هویت جنسی از آن خصوصیاتی است که هرکس از بدو تولد خواسته یا ناخواسته با آن همراه است. نخستین اشاره آن هم پر کردن خانه دختر یا پسر در پرونده نوزاد در بیمارستان است. این هویت آینده فرد را میسازد آن است که تعیین میکند باید چه بپوشی، چگونه حرف بزنی، ظاهرت به چه شکلی باشد و در کودکی با چه اسباب بازیهایی عجین باشی و هزار باید دیگری که اختیاری در انتخابش نداری و از ذاتیات هویت جنسی است.
گفتوگوی«ملت ما» با مریم خاتون ملک آرا نخستین درمان شده ترانس سکسوال در ایران:
اما گاهی بر حسب حساب و کتاب طبیعت این معادله عوض میشود یعنی کودک وقتی به دنیا میآید هویت جنسیاش یک چیز است و خواستههای روحیاش چیز دیگر. کودکی که با هویت پسر به دنیا آمده است اما لباس دخترانه میخواهد. به بازیهایی که هم جنسانش با آن مشغولند علاقهای نشان نمیدهد و عروسک بازی و پوشیدن دامن از خواستههای او است.
یا برعکس کودکی که هویت جنسی دختر دارد اما هم بازیها، اسباب بازیها و لباسهایش همه پسرانه است و اینها چیزهایی است که روح او میطلبند. در علم پزشکی افراد با این خصوصیت را ترانس سکسوال یا افراد دارای اختلال هویت جنسی مینامند. آنها در واقع در جامعه ظاهرشان با روح جنسیشان سازگاری ندارد همچون یک پرنده در قفس برای رهایی از موقعیت دشواری که دارند خود را به میلههای آهنین آن میکوبند تا شاید در باز شود و بتوانند پرواز کنند.
دکتر بهرام میرجلالی، از پیشگامان عمل جراحی دوجنسیتیها در ایران، میگوید: افرادی هستند که با حق و حقوقی مانند ما در جامعه زندگی میکنند و هدیهای که خداوند به همه ما ارزانی داشته را دارا نیستند؛ این هدیه که ما هیچگاه به آن فکر هم نمیکنیم، هویتی از جنس خود است. این افراد در واقع با نوعی واژگونی در هویت جنسی خود مواجهند.
هویت جنسی یعنی آگاهی و قبولی که هر انسانی از جنس خودش دارد. این برای ما بسیار معمولی است. اما مشکل این انسانها این است که هویت جنسیشان کاملاً واژگون شده است. یعنی به عنوان مثال، از لحاظ آناتومیک و جسمی، کارکرد غدد داخلی و کارکرد فیزیکیاش صد درصد پسر است، با همه مشخصات آناتومی یک پسر به دنیا آمده است؛ ولی در سن سه یا چهار سالگی که کودک از هویت جنسی خود آگاهی مییابد، او خود را دختر میشناسد و واقعاً هم اینگونه است.
حس و حواس و هوش او همه دختر است. این موضوع را اگر در آن زمان سه، چهار سالگی مطالعه کنند، میبینند که در رفتار وی هیچ مشخصه پسرانهای وجود ندارد. اما در آن سنین، خانوادهها به رفتار فرزند خود توجهی ندارند، در صورتی این توجه در همان زمان هم ضروری است و باید با این افراد با علاقه و مدارا رفتار کرد. او خاطرنشان کرد:
روان دگرجنس یک آگاهی وارونه از جنس خودش دارد که غیرقابل تغییر است. برخی روانپزشکان معتقدند که روان دگرجنسها میتوانند درمان شوند. به نظر من آنهایی که درمان میشوند، روان دگرجنس نبودهاند و تا این حد میتوان روی این مسئله مطمئن بود. فردی که به لحاظ روانی، رفتاری، جاذبه و هویتی، پس از مدتی رواندرمانی عوض میشود، روان دگرجنس نبوده و احتمالاً از اختلالات دیگری رنج میبرده است.
روان دگرجنس غیر قابل تغییر است و در این زمینه، من توانستهام با دلیل و استدلال، تا حدی متخصصان را قانع کنم که در تشخیص دچار اشتباهند. روان دگرجنس فردی است که احتمالاً از چهار سالگی علایمی پیدا کرده است. اکنون 120 سال است که در دنیا اینها را میشناسند و تنها کاری که توصیه میکنند، عمل جراحی است.
جراحی اجازه ورود این افراد به جامعه را صادر میکند؛ اما اگر جامعه بخواهد این افراد را جزو افراد خلافکار، اراذل و اوباش و بیهویت در نظر بگیرد، خوشبختی را از آنها دریغ کرده و آنها را به سوی آسیبهای اجتماعی میکشاند. این فرد یک روح و روان زندانی در یک جسم دارد و این امر، جدال میان دو واقعیت است؛ یکی واقعیت جسم او که هیچ نقصی ندارد و دیگری واقعیت روانیاش است که صد درصد برعکس است.
فرد میان این دو واقعیت درگیر است. درباره بخش روانی، حدود نود سال است که روانپزشکان در تلاش برای درمان هستند و می خواهند راهی بیابند که از لحاظ روانی فرد به هویتش برگردد و جسمش را قبول کند. اما چنین اتفاقی نمیافتد. چون اینان غیرقابل برگشت هستند. نخستین کمک منطقی که برایشان موثر است، جراحی است که با درمان هورمونی همراه است.
البته از سوی دیگر، درمان جسمی هم تنها علاج اینها نیست و باید قبل و بعد از عمل جراحی زیر بنای اجتماعی مساعدی هم موجود باشد. گاهی نبود خدمات و آگاهی اجتماعی باعث میشود اینها از عمل جراحی سود زیادی نبرند. چه بسا که در دوران جراحی و درمان هورمونی، نیاز به خدمات اجتماعی از قبیل پول، نظارت و... حس میشود که چندان از آن برخوردار نیستند.
برایمان از روزی که فتوای تغییر جنسیت را با تایید پزشکی قانونی از امام خمینی (ره) گرفتید بگویید؟
سال 1365 با امام خمینی (ره) ملاقات کردم و با نامه ایشان که محتوی صدور فتوا جهت تغییر جنسیت (ترانس سکسوال ها) با تایید پزشکی بود به پزشکی قانونی مراجعه کردم و همانجا نخستین مجوز تغییر جنسیت از سوی پزشکی قانونی در جمهوری اسلامی ایران صادر شد. قبل از عمل جراحی اسم من فریدون ملک آرا بود.
و در سال 1354 نامهای به امام خمینی(ره) که در نجف بودند نوشتم که امام(ره) اینگونه پاسخ دادند: تغییر جنسیت بلامانع است و بعد از عمل تکلیف یک زن بر شما واجب است: از سال 1365 در کشور ایران کلینیکها اقدام به عمل جراحی کردند که تاکنون نیز ادامه دارد. در حال حاضر در سازمان بهزیستی کشور واحدی به نام اداره آسیب دیدگان اجتماعی بهزیستی کشور مسئولیت رسیدگی به این بیماران را به عهده دارد.
اختلال هویت جنسی یعنی چه؟
اختلال هویت جنسی، نوعی اختلال شناخته شده روانی است که معیارهای تشخیصی آن در طبقه بندیهای علمی انجمنهای روان پزشکی معتبر جهانی توضیح داده شده است. این اختلال مشخصا همراه است با احساس قوی و پایدار در شناخت هویت جنسی خود، متناقض با جنسیتی که فرد از نظر بیولوژیک توسط اطرافیان شناخته میشود.
ترانس سکسوالیته که اختلال هویت جنسی نیز نامیده میشود را میتوان به شکلی از مرز بین جنسیت حقیقی و هویت جنسی تعبیر کرد. یک ترانس سکسوال فردی است که ساختارهای جنسیتی مغز که مشخصکننده هویت جنسی اوست، کاملا با اندامهای جنسی او مغایرت دارد و بهطور ساده میتوان گفت که این فرد در دام جنسیت مخالف با مغز خود است.
هویت جنسی و جنسیت دو چیز مجزا هستند. جنسیت شکل ظاهری است در حالی که هویت جنسی و مرکزیت آن را باید در مغز جستوجو کرد. در نتیجه، یک ترانس سکسوال با کلیه مشخصات تکامل یافته یک جنس به دنیا میآید ولی با این وجود از سنین کم و حتی سنین قبل از مدرسه دچار آشفتگی هویت جنسی میشود و از همان سنین به شرایط خود پی میبرد.
از آنجایی که نقش تولد بخشی از طبیعت است نمیتوان پذیرفت که عصری از زندگی بشر بدون ترانس سکسوالیته باشد. برخی سر نخها حاکی از وجود این مسئله در عصر سنگ است حتی در جنگلها ی بالایی امریکای جنوبی موجود است. در این مناطق برای این افراد احترام قایل میشوند و آنها به عنوان جادوگر، همنشین خدایان و ارواح نام برده میشدند.
این اختلال در تمام جوامع وجود دارد و شیوع آن حسب آمارهای مجامع علمی از یک در سی هزار تا یک درصد هزار نفر جمعیت متفاوت است. شیوع آن در جنس مذکر بیشتر است و هنوز علت واحدی برای بروز آن مشخص نشده است. آنچه بدیهی است اینکه غالبا اختلال در سنین کودکی وجود دارد و رفتارهای مغایر با جنسیت بیولوژیک توسط اطرافیان قابل تشخیص است.
این افراد غالبا بعد از رسیدن به سن بلوغ دچار مشکلات بیشتری میشوند، سنینی که احساس هویت و داشتن نقش مردانه یا زنانه اهمیت زیادی مییابد. برخی از این افراد درصدد چاره جویی برآمده و به پزشک مراجعه میکنند و عدهای دیگر ناخواسته به انحراف کشیده میشوند، برخی دچار اختلالات روانی دیگر (بهویژه افسردگی) شده و سرانجام عدهای بدون اینکه شناخت اندکی از مشکل خود بیابند سالهای عمر خود را با تشویش و نارضایتی هویتی سپری میکنند.
متاسفانه، به دلیل ناکارآمدی درمانهای روان شناختی، برای افراد مبتلا به این اختلال از نظر درمانی سرنوشت متفاوتی رقم میخورد و در بعضی موارد سوءاستفادههایی نیز از این افراد صورت میگیرد.
نحوه برخورد با این بیماران در جامعه چگونه است؟
در سالهای گذشته، برخوردهای متفاوتی با این بیماران شده و حتی عدهای از آنان بدون اینکه ارزیابی روانشناختی شده باشند زیر تیغ جراحی رفتهاند. پیامد بیتوجهی به این افراد، آشفتگی در روابط آنان با خانواده و جامعه است و با وجود اینکه تعداد این بیماران در کل جمعیت زیاد نیست ولی هنوز هر فرد مبتلا به اختلال هویت جنسی، تعداد زیادی از افراد پیرامون خود را تحت تاثیر قرار میدهد.
به عنوان موسس انجمن حمایت از بیماران دارای اختلال هویت جنسی هدف از تشکیل این انجمن چه بوده است؟
هدف اصلی از تاسیس انجمن حمایت از بیماران مبتلا به اختلال هویت جنسی ساماندهی اقدامات حمایتی از آنان است. در این راستا این انجمن اهداف زیر را دنبال میکند: آشنا کردن عموم مردم با این اختلال به عنوان مشکلی که نیاز به مداخله و درمان دارد.
شناسایی موارد جدید و ایجاد بانک اطلاعاتی برای شناسنامهدار کردن افراد مبتلا به این اختلال.
پیگیری موارد قدیمی و تحقیق درباره سرنوشت آنان و برآورد میزان رضایت آنان در هر شرایطی که هستند. جلب مشارکتهای مردمی و نهادینه کردن آنها برای کمک به این بیماران ایجاد ارتباط با مجامع علمی جهان در ارتباط با پدیده اختلال هویت جنسی- جهتدار کردن اقدامات درمانی و پیگیری موارد به امید آنکه با همکاری ارگانهای مسئول و کارشناسانی که تمایل دارند با به خدمت گرفتن تخصص و دانش خود کمکی به این اهداف نمایند بتوانیم در این مسیر گامهای موثریبرداریم .انجمن حمایت از بیماران مبتلا به اختلال هویت جنسی ایران در تاریخ 25/9/1386 تحت شماره 21996 در اداره کل ثبت شرکتها و مالکیت صنعتی سازمان ثبت اسناد و املاک کشور به ثبت رسید و در هیئت مرکزی نظارت بر سازمانهای مردم نهاد مستقر در وزارت کشور و وزارت بهداشت و درمان و چند وزارتخانه و سازمانهای دولتی دیگر طرح و با تاسیس و فعالیت این سازمان موافقت شد. هدف این موسسه شناسایی، ساماندهی، حمایت و درمان بیماران مبتلا به اختلال هویت جنسی است.
تاسیس موسسه در تاریخ 25/9/1386 به شماره 22666/ث32/86 در روزنامه رسمی آگهی شد. موسسین این انجمن را جمعی از روانپزشکان و روانشناسان پزشکی قانونی و جمعی از فعالان اجتماعی تشکیل میدهند. و در مجموع هدف ارایه و دنبال کردن مطالبات و راهکارهایی به جهت نیل به مسائل حقوقی درمانی معیشتی مشاورههای مستمر و پیگیر تا رسیدن به یک زندگی متعارف بعد از عمل جراحی و در زمینههای مختلف ایجاد محیط کار و در نهایت سپردن مدیریت این مجموعه و ساختار سرنوشت این بیماران به دست خودشان است.
نخستین عمل جراحی تغییر جنسیت در کجا اتفاق افتاده است؟
برای نخستین بار در سال 1930 در آلمان انجام شد و اینار وگنر Einar Wegener تقاضای عمل جراحی کرد و از آن پس با عنوان Lily Elbe زندگی کرد. در امریکا نیز جورج جرجنسون در سال 1953 مورد عمل قرار گرفت و به عنوان کریستین جرجنسون زندگی کرد و نخستین ترانس سکسوال فیلم هالیوود شد و نخستین کسی که با نگاه علمی به این مسئله پرداخت دکتر هری بنجامین بود که در سال 1966 تحت عنوان پدیده ترانس سکسوالیته در کتابش چاپ کرد.
زندگی شما قبل از جراحی چگونه بود؟
سال 52 دبیرستان را تمام کردم و وارد رادیو و تلویزیون شدم. همزمان دانشگاه هم در رشته پزشکی پذیرفته شدم. چند وقت بعد علایم این بیماری در فیزیک و رفتارم هم پدید آمد. از طرف صدا و سیما من را به یک دکتر متخصص معرفی کردند و بعد از کلی آزمایش دکتر به من گفت: شما یک ترنسکسوال هستید و پیشنهاد عمل تغییر جنسیت را مطرح کرد. سال 54 یک نامه برای امام خمینی (ره) نوشتم و موضوع را برای ایشان که آن موقع در نجف زندگی میکردند، توضیح دادم. چند وقت بعد جوابم را گرفتم.
امام در جواب تنها یک جمله نوشته بودند: تکالیف یک زن بر تو واجب است. »وقتی جواب نامه از طرف امام خمینی (ره) آمد، نوع پوششم را تغییر دادم. لباسهای زنانه میپوشیدم. اما هنوز هم تردید داشتم که نکند امام مشکل من را متوجه نشدهاند و من را با یک بیمار دوجنسی اشتباه گرفتهاند. اما من هرمافرودیت یا دوجنسی واقعی نبودم. مشکل من به عنوان یک ترنسکسوال یا دوجنسی کاذب فرق داشت و من میخواستم تکلیف خودم را بدانم.
هرمافرودیتها یا دوجنسیهای واقعی مشکلات ما را درک نمیکنند، چون آنها 47 کروموزوم و در نتیجه مشکل آناتومی دارند و چون مشکلشان قابل لمس و دیدن است باورپذیر است. اما مشکل ما ترانس سکسوالها به عنوان کسانی که مثل بقیه انسانها 46 کروموزوم داریم و تنها تمایلاتمان شبیه تمایلات و خواستههای جنس مخالفمان است باورپذیر نبود. ما با همجنس گرایان اشتباه گرفته میشدیم.
هنوز هم خیلی از آنها برای اینکه از طرف جامعه پذیرفته شوند خودشان را به عنوان ترانس سکسوال معرفی میکنند. باید این موضوع را به امام (ره) توضیح میدادم. چطور میتوانستم با لباسهای زنانه و کارت شناسایی مردانه سرکار بروم یا پشت نیمکتهای دانشگاه بنشینم. من هنوز فریدون بودم.
سال 1357 قرار بود نامهای در رابطه با تعیین تکلیف این بیماری و بیماران در ایران تنظیم کنم. تا آن زمان ما متخصص در این زمینه نداشتیم.و من با همچنین مسئله ای مواجه بودم. بر این اساس نامهای برای مرحوم امام خمینی(ره) نوشتم که امام هم آن زمان پاسخ دادند. در پی این نامه من مشکلات زیادی پیدا کردم چراکه آن زمان هنوز انقلاب اسلامی رخ نداده بود و ساواک و عوامل آن خیلی سخت با این موضوع برخورد کردند.
درواقع خواست من هم جمعآوری تعداد بیمارانی بود که دچار این بیماری بودند و میخواستم برای آنها در آن زمان یک شخصیت حقوقی ایجاد شود. نهایتا در همان سالها در فرانسه زمانی که امام تبعید شده بودند توانستم از طریق همراهانشان ملاقاتی با ایشان داشته باشم. هدف من آن بود که فرق بین هرمافرویدی یا دوجنسی ساده با 47 کروموزوم را که وقتی به دنیا میآید
به لحاظ بالینی و تشخیص فیزیکی و آناتومی مشخص هستند و تکلیف شان کاملا مشخص است و میتوانند بهراحتی تحت درمان قرار بگیرند با 46 کروموزومیها ی امثال خودم ثابت کنم درحقیقت میخواستم با ادله جواب بگیرم.سال 65 توانستم به جماران بروم و نخستین فتوا را از سوی امام در رابطه با ترانس سکسوالها بگیرم.
در جماران مدارک لازم ارایه شد و موضوع میان علما و پزشکان مورد بررسی قرار گرفت تا اینکه امام نخستین فتوا را برای بیماران ترانس سکسوال دادند تغییر جنسیت با تجویز طبیب مورد اعتماد اشکال شرعی ندارد. و من توانستم حکم شرعی و قانونی تغییر لباس خودم را از مرحوم امام بگیرم. همان موقع امام به دادستان وقت برای حکم اجرایی دستور میدهد و دادستان وقت حکم تغییر شناسنامهام را صادر میکند. خانمهای بیت همان روزی که امام فتوا را دادند و گفتند تکالیف یک زن بر شما واجب است، برایم چادر بریدند.
کنار در با لباسهای مردانهام ایستاده بودم. منتظر بودم چادر بریده شود و به داخل صدایم کنند. یکدفعه آیتالله خامنهای را که آن موقع رئیسجمهور بودند دیدم. با هول و هراس سلام دادم. ایشان جواب گفتند و کنارم ایستادند و گفتند: «شرح حال شما را شنیدم. اگر مشکلی داشتید با دفتر من تماس بگیرید. » دوباره لباسهای مردانه را کنار گذاشتم.
شناسنامهام هم دیگر مشکلی نداشت اما فقط شناسنامهام تغییر کرده بود. کارتهای دانشجوییام هیچ فرقی نکرده بود و من نمیتوانستم ادامه تحصیل بدهم. پاسپورت و سایر کارت هایم هم تغییری نکرده بود. از همان سال بیماران ترانس سکسوال پیدایم میکردند و با آنها حضوری یا تلفنی مشاوره میکردم. راه و چاه را نشانشان میدادم.
