سلامت از نگاه ملی

لطفا با شرکت در نظرسنجی های این وبلاگ به شناخت افکار عمومی کمک کنید

سلامت از نگاه ملی

لطفا با شرکت در نظرسنجی های این وبلاگ به شناخت افکار عمومی کمک کنید

برای دخترم و برای همه دختران ایران زمین برای آنانکه فردا از ما سخن خواهند گفت.

دخترم و دختران من ، در جایی از زمان و در نقطه ای که به مبارزه با فساد تندروی می گفتند و رادیکل می نامیدنت پا به عصر جوانی گذاشیتم؛ تنها با تکه ای پارچه به نام کفن در صندوق عقب مرکبی که در آن موقع به آن اتومبیل می گفتند، از همه چیز گذشته و می دویدم، آنانکه قدرتی و فهمی و شعوری داشتند و درکم می کردند، چیزی جزء ولش کن نمی گفتند، برادر و پدر و مادر می گفتند: گر نخواهی شوی رسوا همرنگ جماعت باش..

آنقدر بر سرم کوفتند و آنقدر تخریبم کردند که از خودم سیر شدم، از آنانکه مرد را بی صدا و آرام می خواستند و سر به زندگی همچون گاوی که بچرد و شیر دهد و صبح به صحرا رود عصر سر وقت برای دوشیدن به طویله آید. خدایا به فرزندانم بگو که تنهایی و غم عدم همراهی دانایان مرا کشت، انانکه چنان خود را به دام مصلحت بستند که حتی ندانستد که بر مرکبی نشسته اند که تخت گاز سوی تباهی می رود، بگذار هرکه هرچه دلش می خواهد بگوید و هرچه دلش می خواهد از این مطلب برداشت کند؛ من ساده می گویم، من مخالف دروغ و فساد و تملقم، من سیاسی نیستم و به سیاست فکر نمی کنم، درد کشورم را در عدم تعلق و تعهد به فردا در میان عالمان می دانم، من فریادم از آنجا شروع شد که طبیبی در هنگام دیدن چهره بیماری راحت گفت: شیفتم عوض شده صبر کن تا همکاریم بیاید؛ من فریادم از آنجا شروع شد که مومنان به سفره چند ده میلیونی رمضان نشستند درحالیکه می دانستند مادری برای سیر کردن شکم یتیمی چشم به  سطل زباله دوخته است، من فریادم از آنجا شروع شد که آنانکه که می دانستند و می فهمیدند، به راه خود رفتند بدون اینکه کاری بکنند، خدایا دل ما را در این سرزمین که گوشه و گوشه آن بوی کبوترهای آسمانی می دهد، به مهر به محبت به گذشت و ایثار و........ لبریز کن. 

تقدیم به روح پرفتوح صیاد شیرازی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد