سلامت از نگاه ملی

لطفا با شرکت در نظرسنجی های این وبلاگ به شناخت افکار عمومی کمک کنید

سلامت از نگاه ملی

لطفا با شرکت در نظرسنجی های این وبلاگ به شناخت افکار عمومی کمک کنید

یک تراژدی وحشتناک از عاقبت بیماری که چهار بار جراحی شده بود.


حدود یکماه پیش یکی از دوستانم با من تماس گرفت و از وضع اسف بار یکی از هموطنان شرح حال مختصری داد که؛ خانمی 33 ساله به دلیل 3 بار عمل جراحی بر روی مهره های ستون فقراتش در حال فلج شدن کامل است و نیازمند کمک است. برای دیدن این خانم وی را به محل کارم دعوت کردم.

متاسفانه مادری را دیدم که با وجود سرپرستی کودک خردسالش با عصا و در وضعتی شبیه به بیماران دچار فلجی پا، با رنج فراوان خودش را به محل کارم رسانده بود. . . .

که می گفت حدود 4 سال پیش به دلیل تصادف شدید به یکی از بیمارستانهای بزرگ دولتی منتقل شدم. بعد از عمل جراحی وقتی که از اتاق عمل به بخش جراحی اعصاب منتقل می شدم, در حال انتقال از روی برانکارد به روی تخت بخش, به یکباره پلاتین های کمرم شکست و تنها یک روز بعد دوباره مجبور شدند برای بار دوم مرا جراحی کنند. عمل جراحی دوم با تمام مشقتی که برایم داشت انجام شد و تنها بعد از گذشت دو ماه که با کمک خانواده تا حدودی راه افتاده بودم, دوباره پلاتین های داخل کمرم شکست و من مجبور شدم برای بار سوم در همان بیمارستان زیر عمل جراحی بروم. بعد از عمل جراحی سوم متوجه شدم که اختیار ادرارم را از دست داده ام و دیگر قادر به تکان دادن بیشتر انگشتان پایم نیستم , و برای راه رفتن نیاز به عصا دارم , همه این دردها در برابر احساس سوزش وحشتناکی که در پاهایم داشتم بسیار ناچیز بود, دردی که سبب می شد نتوانم بخوابم و 24 ساعته پاهایی را تحمل کنم که انگار دائما" در حال سرخ شدن در روغن داغ بودند. و این وضعیت تا کنون ادامه یافته است تا اینکه اخیرا"دچار قوز در ناحیه جراحی شده شدم که بعد از دقت بیشتر متوجه شدم دو عدد از پیچها از کمرم بیرون زده و حس حرکتی پاهایم در حال کاهش است  و مراجعه مجددم به همان بیمارستان، ( که مدیریت آن حدود یکسال است که عوض شده است) با اوضاع دیگری روبرو شدم که اینبار به من گفتند: باید بیایی بخش خصوصی و هر یک رقمی را برای درمانم تعیین کردند.  این وضعیت تراژدیک این هموطن عزیز، تمام وجودم را از درد پر کرد، دردی که بارها فریاد زده بودم و بارها در این مورد به مسئولین امر هشدار داده بودم. قبل از هر گونه گزارش و خبری پیرامون این موضوع، با دکتر نبیونی مدیرکل درمان تامین اجتماعی استان تهران که جراح ستون فقرات بود تماس گرفتم و از ایشان خواستم با منش انسان دوستانه خود این بیمار را ویزیت کنند، نتیجه ویزیت این بود که وی باید هرچه سریعتر تحت عمل جراحی قرار بگیرد. دستور بستری اورژانسی بیمار صادر شد و در کوتاهترین زمان ممکن همه نوع آزمایشات لازم انجام شد و بیمار به بیمارستان شهید فیاضبخش تهران منتقل و کادری از پزشکان با سرپرستی مدیرکل مربوطه به مدت 9 ساعت تمام کار جراحی چهارم را تمام کردند. نتیجه عمل بسیار رضایت بخش بود و سبب شد، قوز کمر بیمار از بین برود و احساس حرکت در انگشتان بازگردد و سوزشهای وحشتناک پاها کاملا از بین برود.

بیمار خانم س. سرافراز چند روز بعد از عمل جراحی در حالیکه بغض گلویش را فشرده بود با من تماس گرفت و از پیگیریهایم تشکر می کرد (درحالیکه تنها حلقه ای بسیار نامرئی از پیگیری وضع بیمار بودم و وسیله کوچک خدا). صدای خدا گویان خاله اش را که همراه وی در بیمارستان بود و دائما لب به شکر خدای سبحان می گشود، هرگز فراموش نمی کنم. دعایی که قطعا" برکات آن نثار آخرت دکتر نبیونی و تیم پزشکی همراه وی می شود که به گواهی بیمار، شبانه روز وی را تحت مراقبت ویژه قرار دادند و این بیمار با توجه به داشتن دفترچه بیمه تامین اجتماعی حتی یک ریال بابت هزینه های درمانش پرداخت نکرد تا بفهمم چرا کارگران و بیمه شدگان تامین اجتماعی تا این حد به داشتن مراکز درمانی خود اصرار و تعصب دارند.

اما به راستی دلیل این اتفاق چه بوده است، چرا پلاتین هایی که با مبالغ بسیار سنگین و با برندهای خارجی معتبر برای بیمارستان و دولت فاکتور شده اند اینقدر شکننده و آسیب پذیرند، چرا جراحی که مسئولیت تعیین و تجویز این نوع پلاتین ها را دارد و بدون نظر وی هیچ احدی اجازه خرید تجهیزات پزشکی را ندارد به خاطر تجویز این نوع پلاتین ها زیر سوال نمی رود؟ چرا قانونی که می گوید پزشک جراح تنها مرجع تشخیص سلامت ابزار پزشکی اتاق عمل است زیر سوال نمی رود و چرا سازمان نظام پزشکی و دکتر صدر مواردی از این دست را مورد پیگیری قرار نمی دهند و چرا هایی دیگر؟؟ به واقع تا کی باید ادعای ولایت پذیری و دینداری و تعهد داشته باشیم ولی با هزینه هایی اینچینی برای نظام؛ پشت ولایت را خالی کنیم.

بازار تجهیزات پزشکی در ایران, تبدیل به بازار پرسودی شده است که می تواند خطرات جدی را برای سلامتی مردم به بار آورد, بزرگترین معضل در این باب به عدم مسئولیت پذیری مسئولین تجهیزات پزشکی و نیز مخصصین پزشکی در برابر تصمیماتشان است, که سبب می شود کشور و مردم تاوان سنگینی را به خاطر سودجویی های برخی افراد بپردازند که چهره های شناخته شده دلالی تجهیزات هستند و بی هیچ ترسی از هر نوع نظارتی ( که مطمئنا وجود ندارد) به تجارت جان و مال و آبروی افراد می پردازند. این مثال را گفتم تا بدانید ضمن احترام فراوان برای پزشکان متعهدی , باید فکری جدی برای رواج دلالیسم پزشکی در نظام سلامت کشور کرد که می رود تا پدیده ای مهلک تر از زیرمیزی و . . . برای کشور باشد، باید اذعان کنم که دیگر روی سخنم با مسئولین وزارت بهداشت نیست ، بلکه تنها امیدم به نهادهای امنیتی و انتظامی کشور است که خدای سبحان را شاهد و ناظر می گیرم که از هر نوع اقدامی از سوی وزارت بهداشت نا امیدم.

نظرات 4 + ارسال نظر
[ بدون نام ] سه‌شنبه 9 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 11:16 ق.ظ

سلام
گشودن گره از کار یک مومن ( آنهم اگر در کسوت و شخصیت یک مادر رنجدیده باشد که حتما تمام امید دخترش نیز هست) بسیار بسیار زیاد نزد حضرت حق ماجور میباشد.
دست مریزاد بر همتتان و درود خدا بر کادر درمانی درگیر حل مشکل این مادر درد دیده.غبطه میخورم بحالتان که در این دنیای پر زرق وبرق اینگونه برای آخرت خود توشه میاندوزید.

غریبه سه‌شنبه 9 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 11:50 ق.ظ

درون فروماندگان شاد کن...... ز روز فروماندگی یاد کن

دمتون گرم که انسانیت بخرج دادید.

[ بدون نام ] سه‌شنبه 9 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:07 ب.ظ

گشودن گره از کار گرفتاران از برترین لذت های معنوی است. نشاندن نشاط و شادی در دل انسان ها و زدودن رنج و مشقت از چهره دردمندان، بسیار سرور آفرین است.چقدر دلنشین هست دیدن رضایت خاطردر چهره یک نیازمند. از خداوند بزرگ میخواهم به پاس این کار سترگ ، گره از کار شما در هر زمانی که نیاز بود ، بگشاید.

برادر شما چهارشنبه 10 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 08:25 ق.ظ

کار شما جنبه ریا نداشته باشد(که ان شاالله حتما ندارد) کار بزرگی بود که ثمرات آنرا در این دنیا هم خواهید دید دوست عزیز

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد