سلامت از نگاه ملی

لطفا با شرکت در نظرسنجی های این وبلاگ به شناخت افکار عمومی کمک کنید

سلامت از نگاه ملی

لطفا با شرکت در نظرسنجی های این وبلاگ به شناخت افکار عمومی کمک کنید

خیلی ها سرشون توی برف کردند و انگار نه انگار؟

در هفته گذشته یکی از دوستان را دیدم که خیلی عصبانی و بهم ریخته بود ازش پرسیدم که چی شده؟ گفت :خبری به گوشم رسید که برق از سرم برد؟ گفتم داستان چیه؟ 

گفت:پرونده ای که خودم در دوره بازرسی جمعش کرده بودم و مستند به استعلامات قانونی و اسناد مالی بود؛ بالاخره به سرانجام رسید؛ اما چه سرانجامی؟؟؟ شرکتی که رقم زیادی از یکی از ادارات تابعه اداره کل طی قراردادی از نوع ترکمنچایی زیاد گرفته بود؛ طی قراردادی مجبور شد چیزی حدود بیست و دو میلیون تومان جنس را بازگرداند؛ اما کلیه عوامل تدارکات و ادارای و مالی که قرارداد ترکمنچایی را رقم زده بودند تبرئه شدند؟ حتی مسئول امور اداری که گواهی کارکرد برای افرادی که کار نکرده بودن صادر کرده بود و حقوق به حساب این افراد واریز کرده بود تبرئه شد؟ ؟؟؟؟؟ جالب تر اینه که برخی از فاکتورهایی که قلابی بودند و ....... همشون به پول تبدیل شدند؛ عنوان شد که اینها جرم نیستند و پرداخت پول به افراد بدون کارکرد و یا پرداخت وجوه فاکتورهای قلابی و مشکل دار تخلف محسوب نمی شود؟؟؟؟؟؟؟ 

اما این دوستمون که خودش این پرونده رو جمع کرده بود می گفت؛ کاش همش این بود؟ اخیرا مطلع شدم که طی احکامی افراد دخیل در پرونده برای پستهای بالاتر از قبل انتصاب شدند؟؟؟؟؟ گفتم عزیزم از قدیم گفتند کبوتر با کبوتر باز با باز بالاخره اونهایی که اینها را تبرئه کردند؛ قطعا در تعهد و سلامت کمتر از اینها نیستند خوب بزارید برند با هم کار کنند؟ 

دوستمان گفت البته باید کمی صبر کنند تا دولت اقبالشان بدمد؛ گفتم چطور می دمد؟ 

گفت با سننتهای خدا؟ گفت چه سنتی؟ گفت همان سنتی که به گمراهان و افراد باطل انقدر مهلت می دهد که در کار خود به تدریج گرفتار شوند؟ البته این سنت تنها شاید سه یا چهار ماه طول بکشه؟ گفتم یعنی تا اون چهار ما می خوای صبرکنی؟ گفت : نه دیگه آبم از سرم گذشته می خواهم انتحار کنم؟ گفتم یعنی چی؟ گفت می خوام این پروند و مستنداتم رو به همه نهادهای کشور برسونم؟ گفتم خوب اگه حل نشد چی؟ 

گفت هیچی: یه خط خدمت آقا می نویسم و به مولایم می گم شما فتوا دادید و ما به سر دویدیم اما اینها ادمهایی هستند که کوتاهی می کنند؟ 

گفتم حالا تکلیف تمام میشه ؟ گفت نه باید یک کمپین بزنم برای مبارزه با فساد مالی ؟ گفتم یعنی چی می خوای چیکار کنی؟ می خوای  خارج از نظام کار کنی؟ گفت نه می خوام هرچی بچه حزب اللهی عاشق نظام و انقلاب هستن رو جمع کنم دور هم و با هم یکصدا پیش بریم؟ 

گفتم اگر  قابلم یا علی و با هم دست دادیم. 

هر کی دوست داره به جمع ما بپیونده و با ایده هاش کمکمون کنه میتونه به آدرس وبلاگ ما نامه بده.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد