سلامت از نگاه ملی

لطفا با شرکت در نظرسنجی های این وبلاگ به شناخت افکار عمومی کمک کنید

سلامت از نگاه ملی

لطفا با شرکت در نظرسنجی های این وبلاگ به شناخت افکار عمومی کمک کنید

بازرسی فشرده و دائم, لازمه حمایت از مدیران سالم.

در یکی از نهادها به مدت یکسال به عنوان بازرس کار کردم و در این مدت چندین پرونده مهم به بنده ارجاع شد که یکی از این پرونده ها می تواند برای شما مخاطبان عزیز من جالب باشد. موضوع از این قرار بود که گزارشات ناشناس و بعضا افراد شناخته شده از وجود یک باند در یکی از مراکز تابعه خبر میداد. نتیجه بازرسی های من به آنجا رسید که تخلفات بسیار زیادی در بخش های مختلف دیده شد, در نهایت از گران خریدن و صدور گواهی کارکرد برای افرادی که اصلا کار نکرده بودند و یا رد کردن حق بیمه برای افرادی که مشغول به کار نبودند و . . . جزء تخلفات این سیستم بود. اما در نهایت با توجه به اینکه استعلامات از مراکز قانونی بوده است, پرونده به سرانجام روشنی رسید اما . . . .

با وجود حمایت مدیر کل مربوطه از من و برکناری عوامل متخلف , چندین اتفاق افتاد که نتوانست کار را به سر انجام درست خود برساند, اول اینکه کسانیکه جای افراد قبلی منتصب شدند, خودشان از دوستان نزدیک و قدیمی هم بودند  و به نوعی نتوانستیم یک تیم مستقل و ناظر بر رفتار یکدیگر که دغدغه اصلی ما بود بر امور حاکم کنیم. از طرفی به دلیل وجود سیستم های سفارشی در کشور ما و به خصوص در نهادی که من کار می کردم , استخدامهای سفارشی به وجود می آید , که سبب می شود در بالا دست نیز افرادی آشنا قرار گیرند که شاید اراده برخورد در آنها چندان قوی نباشد, در این میان آنچه که باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد همان قانون است که همیشه مورد تاکید مقام معظم رهبری بوده و من خسارات عدم توجه به قانون را به خصوص در استخدامها در دراز مدت بهتر از هر کسی درک کرده ام. جالب اینجاست که بعد از دو ماه دویدن و مستند کردن پرونده با استعلامهای قانونی, خود من به تندروی؟؟؟؟؟ و . . . متهم شدم و حتی با وجود اینکه مدیرعامل شرکتی که کالایی را بسیار گران به ما فروخته بود, حاضر شد حدود 300 قلم از آن کالا را به ما رایگان بدهد تا ما از ادامه پیگیریها منصرف شویم و حتی مکتوب نیز این موضوع را نوشت, اما هیچ مقداری از حقوق ضایع شده سازمانی که من در ان کار می کردم به آن برنگشت و تنها حسن این ماجرا این بود برای مدتی برخی های حواسشان جمع شد و شرکت گرانفروش قیمتهای خود را اصلاح کرد و من ماندم با دنیایی از حرف و حدیثها. تازه اینجا بود که به سختی کار نهادهایی نظیر سازمان بازرسی کشور پی بردم و فهمیدم که چقدر کار برای این عزیزان دشوار و سخت است. به قول معروف ما که زیر یک پرونده چهارصد پانصد میلیونی زائیدیم حال نمی دانم قاضی سراج با چه جراتی به پرونده اختلاس سه هزار میلیونی رسیدگی می کند, باید به این عزیزان دورود فرستاد. در این میان, در خلال انجام کار نمی توانم منکر همراهی مدیران سالمی باشم که تمام تلاش خود را برای احقاق حق به کار گرفته اند اما نمی شود هم منکر شد که سرانجام نامناسب برای پرونده هایی از این دست سبب می شود که در نهایت عوامل بازرسی آسیب دیده و نتوانند انگیزه لازم را برای ادامه کار داشته باشند. به جرات می توان گفت که امروزه کار جهادی برای استقرار بیش از پیش قانون در همه نهادهای حاکمیتی بسیار لازم است و کسانیکه دل در گروی این مملکت دارند چه کسانیکه اعتقادات مذهبی دارند و چه عزیزانی که عرق ملی دارند همه باید از هر دریچه ای که می نگرند به وسط میدان بیایند و با تمام توان از کیان و شرف و عزت و دین مملکت پاسداری کنند و بدانند که تاریخ ما را به عنوان میراث دارانی که نسل بعد از حماسه مهدی باکریها هستیم نخواهد بخشید که در برابر نابسامانی ها سکوت کنیم. قطعا نتیجه بازرسی فشرده و دائمی بیشتر از همه به نفع مدیران سالم نظام است که انان را به خوبی با مشکلات مدیریت مجموعه دهای تحت امر آشنا خواهد کرد و خواهند فهمید که هدف از بازرسی چیزی جز تقویت مدیریت نخواهد بود. در این میان کسانیکه مدعی ولایتمداری هستند بیشتر از همه تکلیف دارند زیرا کشور باید با اجرای سفت و سخت قانون عاقبت به خیر شود و گرنه تکلیف این دنیا و ان دنیای ما از پیش مشخص خواهد بود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد