سلامت از نگاه ملی

لطفا با شرکت در نظرسنجی های این وبلاگ به شناخت افکار عمومی کمک کنید

سلامت از نگاه ملی

لطفا با شرکت در نظرسنجی های این وبلاگ به شناخت افکار عمومی کمک کنید

قطاری که به ریل بازگشت اما دنده عقب می رود؟ به اجبار روزگار.... دل نوشته ای در وداع با تامین اجتماعی....

جمله کلیشه ای بازگشت قطار تامین اجتمعی به ریل اگرچه باعث خوشحالی بسیاری از فعالان حوزه کارگری شد و بارقه های امید را در بین همه روشن کرد اما دیری نپائید که ناهماهنگی ها در حوزه سلامت و نظام بیمه ای و شرایط جبری خاصی که بر بیمه های کشور وجود دارد سبب شد که احساس دنده عقب رفتن را با تمام وجود درک کنیم. خیلی زودتر از آنچه فکر می کردیم درب سازمن تامین اجتماعی به همان پاشنه ی سابق  چرخید و نیاز دولت به رتق و فتق امور کشور ولو به شکل دیمی جهت پاسخگویی به حداقل نیازهای کشور سبب شد که نگرانی ها نسبت به سازمان تامین اجتماعی و نظام بیمه ای کشور دو چندان شود.

در حالیکه هیچ خبری از همت دولت برای بازگرداندن بدهی های دولت به سازمان تامین اجتماعی نشد و این بدهی ها در طی دو سال اخیر با رشد ۱۲ درصدی و با ده هزار میلیارد تومان افزایش رسید به عدد ۹۰ هزار میلیارد تومان؛ تا شوک بزرگی به سازمان تامین اجتماعی وارد شود؛ اما شوک بزرگتر افزایش هزینه های این سازمان بود که به دلیل  نیاز سرسام اور نظام سلامت بی در و پیکر ایران به ارتزاق بیشتر و بیشتر بودجه رقم خورد. شرایطی که محصول تفکر وزیر جدید بهداشت و درمان بود که به جای پیگیری سیاستهای کلان کشور در حوزه سلامت و استقرار نظام ارجاع و سطح بندی خدمات و گایدلاینهای درمانی ؛ معتقد بود که تنها راه حل مشکلات نظام سلامت سه الی چهار برابر شدن تعرفه ها ی خدمات درمانی و خرید دستگاههای جدید  و سرپا ماندن بیمارستانها بود.... در واقع تنها چیزی که حقیر  در کار این سید بزرگوار ندیده ام؛ مدیریت اقتصاد سلامت بود؛ جایی که هیچ اثری از اعمال سیاستهای مهار تقاضای القایی و .. دیده نشد و تنها باور بر این بود که باید تعرفه های افزایش یابد و این سیاست در دولت با سختی و مرارت تمام به نتیجه رسید و ده ها هزار میلیارد تومان برای دولت  و مردم آب خورد تا کاهش پرداختی مردم به زیر شش درصد برسد اگرچه آمارهای بانک مرکزی اعداد دیگر و به مراتب بالاتری را نشان می دهد. این کاهش به قیمت فشار بسیار بالا به بیمه ها تمام شد؛ بیمه هایی که هرگز آمادگی تحمل این فشار را نداشتند.

چهره ی درهم و نگران وزیر تعاون در جلسات و سخنرانی ها، حکایت از این مهم شاید داشته باشد که وزیر تعاون بیش از هرکس دیگری از اوضاع وخیم بیمه ها مطلع هست و به خوبی می داند که چه بر ۱۸ بیمه کشور می گذرد که اکثرا در وضعیت بسیار بدی هستند. او بیشتر از هرکسی می داند که سازمان بازنشستگی کشوری در انجام بیش از ۹۰ درصد از تعهدات خود نیازمند به کمک دولت است و سازمان بیمه تامین اجتماعی در شرایطی به سر می برد که از نظر محاسبات اکچواری کاملا ورشکست نامیده می شود و در شرایط بحران به سر می برد و شاید تنها او باشد که می داند وضعیت در برخی از صندوق های بازنشستگی به حدی وخیم است که نه تنها از نسبت هفت نفر بیمه پرداز به یک نفر مستمری بگیر عبور کرده است بلکه این نسبت در یکی از صندوق های مهم دقیقا عکس شده است یعنی یک نفر حق بیمه می پردازد و هفت نفر باید از این مبلغ حقوق کامل دریافت کنند؟؟؟ بله دیگر نیازی به پنهان کاری ندارد ؛ صندوق بازنشستگی فولاد که اعتصاب کارگران ان را همه دیده اند و می شناسند؛ صندوقی که ۱۲۰۰۰ بیمه پرداز در برابر ۸۵۰۰۰ مستمری بگیر دارد؟؟؟حالا دولت برای حل مقطعی این مشکل ظاهرا راضی شده است که این صندوق را در سازمان تامین اجتماعی ادغام کند؛ حرکتی که اگر بر اساس اصول بیه صورت نگیردحتما سازمان تامین اجتماعی را دچار مشکلات فراوان می کند و بار مالی بزرگی را بر آن تحمیل می کند. در واقع بستن وزنه ای است به تنی که به سختی سعی می کد سرش را بالای آب نگه داشته باشد. در چنین شرایطی شاهد افزایش صد در صدی اعتبارات بخش درمان غیرمستقیم سازمان تامین اجتماعی برای اجرای طرح تحول سلامت هستیم ؛ افزایش شدیدی که نه تنها باعث رضایت اقای وزیر بهداشت نشد بلکه از هر تریبونی سعی کرد به نظام بیمه ای ایران حمله کند و حتی در روزی که در هفته ی سلامت مدیرکل دامپزشکی یک استان به عنوان یار نظام سلامت مورد تقدیر قرار می گرفت نامی از مدیران عامل سازمان های بیمه ای مطرح نشد.