اما باز هم خیلی کارشکنی بود. عدهای مشکل من را نمیفهمیدند و فریاد اعتراض میکشیدند و میگفتند: تو منحرفی. البته بعدها خیلی از آنها متوجه اشتباهشان شدند. مثلا یکی از همانها بچهاش دچار این بیماری شد و چند سال بعد تلفنی با من تماس گرفت و درخواست کمک کرد. اما آن موقع کارشکنی زیاد بود.سال 81 عمل تغییر جنسیت را در تایلند انجام دادم قبل از آن هم در انگلستان نخستین آزمایشات و مراحل اولیه درمان را انجام دادم تا آن سال زمینه عمل مهیا نبود. من هم با پوشش زنانه احساس راحتی میکردم.
عمل جراحی تغییر جنسیت وکیفیت آن در ایران چگونه است؟
عمل تغییر جنسیت، عمل سختی است. متاسفانه تکنیک این عمل در ایران وجود نداشت و ندارد. خیلی از ترانس سکسوالها با عملهای ناموفق تبدیل به انسانهای ناقص شدهاند یا بعد از عمل آن قدر احساس پشیمانی کردهاند که دست به خودکشی زدهاند. این بیماری اگر اشتباه تشخیص داده شود یا عمل به درستی انجام نگیرد، پشیمانی شدید همراه دارد که فرد را بعد از تغییر جنسیت به مرز جنون و خودکشی میرساند.
اما من بعد از عمل احساس راحتی داشتم. شاید مثل کسی که تازه به دنیا آمده است. هنوز هم ما بهطور مستقیم نمیتوانیم از خیلیها کمک بگیریم، چون شناخت درستی از این بیماری نیست. ما با کسانی که مشکل اخلاقی دارند اشتباه گرفته میشویم. هیچ بودجهای بهطور مستقیم برای این بیماران در نظر گرفته نمیشود. خیلی از خانوادهها مشکل فرزندشان را باور نمیکنند و خیلی از آنها هم در مضیقه مالی هستند، چون با وجود این بیماری شغلی برایشان پیدا نمیشود.
منبع خبر: ملت ما
سلام من دچار بحران شدم من از آغاز زندگی مورد ازار قرار گرفتم و با شروع نوجوانی ازار جنسی توسط برادرم . از بچگی سادیسم ذهنی و ازار جنس مخالف در ذهن داشتم و حالا بعد از سه سال ازار جنسی ک کمتر شده ولی قطع نشده هورمنام به هم ریخته تمایل دارم پسر باشم و اینو باور دارم احساسات و روحیات و همه چیز ب جز جسمم شبیه پسراست ب جنس مونث تمایل دارم ولی نزدیکشون نمیشم چون با خشونت ازارشون ارضا میشم بعد از سه سال همه چیز تغییر کرد خودازار شدم من نمی خوام ب کسی اسیب بزنم واسه همین نزدیک کسی نمیشم مدتی ب توصیه روانپزشک قرص ضد افسردگی مصرف کردم افراد مونث رو لمس نمی کنم و حالم ازشون بهم می خوره و بیزارم ازشون ولی بهشون تمایل دارم الاتی ک موجب درد میشه رو می بینم دچار شهوت میشم ولی موقعیتو ترک می کنم و سعی می کنم اسیبی ب کسی نرسونم خانوادم تهدید کردن اگه ظاهرمو شبیه پسرا کنم طردم می کنن و من از همه چیز مونثا متنفرم اندام خودمو می بینم هوس می کنم دارم داغون میشم خودداری تا کی؟
من چی کار کنم ؟ پدرم فک می کنه من می خوام خودنمایی کنمو دروغ میگم
جدی نمی گیره و فک می کنه ی لجبازی دوران نوجونیه راستی الان 16 سالمه
و من ظاهرمو تا اونجا ک تونستم پسرونه کردم و سر این با خانواده مشاجره دارم فک می کنن من شوخی دارم باهاشون نمی تونم تو دبیرستان دخترونه این غریزه لعنتی رو سرکوب کنم چ غلطی بکنم ؟ انگار تمام امراض جهان تو من جمع شده