سلامت از نگاه ملی

لطفا با شرکت در نظرسنجی های این وبلاگ به شناخت افکار عمومی کمک کنید

سلامت از نگاه ملی

لطفا با شرکت در نظرسنجی های این وبلاگ به شناخت افکار عمومی کمک کنید

ای غروب سخت و وهم انگیز منای دل وحشی و هرجائی من

ای غروب سخت و وهم انگیز من  

ای دل وحشی و هرجایی من 

باز مرا از خویشتن کردی جدا 

برده ای تا سر کوی آشنا 

تا ببینم قامت رعنای عشق 

آن حقیقت را که دلدارم سرشت:

جام لعل دلبران نتوان چشید  

گر چو رسم عاشقان نتوان دوید  

گرچه عاشق از لب یاری چشید 

تیر زهری در گلویش گیر دید

 

باور من گرچه سبز بود و سایه گسترانیده کنون خشکیده؟

باور من گرچه سبز بود و سایه گسترانیده کنون خشکیده ز بس که تیشه جفا به ریشه ها یش دیده

مهدی اسفندیار

از درد من کی آگهست در عهد من, اندیشه ام را می خرد با یک درم؟

از درد من کی آگهست در عهد من اندیشه ام را می خرد با یک درم؟

گفتم که تنازش کنم در شعر و جذابش کنم

با چند ردیف و قافیه محبوب عشاقش کنم

در محضر یایان حق شور و شرر برپا کنم

 با راستی با مردانگی مطلوب عشاقش کنم

 یاری رسید از دوستان گفتا به من اسفندیار

اینجا جهانی دیگر است بیدار باش از خواب غار

عصر فضاست این روزگار, نه عهد میخ و آهن است

حاج کبل غلام کدخدا , نام الاقش توسن است

این عشق یا مردانگی کار جوان کودن است

حیف تو گر رسوا شوی رنگی دگر جز ما شوی

برخیز و خود هشدار کن عقل و دلت تیمار کن


مهدی اسفندیار

مضرات مصرف شیشه

مضرات مصرف شیشه

برای پدری که بنزین را ریخت روی دخترش و او را چسباند به بخاری تا زنده زنده بسوزد، دیر است خواندن این یادداشت

برای پسری که سر پدرش را با کارد کند آشپزخانه برید هم دیر است، برای شوهری که همسرش را با بالش خفه کرد و....

ادامه مطلب ...

خدایا آنروز در اتش خشم تو خواهم سوخت

خدایا آنروز در آتش خشم تو خواهم سوخت که اعجاز ازلی و ابدیت را که با نقش ،ع ، ش،ق بر لوح کاغذ و با مفهومی ناگفتنی بر سراچه دلم جاری کرده بودی را در راه پرستش بتی همچون خود کنم .

 

 

شعر: مهدی اسفندیار

آری پنجره ها را باید بستَ دستها را بر سر گوشه ای باید نشست؟

آری پنچره ها را باید بست ؛دستها را بر سر گوشه ای باید نشست 

در غم هجران یار سالها باید گریست؛ جامه ها باید درید؛  تا ناز مهدی را خرید. 

 

 

 

شعر: مهدی اسفندیار

مردان سیاست برنده بازی کودکانه دیروزند

مردان سیاست برنده بازی کودکانه دیروزند 

از عشق بی بهره از کرامت محروم و در به در آوره 

و اسیر نیازند 

نیازی که به چشمان دیگران دارند تا دیده شوند  

 و این همان اوج لذت کودک از بازی کودکانه است