اما ظاهرا  آقای وزیر قدرتمند تر از آن است که بخواهد خود را پای منطق گرفتار کند. منطقی که ایجاب می کند در شرایط فعلی با درک شرایط بیمه ها؛ بارمالی نظام سلامت کشور را تا حدودی کاهش دهد که هیچ دست؛ کم اینکه بیش از این افزایش ندهد. اگرچه اقای وزیر باور ندارد که کفگیرها به ته دیگ خورده است اما توان مبارزه و تلاش برای ایجاد راه های بهتر برای تامین مقصود خود را دارد. وزارت بهداشت در طول دو سال اخیر با دریافت منابع وسیع از بودجه های جاری کشور و مردم به شکل غیرمستقیم در حال حرکت است؛ حرکتی که سیاستها و سبک آن باعث اعتراضات شدید در میان بدنه ی نظام سلامت شده است و پرستاران و پیراپزشکان و حتی متخصصین طرحی و ... را به اعتراض و واکنش وا داشت و تجمعاتی که نتیجه ی آن به اخراج و تبعید پرستاران انجامید. با این وجود آقای وزیر معتقد است که اگر این راه به نتیجه نرسد چاره ای جز خصوصی سازی نظام سلامت ندارد. تصمیمی که دو سال پیش من ان را نتیجه ی نگاه اقای وزیر در سالهای اتی دانسته ام و در وبلاگم ان را دقیقا پیش بینی کرده ام. با خصوصی سازی و برون سپاری در نظام سلامت؛ تعرفه های قطعا بیشتر افزایش یافته و دست حاکمیت از کنترل تعرفه ها کوتاه تر و فاصله ی بین سطح پوشش بیمه ها و تعرفه ها مجددا افزایش خواهد یافت و نظام بیمه ای عملا نقش خود را در نظام سلامت از دست خواهد داد. زیرا این سیاست هیچ انطباقی با شرایط اقتصادی مردم و بیمه ها نداشته و نخواهد داشت. اینجاست که انتصاب وزیر هزار میلیاردی نمایش واقعی نگاه وی را در حوزه سلامت در پی خواهد داشت.

استرسی که این روزها بر بیمه ها و افراد اگاه از سخنان وزیر بهداشت دست می دهد به حدی زیاد است که بسیاری از فعالان کارگری بر این باورند که قطاری که به ریل بازگشته است ؛ مجبور خواهد بود که دنده عقب حرکت کند. زیرا از یکسو با پیر شدن صندوق های بیمه ای زنگ خطر مرگ آنها نواخته شده و از سویی با پیر شدن جمعیت و نیاز آنها به خدمات درمانی بیشتر ؛ هزینه های این صندوق های رمق در رفته در بخش درمان و مراقبت های درمانی رو به افزایش خواهد؛ گذاشت. شاید آن نقطه باشد که تبعات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و حتی امنیتی را بتوان کاملا لمس کرد. نقطه ای که تعهدات سازمان تامین اجتماعی همچون سازمان بازنشستگی کشوری بر دوش دولت بیافتد و دولت ناچار شود که با زدن از بودجه های عمرانی و دفاعی و .. کشور به تامین این هزینه ها اقدام کند.

صاحب این قلم به این می اندیشم که اگر فرض را بر  این بگذاریم که مشکل صندوق فولاد به شکل مقطعی با ادغام آن در سازمان تامین اجتماعی  حل شود؛ با روال موجود در صورت نا توانی سازمان تامین اجتماعی از تقبل هزینه های تحمیل شده و رسیدن ان به شرایط صندوق فولاد این صندوق را در چه نهادی و یا سازمانی ادغام خواهند کرد؟؟

کاش ما هم مثل بسیاری از کشورهای دنیا؛ وزیری داشتیم که معیار انتخاب وی ؛ داشتن دانش مدیریت نظام سلامت بود و نه  چشم پزشکی؟  شاید عمری باشد تا  روزگاری را  ببینیم  ، که ما هم به تجربه ی موفق نظام های سلامت  پیشرفته ی دنیا در انتصاب یک مدیر بر تارک نظام سللامت تن دهیم.... شاید.............