل مشکلات صرفا بر پایه ی جذب حداکثری منابع دیده می شود, در این نگاه, بالطبع مقولاتی چون برخورد با خدمات القایی و استقرار هرچه سریعتر گایدلاینهای پزشکی به عنوان نیازهای اولیه برای سنجش خدمات و رعایت حقوق مشتریان در حاشیه قرار دارد و همین نگاه سبب می شود که ایشان فارغ از بلایی که نظام سلامت بی در و پیکر ایران بر سر بیمه ها و مردم آورده است بی محابا مصاحبه کنند و بگویند بیمه ها کمر نظام سلامت را شکسته اند؟؟؟ غافل از اینکه نظام سلامت و مدیریت کلان آن به دلیل نگاه سطحی به حوزه سلامت دمار از روزگار بیمه ها درآورده است
ادامه مطلب ...نامه ی وزیر بهداشت به رئیس سازمان صدا و سیما بسیار تامل برانگیز است, برای آنانکه درد سخن گفتن دارند, در وزارت بهداشت و در جایی که به اذعان بیشتر کادر درمانی هیچ فریادی جز فریاد پزشکان به گوش نمی رسد, هنرمندی که تا کنون تمام ارکان حکومت حکومت را نقد کرده است, آمده است تا سخن بگویند , از درد زیر میزی از درد بیمارانی که سرگردان مطب ها هستند از درد ویزیتهای یک دقیقه ای, از درد پرستارانی که این روزها به حداقل هایی راضی شده اند, از گروههای پیراپزشکی و مامایی و ... که هیچ مجال سخن گفتن نداشتند, صدا و سیمای ما به قدمت عمر خود خواسته که یکبار از دریچه هنر جبران بغض های فرو خفته ای را کند که مجال هیچ گفتنی را نداشته اند! از هیاهوی مردمی که در تک برنامه های بیست و سی , ذره ای از بیکران دردهایشان مطرح شده است, حالا آقای وزیر نگران است, نگران چه چیزی؟؟؟ در این کشور روحانیت هم با برنامه ای مثل مارمولک به نقد و بررسی سپرده شده است, معلم و پرستار و رزمنده و ..... این چه قداستی هست که شما را آشفته کرده است؟؟؟ این چه دغدغه ای است که یک هنرمند به قول آقای وزیر ارزشمند برای جامعه ی پزشکی درست کرده است؟
کدام پرده از این سریال به نمایش گذاشته شده است که اینگونه نگرانی ایجاد کرده است؟؟؟ این چه سرمایه ی مهمی هست و چه اعتمادی است که با یک سریال به باد خواهد رفت ؟؟؟؟
ادامه مطلب ...یه روزی اگه دیدی یکی رو می بینی, حرمتش, حیای چشماتو بیشتر می کنه, فکر نکن که عاشق شدی! یه روزی اگر دیدی, که دیگه نمیتونی ازش دل بکنی! باز هم اشتباهه که فکر کنی عاشق شدی!! اگر یه روزی به امر اون قبول کردی بری, حتی به قیمت شکستن همه ی غرورت, باز هم فکر نکن عاشق شدی!!! اگر رفتی و با چشمای خیس, دلنگرونش بودی که خاری به پاش نره, اونوقت تو یک عاشق!!!
پس آهااااای اسیدپاش!!! اسم خودتو عاشق نزار؟!؟
به یاد همه ی مامان باباها
به یاد همه ی اونایی که دیگه دختراشون توی این شب عیدی, روشون نمیشه جلوی آینه خودشون رو نگاه کنن
تصمیم گرفتم دوازده طرح را به رئیس جمهور محترم جهت ارتقای جایگاه زنان در جامعه ارائه کنم امیدوارم که مورد قبول ایشان و دولت محترم قرار گیرد. اولین طرح به طبع در حوزه اختصاصی خودم هست ,ما از شان زن زیاد سخن می گوییم اما در عمل بسیاری از بایدها را معطوف به شرایطی می کنیم که عملا امکان پذیر نیست, اما برخی از مسائل مغفول مانده, اولین پیشنهاد من به دولت این است که امکان بیمه شدن درمانی و تکمیلی پدرخانم و اعضای خانواده همسر را توسط داماد میسر کنند چه آنکه بسیاری از خانواده ها فرزند ذکور ندارند اما دخترانی تربیت کرده و تحویل جامعه داده اند که اگرچه شاغل نیستند
ادامه مطلب ...
به عنوان یک وبلاگ نویس به من حق بدهید که نیمه خالی لیوان را بیشتر ببینم اساسا افراد دارای صفحه مجازی که یادداشت های سیاسی اجتماعی می گذارند, دنبال بیان کردن دردها هستند و فرصتی برای تملق گویی ندارند.
واقعیت این است که دولت روحانی در طول یکسال و نیم اخیر در کنار تمامی حسنهایی که داشته است ثابت نموده است که در شنیدن سخنان منتقدان با دانش خویش کم تحمل نشان می دهد. دولت نشان داده است که در پوسته ای از اداهای دولت خاتمی مانده است و نه این دولت نشانی از خاتمی دارد و نشان از احمدی نژاد.این روزها همانطور که پیش بینی کرده بودم اعتصابات و اعتراضات معلمان به اوج رسیده است و دولت روحانی فعال مایشا در حال تماشای وضعیتی است که بدون شک خود دولت در بوجود آوردن وضع کنونی نقش بی بدیلی داشته است چه آنکه دولت در طول یکسال اخیر, اعتبارات نظام سلامت را بیش از صد درصد افزایش داده و با این نگاه پوپولیستی بدون اینکه نظر کارشناسان سلامت را بخواهد در میان فریاد هه صاحبنظران امر , طرحی را به نام طرح تحول سلامت را شروع کرد که از اساس و بنیان دارای اشکال است. اما چه باید کرد که این رئیس جمهور نشان داده است که به وقتش در بستن چشم به روی حرف حساب هیچی کم از ندارد,! چه آنکه آنقدر این رابطه عاشقانه بین رئیس جمهور و وزیر بهداشت سنگین است که آقای رئیس جمهور هنوز از خود نپرسیده اند؛ این باتلاقی که دولت من متولی آن شده است چرا لنگه ای در ینگه دنیا ندارد؟
دولت در حال فرو رفتن در این باتلاقی است و به جای درک فاجعه و فریاد استمداد سردادن, در حال درخواست کف و سوت و تشویق است, و همه در حال دست زدن و کف و سوت هستیم و گزارش های غلط به مراجع و .... می دهند برای اینکه ..... بالاخره تا کجا؟ آقای روحانی این تجمع معلمان و پرستاران دم خروس ادعاهای دولت جنابعالی در داشتن رویکرد علمی و کارشناسی هست, تعجب می کنم که جنابعالی که خود را کارشناس امنیت می داشتید چطور قانع شدید که بحران اصلی کشور در قسمت سلامت است, در حالیکه در قسمت آموزش فاجعه در شرف وقوع است و معلمان کشور زیر خط فقر و حتی بعضا در حد فقر مطلق در زندگی می کنند؟ نمی دانم که چرا از خودتان نپرسیده اید که در نظام سلامت چه در شرف وقوع هست که کارشناسان از تایید آن گریزان و سیاسیوه صنفیون برای آن هورا می کشند؟
دولت به اقداماتی متحیر کننده دست زده است که تنها باید گفت خود کرده را تدبیر نیست,؟!دولتی که تشخیص داده است دریافتی یک متخصص در یک روز؟؟؟ و تنها در شش ساعت کاری باید به اندازه چهار معلم باشد, حالا باید جوابگوی رفتار خودش باشد؟ دولتی که صدای خرد شدن استخوان معلم ها را نشنیده است ودر شرایط سخت , مبالغ زیادی از منابع بیمه ها و منابع عمومی را به خاطر یک وزیر نا آشنا به اقتصاد سلامت و مدیریت منابع و طرح عجیب الخلقه اش هزینه می کند باید هم در این روزها در سه راهی تسلیم شدن به تقدیر و تماشای دست پخت خودش و تجمع معلمان و یا نقض قانون اساسی و ندادن مجوز به درخواست تجمع معلمان گیر کند؟
ادامه مطلب ...دیشب میهمان منزل بک معلم بودم, همو که تربیتم کرد و از نفس جانش برایم گذاشت, همو که صدای خس خس سینه های پر از گچش, درد غبار سینه های اهوازیان را از یادم برود, اینان نه یکماه و دو ماه که سی سال گچ خورده بودند, از حقوق بازنشستگی گفته بودند, زن و شوهر فرتوت و فرسوده و غمگین و در خرج روزگار گرفتار, فرزند بیکار و ..... خدای من پرستاران ما که شغلشان را زینبی خواندیم چنین گرفتارند و معلمان ما که شغلشان را شغل انبیا ناامیدی چنان؟؟؟ آیا این کشور سرمایه ندارد؟ آیا این کشور برنامه ندارد؟ نه از این خبرها نیست درد ما درد تبعیض است درد ابن است که جمعیت چند میلیونی پرستاران و معلمان و دانشگاهیان ما کمتر از انگشتان یک دست در خانه ملت نماینده دارند و جمعیت بیست هزار نفری برخی از اقشار چند ده نماینده, به خدا از ماست که برماست؟ اگر نبود نامهای نجیبی چون عبدی خرم آباد و دهدشتی دهدشت و پزشکیان تبریز و مرندی مرند, می گفتم که سینه ی من از بی دردی کدام گروه سوخته است که چه کنم که از ماست که بر ماست؟
ادامه مطلب ...